کیان پیرفلک، پسر ۹ ساله ای بود که در ناآرامی های اخیر شهرستان ایذه، به ضرب گلوله کشته شد. روایت رسمی این است که دو موتورسوار تروریست مردم را به رگبار بسته و چند نفر از جمله این کودک را به قتل رسانده اند.
با این حال، مادر داغدار کیان در مراسم تدفین وی و در برابر هزاران نفر، روایت دیگری دارد که اکنون در همه جای فضای مجازی منتشر شده است. او می گوید که ماشین آنها توسط نیروهای پلیس به گلوله بسته شده است و تصریح می کند که شاید فکر می کرده اند خطری از ما متوجه آنهاست.
این که واقعیت چیست، هر چند آن طفل معصوم را به دامان مادر برنمی گرداند ولی می تواند آغازی باشد برای اصلاح اموری که نادیده گرفتن شان کشور را بدین حال و روز انداخته است.
نکته مهم این است که نظام نباید حیثیت خود را به خطای چند مامور گره بزند. اگر همان روزی که مهسا امینی درگذشت، عذرخواهی و ماموران دخیل در بازداشت او را تا مشخص شدن ابعاد ماحرا تعلیق می کردند، ای بسا حوادث ناگوار بعدی رخ نمی داد.
اکنون می توان با تدبیر بیشتری به موضوع پرداخت؛ ما نیز چون در محل حادثه نبوده ایم نمی توانیم بگوییم دقیقاً چه شده است ولی عقلاً و منطقاً نمی شود سخنان مادر داغداری را که فرزندش جلوی چشمانش کشته شده است، نادیده گرفت.
اینجاست که باید عقلانیت به خرج داد و مشخصاً از رئیس قوه قضائیه که عمری را در عرصه امور قضایی و اطلاعاتی سپری کرده است انتظار می رود مورد کیان را شخصاً، از مرکز و بدون اتکا به نیروهای رسمی و محلی ایذه بررسی و پیگیری و نتیجه را به طور کامل به مردم گزارش کند.
اگر واقعاً ثابت شود که خطا از طرف چند پلیس بوده، اعلام کنند و نترسند از این که خطای آنها به اسم کل پلیس یا نظام نوشته شود. مگر وقتی دادسرای انتظامی قضات، قاضیان فاسد را محاکمه و برکنار می کند، مردم این کار را به حساب فساد دستگاه قضا می گذارند؟ نه تنها نمی گذارند که حمل بر سلامت هم می کنند.
این خطا زمانی به پای کل سیستم نوشته می شود که رخ دهد و لاپوشانی شود. در این ماجرا اگر خطای نیروهای پلیس ثابت شود و خاطیان مجازات شوند، بخش مهمی از خشم متراکم کنونی، تخلیه می شود و گامی خواهد بود به سمت بازسازی اعتماد. اگر هم ثابت شد که مادر کیان اشتباه می کند، آن را هم مستنداً گزارش کنند.
ضمن این که با وجود دوربین های مدار بسته در اکثر نقاط شهر می توان سریع تر به واقعیت رسید؛ خاصه آن که طبق روایت مادر کیان، حادثه جلوی هلال احمر بوده و قاعدتاً باید آنجا هم دوربین بوده باشد.
مهم این است که این پرونده که علاوه بر ابعاد امنیتی و سیاسی، دارای جنبه پر رنگ عاطفی هم هست، نباید این گونه در میان روایت های متناقض رها شود. بلاتکلیفی این پرونده، نه تنها از نظر انسانی و حقوقی روا نیست بلکه پاس گلی است به رسانه های سعودی تبار که این وسط اشک تمساح بریزند و معرکه گردانی کنند.
فراموش نکنیم که پای خون یک کودک بی گناه در میان است و اگر بدان بی اعتنا باشیم، خون او دامنگیرمان خواهد شد. امید که مسوولان، دستکم این ماجرا را سیاسی ننگرند و کیان را مانند فرزند خود بدانند که مظلومانه کشته شده است.
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۱۷