به گزارش اقتصادنیوز در سرمقاله شماره26 نوامبر آمده است که پوتین با سلاح انرژی میتواند جان افراد بیشتری را بگیرد تا توپخانه، موشکها و پهپادهای او. اکونومیست معتقد است آمریکا و اروپا باید باید شکاف میانشان را کم کنند؛ جدایی اروپا و آمریکا چیزی است که روسیه و چین آن را دوست دارند.
اگر از دوستان اروپا در سراسر جهان بپرسید که در مورد چشم انداز قاره کهن چه فکر می کنند، اغلب با دو احساس پاسخ می دهند. یکی تحسین است.در مبارزه برای کمک به اوکراین و مقاومت در برابر تجاوز روسیه، اروپا اتحاد، قدرت و اراده اصولی برای تحمل هزینههای هنگفت از خود نشان داده است. اما دومی زنگ خطر و هشدار است.فشار بی رحمانه اقتصادی آزمونی برای تاب آوری اروپا در سال 2023 و پس از آن خواهد بود. ترس فزاینده ای وجود دارد که تغییر ساختار سیستم انرژی جهانی، پوپولیسم اقتصادی آمریکا و شکاف های ژئوپلیتیکی رقابت پذیری بلندمدت اتحادیه اروپا و کشورهای غیرعضو از جمله بریتانیا را تهدید کند.این فقط رفاه این قاره نیست که در خطر است، بلکه سلامت اتحاد فراآتلانتیک نیز در خطر است.
قیمت انرژی نسبت به تابستان کاهش یافته و آب و هوای خوب به این معنی است که ذخیره گاز تقریباً پر است اما فریب اخبار خوب اروپا در چند هفته گذشته را نخورید.
بحران انرژی همچنان خطراتی را به همراه دارد. قیمت گاز شش برابر بیشتر از میانگین بلندمدت آن است.در 22 نوامبر روسیه تهدید کرد که آخرین خط لوله عملیاتی به اروپا را متوقف خواهد کرد.ذخایر گاز اروپا باید یک بار دیگر در سال 2023 پر شود، این بار بدون هیچ گونه گاز روسیه.
سلاح انرژی ولادیمیر پوتین تلفاتی فراتر از اوکراین خواهد داشت. مدلسازی اکونومیست نشان میدهد که در یک زمستان معمولی، افزایش 10 درصدی قیمت واقعی انرژی با افزایش 0.6 درصدی مرگ و میر همراه است.از این رو بحران انرژی در سال جاری می تواند باعث بیش از 100هزارمرگ بیشتر در افراد مسن در سراسر اروپا شود.
اگر چنین باشد، سلاح انرژی آقای پوتین میتواند جان افراد بیشتری را در خارج از اوکراین بگیرد تا توپخانه، موشکها و پهپادهای او که مستقیماً در داخل اوکراین هستند. این یکی دیگر از دلایلی است که مقاومت اوکراین در برابر روسیه، مبارزه اروپا نیز هست
جنگ همچنین آسیبپذیریهای مالی ایجاد میکند. تورم انرژی به بقیه اقتصاد اروپا سرایت می کند و یک معضل حاد برای بانک مرکزی اروپا ایجاد می کند.بانک مرکزی برای کنترل قیمت ها باید نرخ بهره را افزایش دهد اما اگر بیش از حد پیش رود، میتواند اعضای ضعیفتر منطقه یورو، بهویژه ایتالیای بدهکار را بیثبات کند.
این ترس با ناسیونالیسم اقتصادی آمریکا که در طوفان یارانه ها و حمایت گرایی هست، تشدید شده است. قانون کاهش تورم رئیس جمهور جو بایدن شامل 400 میلیارد دلار کمک برای انرژی، تولید و حمل و نقل است و شامل مقررات ساخت آمریکا می شود.
