واقعیت این است که نه به این صورت دقیق ولی کمابیش وقوع این حوادث را خیلیها محتمل میدانستند بدون آنکه در باره زمان و مکان آن چیزی بدانند. پس چرا مسئولین حکومتی و طرفداران وضع موجود چنین درکی از واقعیت نداشتند.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: فرض کنیم که سه ماه پیش کسی پیدا میشد و به مسئولین حکومتی و طرفداران وضع موجود میگفت که به نظر من در آینده نزدیکی که دیر نخواهد بود، مردم اعتراض خواهند کرد، روسریها برداشته میشود، خشونت ایجاد میشود، دانشگاهها هم شلوغ میشود، بدترین ناسزاها روانه این سو و آن سو خواهد شد، عمامهپرانی رایج خواهد شد یا جوانان با چنین فرهنگی میداندار عرصه سیاست خواهند شد و خلاصه سیاههای از آنچه که در دو ماه گذشته شاهد بودیم را ردیف میکرد.
در این صورت پاسخ به او چه بود؟ اگر گوینده از خودشان بود (فرض محال که محال نیست) او را مرعوب و نادان معرفی میکردند، و اگر گوینده از جناح مقابل بود، طبعاً به طنز به او میگفتند، اینها آرزوی شماست که در قالب تحلیل میگویید، و شتر در خواب بیند، پنبهدانه.
واقعیت این است که نه به این صورت دقیق ولی کمابیش وقوع این حوادث را خیلیها محتمل میدانستند بدون آنکه در باره زمان و مکان آن چیزی بدانند. پس چرا مسئولین حکومتی و طرفداران وضع موجود چنین درکی از واقعیت نداشتند.
سه ضعف اساسی در میان آنان هست. اول از همه فاصله گذاشتن میان خود و دیگران و محدود کردن روابط و ارتباطات خود با مجموعهای از افراد معدود که یا حقیقت را نمیبینند، یا اگر هم ببینند، مطابق میل طرف مقابل خود سخن میگویند. شاید هم به نحوی با دیگران برخورد میکنند که آنان از بیان نظرات نامطلوب هراس دارند و لذا همه چیز را خوب و به وفق مراد معرفی میکنند. این مشکل در سطح شخصی است، ولی دو مشکل و ضعف دیگر در سطح ساختاری است.
اول بیاعتمادی و نپذیرفتن پژوهش بویژه پژوهش اجتماعی است. کار پژوهش، بازتاب دادن واقعیت است. عینیت اجتماعی فقط از خلال امر پژوهش حاصل میشود. با خیالات و اوهام نمیتوان امور را اداره کرد.
صرف پژوهش مشکلی را حل نمیکند، بلکه حقیقت باید بازتاب عمومی و اجتماعی پیدا کند، در اینجا رسانه آزاد نقش اصلی را ایفا میکند. بازتاب دادن واقعیات و بحث و گفتگوی متعدد و از سوی همه طرفهای ذینفع، حقیقت را به امری اجتماعی و عمومی تبدیل میکند، و هر کس سعی میکند خود را با آن انطباق دهد و از وقوع آن حیرت زده نشود.
یک نمونه آن، پدیدهای است در انتخابات آمریکا. جایی که پژوهش و دسترسی به اطلاعات اجتماعی و تنوع رسانهای حداقل در سطح رقابتهای داخل کشور موجب میشود که هیچ گاه فاصله آرا و نمایندگان دو حزب بر خلاف ایران زیاد نشود.
برای نمونه انتخابات سنا که ایالتی است، عموماً نزدیک و ۵۰-۵۰ است. چرا؟ برای اینکه عینیت اجتماعی برای هر دو گروه سیاسی اهمیت دارد تا خود را به آن نزدیک کنند و رای مردم را به دست آورند و اجازه ندهند که رقیب آنان برنده شود. شاید هیچ جامعهای به اندازه ایالات متحده پژوهشهای اجتماعی و دسترسی به دادههای لازم در این زمینه ساده و عمومی نباشد.
به نظر میرسد که این سه ضعف اساسی، همچنان پابرجاست. اینکه بگوییم در جریان این اعتراضات حقایقی را در باره جوانان کشف کردهایم که در مخیله ما خطور نمیکرد، ناشی از همین سه ضعف است، و الا چرا دستگاههای اطلاعاتی و حتی مدیران فرهنگی و اجتماعی نباید از آنچه که در دل جامعه میگذرد باخبر باشند؟ به طور قطع و یقین، این مشکل همچنان پابرجاست. حکومتی که واجد این ضعفها نباشد، هیچ گاه غافلگیر نخواهد شد.
یکی از مشکلات ایالات متحده در خصوص انقلاب ایران این بود که التزام به عینیت را کنار گذاشتند و اخبار کانالیزه شده و مورد پسند شاه را مخابره میکردند، در نتیجه غافلگیر شدند. خود شاه نیز که بیش از همه در برابر انقلاب غافلگیر شد، چون هیچ اعتقادی به عینیت نداشت و آن را مسخره هم میکرد.
بنابراین فقط با ترمیم این سه ضعف است که از غافلگیری خلاص خواهیم شد.
منبع خبر "
عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.