توجیه این مدعیان وطنپرستی آن است که موفقیتهای ورزشی موجب خوشحالی حاکمیت و شخصیتهای سیاسی کشور میشود؛ لذا نباید به آنان اجازه داد تا در خوشحالی چنین موفقیتهایی با ملت سهیم شوند؛ غافل از آنکه سهم و بهره اصلی در پیروزیهای ملی از آن مردم است یا توجیه میکنند که تیم ملی فوتبال ایران، حکومتی است و هر آنچه به حکومت بازگردد، حتی سرودملی، باید تحریم شود؛ بیآنکه به واژه ملی و نام مقدس ایران دقت کنند. آیا دیگر کشورها نیز با چنین مستمسکهایی، تیمهای ملی خود را تحریم کردهاند؟
پس از پیروزی انقلاب کوبا در سال1959 میلادی به رهبری فیدل کاسترو و بهدنبال تغییرات اساسی و اصلاحات کامل در شئون سیاسی و اجتماعی، بسیاری از دگراندیشان که با مشی حکومت جدید در تضاد و تعارض قرار داشتند، زادگاه خود، کوبا را برای همیشه ترک کرده و به کشورهای دیگر رفتند و بیشترشان در ایالاتمتحده ساکن شدند و هرگز نتوانستند برای بار دیگر سرزمین مادری خود را ببینند. در طول همه این سالها مخالفان حکومت کوبا و رهبر آن کاسترو در تبعید و غربت بهسر بردند، اما این موضوع هیچگاه سبب نشد که آنان از کشور و ملت خود رویگردان شوند و تحریم ورزش کوبا و ورزشکاران کوبایی را از نهادهای بینالمللی طلب کنند؛ بالعکس هرگاه ورزشکاران کوبایی در آوردگاههای بینالمللی حاضر میشوند به استقبالشان رفته و آنان را مورد تشویق و حمایت خود قرار میدهند؛ حتی زمانی که در خاک آمریکا و در برابر حریفی از ایالاتمتحده مسابقه دارند.
اما این جماعت مدعی وطنپرستی این روزها به انحای مختلف دست به هر کاری میزنند تا رنج مردم را مضاعف کرده و کام آنان را بیش از پیش تلخ کنند. البته از کسانی که با دشمنان مردم ایران جلسه میگذارند و از آنان درخواست میکنند تا تحریمهای اقتصادی بیشتر و فلج کنندهای علیه زادگاهشان وضع کنند، توقع بیش از این هم نیست. آنها بیشتر با مردم ایران عناد و ناسازگاری دارند تا نظام سیاسی حاکم بر آن، ولی این شاهکار آخرشان واقعا دیگر نوبر است؛ چون در طول تاریخ معاصر هیچ اپوزیسیونی خواستار تحریم نمادهای ملی خود نشده است که اینان خواهان اخراج تیم ملی فوتبال ایران از جامجهانی یا نخواندن سرود ملی آن هستند.
مسلما نه در داخل و نه در خارج از ایران هیچیک از هموطنان خواستار تحریم سرود ملی نیستند؛ حتی در بین گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی در خارج از کشور هم فقط تجزیهطلبان به این کارزار پیوستهاند و با آن همراهی میکنند و دیگر گروهها و اشخاص دستکم حساب خود را در این مسئله از گردانندگان و حامیان کارزار تحریم تیم ملی و سرود ملی ایران جدا کردهاند؛ چون نیک میدانند بدنامیاش تا ابد چون داغ ننگ بر پیشانیشان نقش خواهد بست.