در این هفته اما شاخصکل بازار سهام در اولین روز معاملاتی هفته کانال ۴/ ۱میلیون واحد را از دست داد اما روز گذشته با رشد بیش از ۱۱هزارواحدی کانال ۴/ ۱میلیونواحدی را پسگرفت. از نگاه کارشناسان در حالحاضر بازده بازار سرمایه نسبت به نرخ تورم منفی است و این نوسانها باعث میشود سهامدارانی که اغلب دید کوتاهمدتی به بازار پرریسک سرمایه دارند از آن فراری شوند. این وضعیت در حالی در بازار سرمایه در جریان است که بازارهای موازی اگر رشدی متناسب و همگام با تورم نداشته باشند، دستکم بازده بهتری برای سرمایهگذاران خود محقق کردهاند.
در همینخصوص مریم محبی، کارشناس بازار سهام در اینباره میگوید: زمانیکه میخواهیم در مورد نرخ بازده موردانتظار سهامداران صحبت کنیم، معمولا کف نرخ را بهعنوان حداقل مبلغ درنظر میگیریم. در کشوری که بهصورت مستمر تورم بالای ۴۰ و ۵۰درصد را تجربه میکند و ازطرفی نرخ بازار بینبانکی (این مبلغ با نرخ سود سپردههای بانکی متفاوت است) بالای ۲۰درصد است، مبلغی کمتر از تورم و بالاتر از سود بینبانکی را میتوان بهعنوان کف بازدهی درنظر گرفت که این عدد با توجه به اینکه سهامدار بورس دارایی ریسکی خریداری میکند و انتظار بیشتری از بازده سرمایهگذاری کمریسک دارد، نرخی بین ۳۰ الی ۳۵درصد درنظر گرفته میشود.
وی ادامه داد: زمانیکه سهامدار بهجای سپردهگذاری در بازار پول وارد بازار ریسکی نظیر بازار سهام میشود، طبیعتا در قبال پذیرفتن ریسک بیشتر انتظار درآمد بیشتر هم دارد، اما میانگین بازدهی موردانتظار به این معناست که بازار سرمایه بهصورت میانگین باید کم و بیش این مبلغ را به سهامدار پرداخت کند، منتها اتفاقی که در بازار افتاده این است که سهمهایی در بازار سرمایه بهصورت رانتی در بازههای زمانی سود خیلی خوبی به سهامدار میدهند و میانگین را بالا میبرند؛ این در حالی است که این سودها واقعی نیستند و فقط افرادی با به اصطلاح پروژهکردن سهم به سودهای غیرمنطقی میرسند، وگرنه با یک نگاه واقعبینانه به بازار درمییابیم که تمامی افراد جامعه به این سودها دسترسی ندارند.
محبی افزود: از طرف دیگر با توجه به شرایطی که شاهد هستیم و تقریبا بر کسی نیز پوشیده نیست، شاخصکل در حال دستکاریشدن است. روزهای زیادی بوده که با مثبت خوردن روی چند سهم شاخصساز بازار منفی را مثبت جلوه دادند. بنابر این اگر ما دو استثنا پروژهشدن سهم و دستکاری شاخص را درنظر بگیریم، درمییابیم که فاصله معناداری بین حداقل بازده موردانتظار و آنچه بهصورت میانگین طی دو سالاخیر از بازار بهدست آمده، وجود دارد که شاید به ۵۰درصد هم برسد و اگر کف را حدود ۳۰درصد درنظر بگیریم، میانگین بازدهی بازار سهام منفی ۲۰درصد است. این یعنی افراد نهتنها سود مطلوبی کسب نکردهاند؛ بلکه مخصوصا تازهواردترها نسبت به ابتدای ورودشان به بورس متحمل زیانهایی تا ۲۰درصد شدند.
این کارشناس بازار سهام عنوان کرد: بخشی از این موضوع در گرو اختیارات و توان و وظیفه دولت است که با حمایت از بورس، جلوگیری از قیمتهای دستوری، دستکارینکردن شاخص و سایر مواردی که کارشناسان بارها نسبت به آن هشدار دادهاند، وضعیت بازدهی بازار را بهبود ببخشد و بخشی از این موضوع نیز به شرکتها مربوط میشود. شرکتها باید قادر باشند با کسب درآمد از محل فعالیتهای عملیاتی و غیرعملیاتی خود، سود شناسایی کنند و بخشی از این سود را در قالب سود سهام یا رشد مبلغ سهم به سهامدار پرداخت کنند.