این طرح از بسیاری جهات شبیه سیاست های صنعتی است که چین برای دهه ها دنبال کرده است. از آنجایی که دو رکن دیگر اقتصاد جهانی مداخله گرتر و حمایت گرتر می شوند، کار اروپا با اصرار عجیب خود بر حفظ قوانین سازمان تجارت جهانی در مورد تجارت آزاد، احمقانه به نظر میرسد.
BASF، یک غول صنعت شیمیایی آلمانی، اخیراً از برنامههای خود برای کاهش دائمی فعالیتهای اروپایی خود رونمایی کرده است.
از دست دادن سرمایهگذاری، اروپا را فقیرتر میکند و به احساس کاهش قدرت اقتصادی دامن میزند. در مقایسه با مسیر تولید ناخالص داخلی قبل از کووید، اروپا بدتر از هر بلوک اقتصادی دیگری عمل کرده است. از 100 شرکت با ارزش دنیا، تنها 14 شرکت اروپایی هستند. سیاستمداران وسوسه میشوند که قوانین را کنار بگذارند و به یارانه ها روی بیاورند. وزیر اقتصاد آلمان، آمریکا را به "جارو کردن سرمایه گذاری ها" متهم کرده است. امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه، خواستار "بیداری اروپایی ها" شده است.
بنابراین بحث یارانه ها نیز به تنش ها بین آمریکا و اروپا دامن می زند. حمایت مالی و نظامی آمریکا از اوکراین بسیار فراتر از حمایت های اروپایی است و از آنجایی که این کشور برای مقابله با چالش چین به سمت آسیا می چرخد، آمریکا از شکست اتحادیه اروپا در پرداخت هزینه های امنیت خود خشمگین است. اکثر اعضای ناتو نتوانسته اند به هدفی که 2 درصد از تولید ناخالص داخلی را صرف امور دفاعی می کند، برسند. اتحادیه اروپا در مورد تجاوز روسیه به طرز شگفت آوری ساده لوح بود. اگرچه جنگ باعث شد آمریکا و اروپا پس از گسست سال های ترامپ متحد شوند، اما خطر این است که یک درگیری طولانی و تنش های اقتصادی به تدریج دوباره آنها را از هم جدا کند. آقای پوتین و رئیس جمهور چین، شی جین پینگ، این را دوست دارند.
برای جلوگیری از شکاف خطرناک، آمریکا باید تصویر بزرگتری را ببیند. هدف اصلی اقتصاد بایدنی، جلوگیری از تسلط چین بر صنایع کلیدی است: آمریکا هیچ علاقه راهبردی به جذب سرمایه گذاری اروپایی ندارد. باید شرکت های اروپایی را واجد شرایط دریافت یارانه انرژی خود کند و بازارهای انرژی فراآتلانتیک را عمیق تر ادغام کند.
در همین حال، اروپا باید از اقتصاد خود در برابر فشار انرژی محافظت کند. طرح هایی که هدفشان یارانه دادن به مصرف کنندگان و بنگاه ها برای نیازهای اولیه انرژی آنهاست، باید با اعمال قیمت های بالاتر در حاشیه، مانند آلمان، تقاضا را کاهش دهند. اروپا برای کاهش قیمت بلندمدت انرژی باید انقلاب انرژی های تجدیدپذیر را تسریع بخشد و در عین حال بازارهای انرژی را به روی رقابت باز نگه دارد. همچنین باید با واقعیت امنیتی جدید سازگار شود. این بدان معناست که برای دفاع بیشتر هزینه شود.
علاوه بر تحسین و هشدار، احساس دیگر حاکم بر روابط فراآتلانتیک، ناامیدی است. آمریکا از رکود اقتصادی اروپا و شکست آن در دفاع از خود عصبانی است. اروپا از پوپولیسم اقتصادی آمریکا خشمگین است. اما همانطور که اروپا نباید توسط جنگ تقسیم شود، بسیار حیاتی است که قدرتمندترین اتحاد دموکراتیک در تاریخ خود را وفق دهد و دوام بیاورد.