امروزه هدایت مسیر زندگی چه در خانه و چه در بیرون از آن بر عهده هر دو نفر( زن و مرد) است و بیشتر جامعه به این سمت پیش می رود.
استقلال مالی زنان سبب قدرتمند شدن آنها هم شده، البته این یک اتفاق طبیعی است،( استقلال مالی با قدرت بالا رابطه مستقیم دارد) اما این مسأله در روابط زوجین احتمال بروز مشکلات را بهمراه دارد و چنانچه زوجین نسبت به این مسأله آگاه نباشند طبیعتا روابط زناشویی اسیب خواهد دید.
براساس تفاوت هایی که بین زن و مرد وجود دارد ( که در علوم شناختی و روانشناسی و... آمده است) طبیعتاً باید نقش های متفاوتی برای آنها قائل باشیم، اما بعضی ها اصلا نمی خواهند تفاوت مرد و زن را قبول کنند!
در هر نظام و سازمانِ انسانی می باید سلسله مراتب وجود داشته باشد و این سلسله مراتب در خانواده الزامی بوده، می بایست شخصی از اعضای خانواده در نقش اول باشد و خانواده را مدیریت کند.
مرد برایش این مهم است که همسرش از وی پیروی کند، زن هم برایش این مهم است که شوهرش به وی علاقه داشته باشد؛ چنانچه این علاقه نباشد، دلش می شکند. باید این تفاوت ها را ببینیم!
هم خانم باید مدیریت کند و نقش های مدیریتی خود را بشناسد، هم آقا. مدیریت بزرگ خانواده با مرد است و این چیزی است که روان شناس ها هم گفته اند. مدیریت خُرد( مدیریت در محیط منزل) با زن است؛ در دائرۀ داخلی منزل، بالاترین مسوولیت ها و مدیریت ها به عهدۀ خانم است.
در داخل منزل، یکی از کارهایی که انجام می شود« تربیت انسان» است و این کار به قدری مهم و ارزشمند است که اگر مرد، صد سال هم زحمت بکشد، به شرفِ کار زن در این زمینه نمی رسد.
اگر هر دو نفر از نیاز قدرت بالایی بهره مند و سازش پذیری پایینی داشته باشند، احتمال جنگ قدرت برای نفر اول بودن در تصمیم گیری مطرح می شود و به روابط آنها اسیب وارد می کند.
در واقع بیش از اینکه نگران نفر اول یا دوم بودن و نقش جنسیت در روابط زوجین باشیم، باید به دنبال توافق درست آن ها باشیم تا جنگ قدرت اتفاق نیفتد، توافق در مسائل تأثیرگذار راهکار اساسی است، اما در صورت دشوار بودن تصمیم گیری ها در بعضی از موارد، بهتر است بر سر تعیین کننده بودن یکی از زوجین توافقی صورت پذیرد.
گردآوری: بخش زناشویی بیتوته