آرش فهیم روزنامه نگار در یک گفت‌وگوی اختصاصی ، سال 1401 را یکی از مقاطع ویژه و قابل مطالعه در تاریخ رسانه ای جهان به شمار آورد و اظهار داشت: سالی که در آن یک ملت، به ویژه در بازه زمانی دو ماهه، هدف بمباران رسانه ای چند کشور قرار گرفت. مردم ایران الان دقیقا هدف یک «جنگ جهانی رسانه‌ای» قرار گرفته‌اند. هر چند که این جنگ طی چهار دهه گذشته برقرار بوده، اما درگذشت مهسا امینی و حوادث و آشوب‌های پس از آن، باعث اوج گیری و رسیدنش به نقطه جوش شد.
این فعال رسانه با تاکید بر اینکه یکی از دلایل تمرکز دشمن بر جنگ شناختی با ابزار رسانه‌ای، ناامیدی آن‌ها از جنگ در سایر زمینه‌هاست، افزود: دشمنان ایران طی چهار دهه اخیر، در همه زمینه ها، بی سابقه ترین نبردها را برضد کشور و ملت ما راه انداختند؛ از کودتا و جنگ داخلی و حمایت از ترور و تجزیه‌طلبی گرفته تا جنگ نظامی و تحریم اقتصادی و... اما در همه این مصاف ها با وجود آسیب هایی که به ما وارد کردند، در نهایت شکست خوردند و ایران اسلامی، پیروز کارزار بود.
وی اضافه کرد: دشمنان جمهوری اسلامی و ملت ایران دیدند که در چنین پیکارهایی، اگر ایرانیان ضربه‌ای هم دریافت کنند، به طرف مقابل نیز ضرباتی سخت را متقابلا وارد می‌آورند و می توانند خود را بازسازی کنند. به همین دلیل هم بدخواهان و کینه‌توزان ایران از حدود یک دهه قبل، تمرکز اصلی‌شان در حوزه جنگ شناختی و رسانه‌ای بوده است و سرمایه گذاری گسترده ای در این زمینه کرده اند.
این منتقد سینما و تلویزیون با بیان اینکه غیر از فضای مجازی، به تعبیر برخی کارشناسان، حدود 300 شبکه ماهواره ای فارسی زبان، یک جنگ جهانی تلویزیونی را علیه ایران در پیش گرفته‌اند، تصریح کرد: این جریان فقط در عرصه شبکه‌های ماهواره ای و فضای مجازی نیست، حتی در سینما و تئاتر و بازی های رایانه ای و ... هم نشانه های آشکاری مبنی بر سازماندهی علیه زیرساخت‌های فرهنگی و اعتقادی مردم ایران در جریان است. به طور مثال، در دوره اخیر جشنواره فیلم کن، یک فیلم ضعیف اما ضددین پذیرفته شد و جایزه ای هم به بازیگر زن این فیلم دادند. برنامه دشمن این است که با تخریب زیرساخت ها و پایه های اعتقادی و شناختی، ایرانیان را رام خودشان کنند.
آرش فهیم یکی از دلایل پمپاژ بی سابقه دروغ به مخاطبان ایرانی رسانه های معاند را وارد آوردن خدشه به باورهای اعتقادی مردم دراستقلال و حاکمیت ملی عنوان کرد و افزود: فردی که باور متزلزلی دارد و یا در قشر خاکستری جامعه تقسیم بندی می شود، وقتی از بام تا شام مورد اصابت ترکش های فکری و شناختی قرار بگیرد و به طور دائم، دروغ بشنود و ببیند، به تدریج درمقابل این حجم از دروغ و خبر جعلی یا مبهم، خودش را می بازد و حتی ممکن است کارش به جایی برسد که مقابل راستگویان، اخبار واقعی و افرادی که دروغ ها را باور نمی کنند، جبهه گیری کند.
وی با اشاره به اینکه همین الان در بین طیفی از افرادِ همراه با معاندان نظام، بیان حرف و سخن راست درباره موضوعات سیاسی و اجتماعی یک جرم بزرگ محسوب می شود، گفت: این افراد آنقدر هدف فیک نیوزها قرار گرفته اند که دیگر پذیرش فکت نیوز برای آن ها دشوار و ناممکن می شود. یک دلیل دیگر هم این است که خبر دروغ اگر به عنوان روایت اول یا نخستین خبر از یک معرکه منتشر شود، هر چند تکذیب یا مردود اعلام شود اما باز هم گسترش یا سیطره زیادی پیدا می کند. یک جریان رسانه ای که هیچ اصول یا چارچوب اخلاقی ندارد و برای رسیدن به اهدافش از هر وسیله‌ای استفاده می‌کند، ابایی از اینکه هر دروغی را به خورد مخاطبش بدهد ندارد. چرا که برای جبهه رسانه‌ای ضدایرانی، فقط تخریب و انهدام مهم است، نه ساختن
