متاسفانه گاهی به علت طلاق یا فوت همسر ، والدین تصمیم میگرند برای رفع تنهایی خودشان یا پر کردن جای خالی والد غایب برای فرزندشان و رهایی از مشکلات زندگی ، با فرد جدیدی ازدواج کنند. ازدواج مجدد با وجود داشتن فرزند نیاز به دقت و توجه بیشتری دارد چون تنها مسئله آینده خودتان در میان نیست و در این بین احتمال لطمه عاطفی به فرزند نیز وجود دارد.
اگر تصمیم به ازدواج دوم با بچه گرفته اید باید قبل از ازدواج حتما فرزندان خود را از نظر روحی اماده کنید. کودکان کم سن و سال را با فرد مورد نظرتان به طور غیر مستقیم آشنا کنید و بعد از علاقمند شدن در مورد ازدواجتان با او صحبت کنید و فرزندانی که بزرگسال هستند و به درک و فهم لازم رسیده اند در مورد سختی های زندگی به تنهایی و ناراحتی هایی که متحمل میشوید صحبت کنید تا برای پذیرش یک فرد جدید در خانواده آماده شوند.
در ازدواج مجدد با وجود فرزند نمیتوانید اولویت و محور زندگی خود را توجه به نیازهای کودک و حمایت از او کنید و روابط عاشقانه خود را فدای فرزندتان کنید. باید بتوانید تعادل را رعایت کنید و از کودک بخواهید با فرد جدید با احترام برخورد کند، مثلا زمانی که با هم بیرون میروید نشستن کودک در صندلی جلو و نشستن همسر در صندلی عقب کار اشتباهی است و ناخودآگاه پیام احترام نگذاشتن به همسرتان را به فرزندتان ارسال میکنید.
یا هنگام خواب شما در اتاق کودک و همسرتان به تنهایی میخوابد که رفتاری کاملا اشتباه است و حریم بین شما و فرزندتان را از بین میبرد و فرد تازه وارد را ناراحت و رنجور میکند که اثرات بدی بر رابطه بینتان خواهد گذاشت و کم کم نسبت به فرزند شما احساس تنفر پیدا خواهد کرد.
هر گونه فدا کردن روابط عاشقانه در ازدواج مجدد با وجود فرزند ، نه تنها به بهبود شرایط یا جذب کودک کمک نمیکند بلکه باعث پرتوقع تر شدن او و بروز بیشتر مشکلات خواهد شد.
شما باید در عین حال که با مهربانی و محبت با فرزندتان برخورد میکنید به رابطه عاشقانه خودتان اهمیت بدهید تا انرژی و گرمای رابطه حفظ شود و بتوانید بحران های پیش رو را در کنار هم بگذرانید.
در ازدواج مجدد با وجود فرزند ، نباید مانع از دیدار همسر قبلی با فرزندتان شوید. ممانعت از این دیدار ها باعث ایجاد کمبود عاطفی ، مشکلات اخلاقی و شخصیتی در فرزندتان خواهد شد و چه بسا منجر به لجبازی و انتقم او از همسر جدیدتان شود .
اختلافاتی که با همسر سابقتان داشته اید فقط تقصیر او نبوده و مسلما شما هم در این بین مقصر بوده اید بنابراین سعی کنید هر چه بوده بین خودتان نگه دارید و سرکوفتش را به فرزندتان نزنید و در مقابلش بدگویی نکنید. شاید رابطه شما تمام شده ولی همسر شما هنوز پدر یا مادر فرزند شماست که هیچ جایگزینی برایش وجود ندارد.
در ازدواج دوم با وجود فرزند سعی نکنید کودک را مجبور کنید که فرد جدید را مامان یا بابا خطاب کند. در صورتی که کودک تمایلی به این کار نداشته باشد اجبار شما اثرات ناخوشایندی روی او خواهد گذاشت. در این مورد و این که دوست دارد فرد جدید را با چه عنوانی خطاب کند، تصمیم را بر عهده خودش بگذارید و شما فقط به او مشورت بدهید.
ازدواج مجدد با داشتن فرزند تفاوت زیادی با ازدواج یک فرد تنها دارد ، فردی که از زندگی قبلی خود فرزندی دارد ، قبل از این که نقش همسری داشته باشد ، یک پدر یا یک مادر است که باید وظیفه خود را در قبال فرزندش به خوبی انجام دهد.
