فارس نوجوان: «یادم میآید همیشه برای مسابقه تمرین میکردم و تمام تلاشم این بود که بتوانم قهرمان بشوم و خانواده به من افتخار کنند. تا شب قبل از مسابقه هم خیلی آمادگی داشتم. اصلا روز مسابقه هم آمادگی داشتم اما نمیدانم چه شد که نتوانستم پیروز میدان باشم. خب هم حریفم قوی بود و هم من، ترسیده بودم. هول شدم و در مقابل همان حریف قوی هم نتوانستم یک بازی خوب ارائه بدهم.
اما اتفاق مهمی که آن روز افتاد و این اتفاق از همه ماجراهای دیگه برایم مهمتر بود، حمایت خانواده از من بود. وقتی پدرم مرا در آغوش خودش گرفت و گفت: «اصلا مهم نیست پسرم. تو تلاشت را کردی». وقتی لبخند مادرم را دیدم که مثل همیشه با آن نگاه مهربانش، قوت قلب بهم میداد. آن روز برایم تلخ بود اما تلخ نگذشت. چون خانوادهام نگذاشتند که تلخ بگذرد و البته همین روحیه دادن آنها بود که باعث شد بر ترسم غلبه کنم و بهتر بازی کنم و در نهایت هم در آن دوره از مسابقات دوم شدم.
اینها را گفتم تا برسم سر اصل مطلب؛ اینکه درست است تیم ملیمان نتوانست در مقابل تیم انگلستان برنده شود اما قرار نیست که آنها را طوری مواخذه کنیم که انگار گناه بزرگی مرتکب شدند. البته خودم معتقدم که بهتر میتوانستند بازی کنند اما باز هم قرار نیست که ما از آنها حمایت نکنیم. چون آنها جزو خانواده ما هستند و اعضای یک خانواده از همدیگر حمایت میکنند».
این جملات، حرفهای امیرحسین هجده ساله است که قرار است در کنکور آتی شرکت کند؛ اما با خودش تصمیم گرفته که بازیهای تیم ملی را ببیند و هوادار تیمش باشد، بعد درس بخواند؛ در گروه هواداران تیم ملی که خودش و همکلاسیهایش عضو هستند، حسابی تبلیغات تیم ملی را میکنند. البته قرار است بعد از مسابقات هم همگی پای درس بنشینند و درس بخوانند.
* نیمه پر لیوان را ببینیم
احسان همکلاسی امیرحسین معتقد است که درباره بازی فوتبال ایران و انگلستان، باید نیمه پُر لیوان را دید؛ وی میگوید: به نظرم تیم ایران در این بازی، خیلی حالت تدافعی داشت؛ در حالی که باید حالت تهاجمی داشت. به نظرم باید سرمربی تیم ملی درباره ترکیب تیم ملی تصمیم دیگری میگرفت.
البته گل زدن به تیم قوی چون انگلستان، خیلی خوب بود ولی بچهها دیر به خودشان آمدند. شاید اگر از اولش همینطور بازی میکردند، بهتر میتوانستیم پیش برویم؛ ضمن اینکه ما دروازهبان اولمان را هم در بازی نداشتیم.
در هر حال نکته مهم این است که نباید نیمه خالی لیوان را ببینیم. نیمه پُر لیوان در این بازی، دو گلی بود که به انگلستان زدیم و ما هوادار تیممان هستیم و میدانیم در بازی بعدی، حتما بهتر بازی میکنند.
* از وطن فروشها بیزاریم
معراج همکلاسی دیگر، درباره بازی فوتبال ایران و انگلستان، با دوستانش همنظر است؛ وی میگوید: این روزها ما در کشورمان، چیزهای زیادی دیدیم. یکی از اتفاقات این بود که وطنفروشها را شناختیم. کسانی که به راحتی در مقابل کشورشان میایستند و حتی تا جایی پیش میروند که با دشمنان کشور، همراه میشوند.
ما همه در کشورمان مثل یک خانواده بزرگ هستیم. در غم و خوشحالی اعضای خانواده شریکیم. اینکه برخی افراد این را فراموش میکنند، یعنی خانواده خود را فراموش میکنند. وطن فروش و خانواده فروش، در هیچ جا مورد پذیرش نیستند. کسی که به خانواده خودش خیانت میکند هیچوقت مورد اعتماد نیست.
به همین دلیل ما همیشه پشت تیم ملیمان که خانوادهمان هست، خواهیم بود و فقط از آنها میخواهیم خوب بازی کنند. اگر خوب بازی کنند و شکست هم بخورند، باعث افتخار است.
* هوادار تیم ملی هستیم
علی از دیگر همکلاسیها، بر این باور است که دفاع از تیم ملی، مثل دفاع از کشور میماند. وی میگوید: این چند وقته میبینیم که در فضای مجازی خیلی تلاش میکنند تیم ملی را ضعیف کنند. غافل از اینکه خودشان ضعیف هستند.
ما از بازیکنان تیم ملی توقع داریم که همه فکر و ذکرشان را روی دو بازی دیگر بگذارند و به حرفهای آدمهای ضعیف و دشمنان کشور توجهی نکنند؛ سعی کنند خوب بازی کنند. ما از تیم ملی توقع بازی خوب و جوانمردانه داریم. همین
بازیکنان تیم ملی بدانند که ما هم هوادارشان هستیم و همیشه تشویقشان میکنیم. نه فقط ما که همه دهه هشتادیها پشت آنها هستند.
*روایت دهه هشتادیها
صابر یکی از دیگر از همکلاسیهاست که دغدغههای دهه هشتادیها را بازگو میکند؛ برخی افراد فکر میکنند دهه هشتادیها را میتوانند به راحتی گول بزنند و به هر مسیری که میخواهند بکشانند در حالی که اصلا اینطوری نیست. انگار ما را دست گم گرفتهاند.
بهتر است تورشان را جای دیگر پهن کنند. درست است که هنوز خیلی جوانیم اما پدر و مادرهایی داریم که هوایمان را دارند و یک چیز مهمی را به ما یاد دادند و آن هم این است که عاشق وطنمان باشیم.
پایان پیام/ ت 3