هنوز آن وسایل ابتدایی که با خاطرات کندن و گیرکردن موهای سر و صورت همراه بود و سر و صدای دوران کودکی را درمیآورد یادم نرفته است.
وارد آرایشگاه که میشدی حال و هوای خاص خود را داشت سماور و چایی برخی از آنها همیشه به راه بود، آرایشگاه زیاد بزرگ نبود اما هر کسی که وارد میشد روی صندلیهای آهنی سبز و قرمز یا پلاستیکی مینشست تا نوبتش برسد.
آرایشگر برای بچههایی که قدشان کوتاهتر بود چوب مخصوصی داشت که آن را روی دو دسته صندلی میگذاشت تا کودک با نشستن روی آن بالاتر بیاید.
برخی مواقع هم که هوا گرمتر بود استاد سلمونی صندلی را بیرون مغازه میگذاشت، در فصل زمستان هم بخاریهای علاءالدین نفتی را برای گرم کردن فضای مغازه روشن کرده و کتری روحی را آب کرده بر روی آن میگذاشت.
ماشینهای اصلاحی که این سلمونیها استفاده میکردند همه دستی بود و با حرکت مچ دست به کار میافتاد، کند بودن تیغها باعث میشد که موی بچهها زیر دندههای ماشین اصلاح گیر کرده و کشیده شود، اما مگر جرات اعتراض داشتند؟ دستمزد اوستا سلمونی در آن زمان دو تومان بود که بعدها به پنج تومان رسید.
مغازههای سلمونی کاملاً ساده بود و وسایل زیادی در آنجا دیده نمیشد، اما تنها یک وجه اشتراک در تمام این سلمونیها وجود داشت و آن هم ماری بود که در شیشهای پر از الکل نگهداری میشد که هیچگاه ارتباط این مارهای داخل الکل را با حرفه سلمونی نفهمیدم. نمره ماشینهای اصلاح سر کودکان صفر و یک و دو بود ولی جوانها سعی میکردند که سر خود را از ته نتراشند و آن را اصلاح نمایند.
برای مرور آن زمان به سراغ پیرترین سلمانی شهر کاشمر «براتعلی دلبریان» که هنوز هم به این حرفه مشغول است رفتیم.
این استاد سلمانی قدیمی که اکنون ۸۳ سالگی را میگذراند، در گفت و گو با ایسنا، با بیان اینکه از کودکی در مغازه سلمونی کار میکردم، گفت: آن زمان به دلیل نبود پنکه کارم را با بادبزن دستی شروع کردم که بسیاری مواقع از خستگی خوابم میبرد، برای اینکه خوابم نبرد استادم تسبیحی را به دستم میداد تا صدا کند.
او که به دلیل علاقه به کار سختیها را تحمل میکرد به طور رسمی از سال ۱۳۳۱ مشغول به کار سلمانی میشود.
دلبریان افزود: آن روزها شاگرد سلمونی باید سالها کارآموزی و شاگردی میکرد تا به استادی میرسید، من نیز برای فرا گرفتن این هنر ۵ سال نزد مرحوم پسر عمویم عبدالوهاب دلبریان و ۱۰ سال پیش مرحوم عباسعلی بشیری که استاد همه آرایشگران کاشمر بود شاگردی میکردم.
این سلمانی قدیمی گفت: آن زمان برخی سلمونیها در کنار کارشان حجامت، کشیدن دندان و ختنه کردن را انجام میدادند و برای هر دردی درمانی داشتند اما من هیچگاه علاقهای به کارهای جانبی سلمونی نداشتم و از به وجود آمدن مشکل برای مردم هراس داشتم.
انعام ۱۰ شاهی
وی که از خاطرات انعام گرفتن خود از مشتریها در زمانی که شاگرد بوده حرف به میان آورد، گفت: آن زمان ۱۰ شاهی و یک ریالی انعام میگرفتم، با ۱۰ شاهی میتوانستیم ۵ عدد گردو بخریم.
دلبریان اظهار کرد: هرچند وسایل کارمان در آن زمان ماشین دستی، قیچی و شانه بود اما آرایشگران امروزی توانایی کار با ماشین دستی را ندارند و با ماشین برقی و تیغ کارشان را انجام میدهند.
وی تصریح کرد: تیغهای آرایشگری در آن زمان منحصربهفرد بود و با ابزارهایی مانند سنگ رومی و چرم که برای برادهبرداری از تیغ استفاده میشد، آن را تیز و صورت بیش از ۴ نفر را اصلاح و دوباره آنها را تیز و ضدعفونی میکردیم. ولی الان از تیغهای جدید یکبارمصرف استفاده میشود.
دلبریان اشاره کرد: ماشینهای دستی برای مردم و بچههای آن زمان چون موها را میکند و با تنظیم پیچ و روغنکاری آن مشکل را حل میکردیم خاطره دارد.
