اشعار رحلت امام خمينی
آن روز دیدی عشق با یاران چه می کرد
با شوره زار چشم ها باران چه می کرد
دیدی زلال چشم مست آسمانیش
با جان خاک آلود هشیاران چه می کرد
بیداری اش آشوب خواب مردگان بود
هم خواب او دیدی به بیداران چه می کرد
دیدی نهال رسته از لطف بهاریش
بی دست و پا در پای جو باران چه می کرد
فرش قدوم ساده خدمتگزاری
دیدی سپاه اشک سرداران چه می کرد
این سیل را آرام روحشن رام می داشت
ورنه خدا داند به کهساران چه می کرد
ابر آمد و طوفان گرفت و دود برخاست
غم بین که در جان عزاداران چه می کرد
مظلوم ما را کاینچنین مسموم کردند
جز شهد جان در جام دلداران چه می کرد
آنشب که بر سنگیندلان زنجیر غم زد
در حلقه شوق سبکباران چه می کرد
حسن کلعلی
نوحه رحلت امام ره
رفتی و عطر یاد تو در روزگار ماند
یعنی که از تو خاطره بی شمار ماند
رفتی و در فراق تو این ملت بزرگ
خون گریه کرد و تا به ابد اشکبار ماند
رفتی و با غروب تو، قرآن غریب شد
اسلام ناب، در غم تو، سوگوار ماند
رفتی تو و حماسه ی سرخ حسینی ات
تا نهضت امام زمان برقرار ماند
رفتی تو و بنای برومند انقلاب
با این شکوه و جذبه ی پر اقتدار ماند
رفتی تو و نرفت ز دل شوق زندگی
در حیرتم از او، که برای چه کار ماند
مُردی و زنده گشت ز تو، دین احمدی
تاریخ را، به نام تو این افتخار ماند
دست امام عصر نهد مرهمی مگر
این سینه را، که در غم تو سوگوار ماند
"آتش" گرفت جانم و تن شعله وار سوخت
از ماجرای کربوبلا بیقرار ماند
کشتی شکست خورده ی طوفان غصه ها
داغت به سینه ی ما اشکار ماند
شعر رحلت امام خمینی
تقدیم غمت خونجگر لالۀ ما بود
بی مهر رخت سایۀ غم هالۀ ما بود
هجران تو در دل شرر نالۀ ما بود
هر لحظه فراغت غم صد سالۀ ما بود
ای ماه که دادی همه را مهر خدایی
چون شد که دمیدی به شبستان جدایی
ای ماه جماران که زهجرت چو هلالیم
یکبار بر افروز و ببین ما به چه حالیم
سر تا به قدم محنت و اندوه و ملالیم
باید که بسوزیم و بگرییم و بنالیم
هر صبح فراق تو به ما شام بلا بود
ایام غمت بر همه ایام بلا بود
ای همدم یاران خدا جوی جماران
ای کعبۀ دل بیت تو در کوی جماران
ای گرد عزایت به سر و روی جماران
با یاد تو چشم همگان سوی جماران
باز آ که خزان بی تو بهاران دل ماست
بیت الحزن از غصه جماران دل ماست
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته