از کفم رها، شد قرار دل (عارف قزوینی)

بیتوته پنج شنبه 26 آبان 1401 - 00:44


 شعرهای عارف قزوینی

عارف بنا به آنچه در دیوانش نوشته این تصنیف را پس از جدایی از «دوست وفادارش» استادعلی‌محمد معمارباشی بین قم و اصفهان ساخته است (سال ۱۳۲۹ ه.ق). 

 

از کفم رها، شد قرار دل

نیست دست من، اختیار دل

هیز و هرزه گرد، ضد اهل درد

گشته زین در آن در مدارد دل

بی شرف تر از دل مجو که نیست

غیر ننگ و عار، کار و بار دل

خجلتم کُشد، پیش چشم از آنک

بود بهر من در فشار دل

بس که هر کجا رفت و برنگشت

دیده شد سفید، ز انتظار دل

عمر شد حرام، باختم تمام

آبرو و نام، در قمار دل

بعد ازین ضرر، ابلهم مگر

خم کنم کمر زیر بار دل

هر دو ناکسیم، گر دگر رسیم

دل به کار من، من به کار دل

داغدار چون لاله اش کنم

تا به کی توان بود خار دل

همچو رستم از تیر غم کُنم

کور چشم اسفندیار دل

خون دل بریخت از دو چشم من

خوشدلم از این، انتحار دل

افتخار مرد در درستی است

وز شکستگی است اعتبار دل

عارف این قدر لاف تا به کی

شیر عاجز است از شکار دل

مقتدرترین خسروان شدند

محو در کف اقتدار دل

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته 

منبع خبر "بیتوته" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.