او گفت: در قدیم تقریباً آرایش سر و صورت مردان زیاد تفاوت نداشت اما این روزها اینطور نیست و مدلهای عجیب و غریب زیاد شده است.
دلبریان افزود: آن روزها رفتن به سلمونی فقط برای تراشیدن یا ماشین کردن سر با شمارههای صفر، یک و دو که در هر حال با کچل شدن و تراشیدن خیلی تفاوت نداشت بود، آن زمان مثل الان خیلی مقید نبودند و هر جور سرهای آنها را اصلاح میکردیم قبول میکردند.
وی افزود: از گذشته برای کارم قیمت نداشتم، افراد طبقه متوسط از ۵ ریال تا ۱ تومان و اعیانها ۲ و ۳ تومان دستمزد میدادند.
این استاد سلمانی گفت: بر خلاف قدیم این زمان با توجه به اقداماتی که همچون ژل زدن و پشت ابرو برداشتن، تافت و... قیمتهای بالایی از مردم میگیرند ولی ما قدیمیها توی این خطها نبودیم و هرچه میدادند میگفتیم خداوند برکت دهد.
کسبوکار قدیم و توجه به کسب مال حلال و حرام
وی که هفت شاگرد را طی این دوران آموزش داده است، افزود: هرچند در آن زمان شاگرد بدون پرداخت هزینه آموزش میدید، ولی در این دوران حتی کسانی که جدید شروع به کار کردهاند برای آموزش دیگران از یک تا سه میلیون تومان دستمزد میگیرند.
دلبریان ادامه داد: کسبوکار در قدیم با این روزها تفاوت زیادی داشت به طوری که انصاف، وقتشناسی و به حلال و حرام بیشتر توجه میشد؛ آن زمان بهاندازهای که کار میکردیم از خرجمان اضافه هم میآمد و برکت داشت ولی الان هرچه کاسبی میشود بازهم کم میآوریم و دیگر دخلوخرج باهم نمیخواند.
وی مطرح کرد: هرچند تغییر در نوع کوتاه کردن و به قولی مدل زدن رایج شده ولی آدمهای آن زمان ساده طلب بودند و مثل الآن اسمها و مدلهای عجیبوغریب را نمیپسندیدند و موهای خود را ساده کوتاه میکردند.
این سلمانی کاشمری گفت: با ماشینهای برقی کار خیلی راحتتر شده و با کمک وسایل جانبی شکل و شمایل به موها میدهند که جوانان امروزی اینگونه میپسندند.
دلبریان با بیان اینکه گرچه تلاش کردم فرزندانم هنر مرا یاد گیرند ولی تمایلی نداشتند، افزود: دوستانی که در قدیم با من سلمونی میکردند تعداد کمی بودند و دیگر در قید حیات نیستند.
او گفت: آن زمان چون این کار را همه دوست نداشتند تعداد آرایشگاهها کم بود، من هم چون درب مغازه پسرعمویم بودم یاد گرفتم و ماندگار شدم. ولی الان تعداد آرایشگاهها زیاد شده است.
مشتریان قدیمی
دلبریان که مشتریان خاصی همچون گذشته دارد و برای اصلاح به خانه آنها میرود، افزود: تعدادی از مشتریهایم که در قید حیات هستند هنوز جای من میآیند و بیشتر بازاریان مشتری من هستند.
وی تصریح کرد: خانوادهها در فصل زمستان کمتر به سلمونی میرفتند تا بچهها سرما نخورند اما گاهی که موهایشان خیلی رشد میکرد بهاجبار به آرایشگاه میآمدند ولی تابستان و هوای گرم زمان داغی کار ما بود.
دلبریان با بیان اینکه بچههای قدیم همزمان با ایام عید و باز شدن مدارس مجبور به تراشیدن سر میشدند، گفت: هنوز بچههای آن زمان و مردان امروزی بهپیش من میآیند یاد و خاطرات آن زمان را مرور میکنند و از ماشینهای دستی که موهای آنها را اذیت میکرد یاد میکنند.
وی گفت: آن زمان چون کسی لوازم شخصی نداشت برای رعایت بهداشت پس از هر بار مصرف، شانهها و تیغها را در الکل میگذاشتیم، قیچی و ماشینهای سلمونی را با چراغ الکلی، ضدعفونی میکردیم و با فرچه مخصوص و آب گرم لوازم را تمیز میکردیم.
دلبریان صحبتهای خود را با این شعر پایان میدهد:
این شهر و دیار و کوه و صحرا همه هیچ
ای دل تمام زشت و زیبا همه هیچ
خود را به خدا سپار و بگذر ز همه
که این خواهش جمله دین است و دنیا همه هیچ
انتهای پیام