محبی ادامه داد: اما در شرایطی که اقتصاد ما بیمار است و همچنان کسبوکارهای زیادی را میبینیم که از کرونا آسیبدیدهاند یا تحتتاثیر شدید محدودیتهای ناشی از تحریمهای بینالمللی هستند، در شرایطی که کسبوکارهای زیادی به دلیل شرایط اقتصادی ناپایدار با چالش مواجهند یا از محل و وضع مالیاتهای ناگهانی و غیرکارشناسی از سمت دولت تحتفشار هستند؛ نهتنها امکان افزایش بازدهی بازار سرمایه از محل حمایتهای دولتی وجود ندارد بلکه دولت شرایطی بهوجود آورده که شرکتها نیز قادر به شناسایی سود نیستند.
این کارشناس بازار سهام در ادامه بر لزوم رفع موانع موجود برای افزایش بازدهی بازار سرمایه تاکید کرد و گفت: بهمنظور رسیدن به بازدهی موردانتظار در بازار سرمایه باید از طرفی فضای کسبوکار برای شرکتها مطلوبتر شود تا بتوانند سودآور شوند و اینکه دولت نیز باید دست خود را از روی قیمتگذاری دستوری و مداخلههای زیاد بردارد تا در نهایت بازار سهام روال مطلوب خود را طی کند. این روال مطلوب میتواند مثبت یا منفی باشد اما روالی آزاد است که در بستر یک اقتصاد مناسب و سالم در نهایت سود موردانتظار سهامدار را محقق خواهد کرد، اما متاسفانه در حالحاضر با این فضا از منظر کسبوکار و همچنین وضعیت بورس فاصله بسیار زیادی داریم.
محبی عنوان کرد: در این میان نهتنها ارادهای برای بهبود این اوضاع وجود ندارد که بهنظر نمیرسد حتی تصمیمی در این راستا اتخاذ شده باشد. باید به این موضوع نیز توجه کرد که اجراییشدن این موارد نیازمند تخصص است و ما شاهد این تخصص در برخی از بخشهای دولت نیستیم. وی در بخش دیگری از این مصاحبه عنوان کرد: بازار سهام در حالت درست، آن بازاری است که شرکتهای مختلف با فروش برگ سهم در آن اقدام به تامینمالی میکنند و این تامینمالی میتواند در راستای بهبود فعالیتهای عملیاتی شرکتها موثر باشد اما این فضا فعلا در کشور مشاهده نمیشود. بورس در ایران به بازاری تبدیل شده که قیمت سهمها در آن توسط افرادی کم و زیاد میشود و ما بزرگترین ضربه را از اینجا میخوریم که بازار سرمایه ما از مسیر اصلی خود کاملا منحرف شده و هیچ تمایلی نیز برای تغییر شرایط در بدنه دولت و سیاستگذار مشاهده نمیشود.
محبی درخصوص ارتباط تحقق سود موردنظر و ماندگاری سهامداران خرد در بازار سهام نیز گفت: قیمتهایی که در بازار سهام مشاهده میکنیم نتیجه برداشتهای ذهنی سهامداران است. هرقدر که سهامداران در نتیجه اعتماد به بازار سرمایه و سطح انتظار بالاتر از بازدهی بازار، پول بیشتری را به بورس وارد کنند، قیمتها نیز سمتوسوی مثبتتری خواهند داشت. به همین میزان خلاف این موضوع هم ممکن است، یعنی با افزایش یاس و ناامیدی در بازار سهام و همچنین کاهش بازدهی این بازار شاهد خروج پول و روند معکوس در بازار سهام هستیم. بنابراین میتوان گفت انتظار سهامداران اثر مستقیمی روی قیمت سهام دارد و هرچه این انتظار بیشتر محقق شود قطعا ماندگاری سهامداران در بازار بیشتر میشود.
وی ادامه داد: در حالحاضر دید سهامداران به بازار سرمایه کوتاهمدت است و سهامدارانی که اکثرا ورود هیجانی به بازار دارند؛ چنانچه در یک بازه کوتاهمدت به بازده موردانتظار نرسند، سرخورده شده و از بازار خارج میشوند. این در حالی است که بازدهی بازارهای موازی نیز این وضعیت را تحتتاثیر قرار میدهد. بازارهای موازی؛ بازار سرمایه مانند مسکن، دلار، طلا و... همیشه بهعنوان رقبای بازار سهام درنظر گرفته میشوند و یکی از عواملی که بازده موردانتظار را در بورس مشاهده نمیکنیم میتواند بازده بالاتر در بازارهای موازی باشد. در شرایطی که مثلا فردی میتواند با سرمایهگذاری در بازار دلار سرمایه خود را رشد دهد، درحالیکه با سرمایهگذاری در بازار سرمایه ممکن است همین سرمایه موجود را نیز از دست بدهد، قطعا بهدنبال فرار از بازار سرمایه بهجای ماندگارشدن در آن خواهد بود.