در پی انتشار فایل صوتی رعنا رحیمپور مجری بیبیسی فارسی و واکنشها به آن، او ضمن تأیید اصالت آن، مدعی شد که فایل صوتی منتشر شده مربوط به مکالمه او با مادرش است.
در فایل صوتی اول، او به مادرش میگوید: «خبر نگرانکنندهای که من شنیدم این است که رؤسای اینترنشنال دستور دادهاند که فقط با رهبران احزاب در ایران مصاحبه شود. احزاب کُرد، لر، عرب و... الآن باید بفهمید نکته من چیست. این جای نگرانی دارد. کشورهای منطقه، ایران دموکراتیک نمیخواهند. اگر ایران دموکراتیک شود و جنبش زنان راه بیفتد و حقوقشان را بگیرند، اولین جایی که وحشت میکند عربستان است. اینها که به دنبال آینده ایران نیستند. اینها یک ایران تکه پاره تضعیف شده میخواهند و دارند این طبل را میکوبند.»
در فایل صوتی دوم هم که بعد از دو روز منتشر شد رحیمپور گفته است: «خشونتی که از یه سری از این جوانها در دو، سه روز گذشته دیدم واقعا ترسناک است. من اصلاً حتی یه شب دچار حمله پنیک شدم. اگر همینطور ادامه پیدا کند به سمت جنگ داخلی میرود.»
در ادامه نیز او با نوشتهای به سبک یک بیانیه در صفحه اینستاگرامش از برخوردهایی که با او شده انتقاد کرد. چند ساعت بعد از انتشار این نوشته، حساب اینستاگرام رعنا رحیمپور از دسترس خارج شد.
هر چند دامنه اتفاقات افشای فایلهای صوتی رعنا رحیمپور همچنان ادامه دارد ولی در سوی دیگر این رخداد، منازعهای که میان بیبیسی و اینترنشنال پس از انتشار فایل صوتی شکل گرفت، حتی بیش از محتوای فایل صوتی منتشر شده بازتاب پیدا کرد.
دامنه درگیری اینترنشنال سعودی با رعنا رحیمپور تا جایی بالا گرفت که بیبیسی فارسی رسماً به آن واکنش نشان داد و از خبرنگار خود دفاع کرد.
برخورد بسیار عصبی و خشمگینانه اینترنشنال با رحیمپور حتی این گمانه را تقویت کرد که واکنش این رسانه وابسته به رژیم سعودی در دایره اقدامات رسانهای محدود نخواهد ماند و احتمال شکلگیری مخاطرات آتی برای این خبرنگار که از خطوط قرمز اینترنشنال عبور کرده دور از انتظار نیست.
سابقه رفتار دربار سعودی با خبرنگاران منتقد، این ظن را در محافل رسانهای تقویت کرده که آیا از این پس نام رعنا رحیمپور را نیز باید در فهرست دستگاه ترور عربستان سعودی، ثبت شده فرض کرد؟
عربستان سعودی پیش از این با ترور جمال خاشقجی روزنامهنگار دو تابعیتی که در سال ۲۰۱۸ و به دستور بنسلمان در کنسولگری عربستان در استانبول پس از قطعه قطعه شدن با اره در اسید حل شد، نشان داد که پاسخش به فعالان رسانهای منتقد، مشت آهنین است.
در مورد قتل وحشیانه جمال خاشقجی نیز آنچه به عنوان علت ترور او مسلم شده، انتشار دو گزارش مستند در گاردین و افشای تامین مالی تلویزیون اینترنشنال از سوی دربار عربستان سعودی بوده است.
با توجه به اینکه در موضوع ترور جمال خاشقجی جامعه بینالملل پس از مشخص شدن آمران و عاملان ترور، اقدام بازدارنده موثری انجام نداد و حتی از پیگیری آن نیز چشمپوشی شد، میتوان انجام اقدام مشابه در مورد رعنا رحیمپور خبرنگار بیبیسی که با اظهاراتش یکی از مهمترین پروژههای امنیتی-رسانهای عربستان سعودی یعنی حمایت از تجزیه ایران را افشا کرد، محتمل دانست.
در این میان معامله ایالات متحده آمریکا با سعودی و سکوت نسبت به ترور قرون وسطایی جمال خاشقجی که شهروند این کشور و همکار یکی از مهمترین رسانههای آمریکا ـ واشینگتن پست ـ بود نشان میدهد که روزنامهنگاران منتقد سعودی نمیتوانند به پشتیبانی مدعیان حمایت از جریان آزاد اطلاعات و حقوق بشر امیدوار باشند چرا که منافع اقتصادی و زد و بندهای سیاسی مهمترین مولفه در تصمیمگیری و واکنش این کشورها نسبت به پدیدههای مختلف است.