یکی از مهم ترین مشکلاتی که در ازدواج مجدد با داشتن فرزند پیش می آید این است که فرد جدیدی که با شما ازدواج کرده است توقع دارد بیشتر از کودکتان، به او توجه کنید و همین امر میتواند موجب بروز حسادت و در نتیجه تحقیر کودک بی پناه یا تبعیض گذاشتن بین فرزندان شود.
شما باید قبل از ازدواج حتما از عدم وجود حسادت در رفتار همسرتان مطمئن شوید. همسر جدید شما باید حامی و پشتیبان فرزندتان باشد نه این که برای جلب توجه شما با او رقابت کند. چنین فردی هنوز به بلوغ فکری لازم برای ازدواج با یک فرد بچه دار، نرسیده است و ممکن است با رفتارهای نا ملایم و کودک آزاری دغدغه جدیدی برایتان ایجاد میکند. شما در برخورد با چنین مشکلی یا مجبور به طلاق مجدد میشوید یا این که رفتار های تبعیض آمیزی که با کودک میشود منجر به خشم و کینه و بغض پنهان در او شده که عواقب بدی در رفتار و شخصیت او خواهد داشت.
یکی از نکات مهم در ازدواج مجدد با داشتن فرزند این است که باید مطمئن شوید در محیط خانواده با کودکتان با محبت رفتار میشود. برخی افراد وقتی پا به زندگی شخصی که از زندگی قبلی اش فرزند دارد ، میشوند ، نمیتوانند خودشان را با وجود فرزند وفق دهند و بی صبری و بی حوصلگی یا نداشتن مهارت لازم در برخورد با کودک باعث میشود نتوانند به او محبت داشته باشند و با رفتار نامناسب باعث ایجاد بی مهری و کنیه توزی در کودک میشوند.
اگر همسرتان را دوست دارید به طور معمول باید فرزند او را هم دوست داشته باشید و حتما میدانید رابطه خوب شما با فرزندش باعث میشود رابطه بهتر و سازنده تری با همسرتان داشته باشید. بنابراین تا زمانی که نتوانسته اید رابطه ای دوستانه با کودک برقرار کنید یا صبر و تحمل لازم برای کنار آمدن با او را ندارید وارد زندگی کسی که از ازدواج قبلی اش ، فرزندی دارد، نشوید.
کودکان از ابتدای تولد مورد توجه پدر و مادرشان هستند و وابستگی شدیدی به هر دو نفر دارند و فقط با وجود هر دوی آن ها احساس آرامش کامل پیدا میکنند و نبودن یکی از آن ها برای کودک غیر قابل تحمل است به همین دلیل در صورت فوت یکی از والدین یا طلاق گرفتن ، هنوز به بازگشت او امیدوارند و نمیتوانند فرد جدیدی را در زندگیشان بپذیرند. بنابراین ازدواج مجدد با وجود بچه کمی سخت است به خصوص پذیرش آن برای کودک ، سخت تر است.
ازدواج مجدد با وجود بچه ها باعث میشود که کودکان نسبت به فرد تازه وارد گارد گرفته و با او بدرفتاری کنند و به حرفهایش گوش ندهند که همین امر باعث تمام شدن صبر فرد جدید و بدرفتاری با کودک میشود.
فرد بزرگسال باید در این موارد احساس کودک را درک کرده با صبر و همدلی و مهربانی کم کم آرامش را به او بازگردانده و فشار روانی که از دور ماندن عزیزش بر او تحمیل شده را کم کند.
ورود فرد جدید به خانواده ناخودآگاه باعث میشود والد کودک توجه بیشتری نسبت به همسرش نشان دهد و همین امر باعث میشود کودک احساس ناخوشایند طرد شدن و فراموش شدن پیدا کرده و بیشتر بدرفتاری کند.
ازدواج مجدد با وجود داشتن فرزند میتواند باعث ایجاد یک زندگی پرتنش شود. در صورتی که ناپدری یا نامادری به بلوغ فکری لازم نرسیده باشند و نتوانند ارتباط سالم و موثری با کودک برقرار کنند، تنش های ایجاد شده باعث میشود کودک فردی روان رنجو و ضد اجتماع شود.
برطرف نشدن نیازهای عاطفی کودک در خانواده باعث میشود روز به روز از شما دورتر شده و احتمال به انحراف کشیده شدن یا بزهکار شدنش را بیشتر میکند که انتقام عذابهای دوران کودکی اش را از افراد جامعه میگیرد.
گردآوری:بخش زناشویی بیتوته