مهربانانه بگو صبح بخیر (شهراد میدرى)

بیتوته دوشنبه 30 آبان 1401 - 22:53


اشعار شهراد میدری

 

مو طلا بافته و نقره تن و پنجه بلور

آفتاب آمده از جاده ی ابریشم دور

مملو از شوق حضور

منتظر مانده لب پنجره ات

غرق در شادی و شور

تا به گلدان خیال تو ببخشد گل نور

تا تو چون فاخته ها

مثل دلباخته ها

بالهای مژه ات را بگشایی با ناز

تا تو در سمفونی این پرواز

صبح خود را بنوازی و بسازی آغاز

در هوایی که نفسهای تو جاریست در آن

شعله ها باز به رقص آمده اند

می تراود به طراوت گل سرخ از قوری

چای دم میزند از رایحه ی باغ بهشت

در پگاهی که شده چشم جهان روشن از عشق

باز کن دفتر پرخاطره ی پنجره را

و ببین صفحه ای از منظره را

با/مداد آینه در قصر زلالینگی آب بکش

با/مداد عاشقی یک دل بی تاب بکش

روز نو، روزی نو، شادی نایاب بکش

وا کن آغوش به روی تب و تابی ابدی

و به لبخند خدایی که همین نزدیکی ست

مهربانانه بگو "صبح بخیر  "

شهراد میدرى

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته

منبع خبر "بیتوته" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.