حجت الاسلام علی لطیفی معاون وزیر آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سوال که تا چه حد میتوان امید داشت که محتوای کتب آموزشی در سال آینده نافع باشد؛ با بیان اینکه نظام آموزش و پرورش ابعاد و پیچیدگیهای گوناگونی دارد گفت: تولید محتوای درسی مطابق با این پیچیدگیها هم نیازمند ملاحظات فراوانی است.
لطیفی با اشاره به اینکه ما دچار عارضههایی در سطح جامعه هستیم که این عارضهها موجب شده است محتوای آموزشی آموزش و پرورش نافع نباشد؛ افزود: بسیار مهم است که جامعه بداند مشکل نظام آموزشی از کجا ایجاد شده است؛ در اینجا بخشی از مقصران، خود جامعه هستند که به صورت ناخواسته نیازهایی غیرحقیقی طرح میکنند. بخشی از مشکل خود جامعه و مطالبه خانوادهها است که میخواهند آموزش به دانش آموزان به صورتی باشد که دانش آموزان بتوانند در کنکور موفق شوند. بخشی از فشارها به ما برای تولید یک محتوای آموزشی خاص ناشی از فرهنگ جامعه است
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی گفت: مردم ما و جامعه ما درد خود را در کتاب درسی میبینند. در حالی که خود کتاب درسی درد نیست. در پزشکی هم اگر جایی از بدن درد گرفت لزوماً عامل درد در همان قسمت از بدن نیست. درد مشکل ما اگر کتاب درسی هم باشد تمام مشکلات از کتاب درسی نیست.
آموزش و پرورش نمیتواند یک تنه این باورها را از بین ببرد
وی با بیان اینکه اگر روی مولفین فشار ایجاد شود اتفاق خوبی نمیافتد؛ اظهار کرد: از سال ۹۳ بسیاری از کتابهای تحولی وارد آموزش و پرورش شدند. آموزش تفکر، آموزش سبک زندگی، آموزش سواد رسانه. از نظر عمده افراد منصف، این نوع از محتوای آموزشی و رویکرد این کتابها بسیار مثبت بوده است. معلمی که توانمند باشد میتواند واقعاً از آن کتابها بهترین استفاده را داشته باشد اما همین کتابها در سیستم آموزش و پرورش جا نیفتاد. بخش زیادی از این عدم موفقیت کتابهای نافع به دلیل انتظارات بیجا از نظام آموزشی کشور است این جامعه است که از آموزش و پرورش به صورت ناخواسته انتظار دارد که دانش آموزش را طوری تربیت کند که بتواند به مدرسه تیزهوشان برود امتیاز بیشتری بگیرد حتی اگر سلامتیش به خطر بیفتد.
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی افزود: حتی برخی از خانوادهها توجه نمیکنند که اگر فرزندشان به جای کسب مهارتهای تست زنی در کنکور مهارتهای سبک زندگی و مهارتهای حرفهای را بیاموزد ممکن است بیشتر به سودش باشد؛ یا برخی از خانوادهها فرزندانشان را به تحصیلات نظری وادار میکنند در حالی که علاقه فرزند مهارتآموزی است؛ طبیعی است که این نگرشها نامناسب است و آموزش و پرورش نمیتواند یک تنه این باورها را از بین ببرد.