فارس نوجوان: کنکوری هستم و برنامه درسی فشردهای دارم اما ساعت را برای دیدن بازی فوتبال ایران در جامجهانی کوک کردهام یعنی آن تایم را خالی گذاشتهام.
زهرا، دوستم هم سر رشتهای از فوتبال ندارد و به قول خودش اگر برادرش نباشد که بازی را برایش تحلیل کند، چیزی سر در نمیآورد اما با اینکه برادرش نبود یعنی سرباز است، او مشتاقانه منتظر بازی فوتبال است.
فاطمه و ریحانه دو خواهرند که به خاطر گرانی کتابهای کنکوری و آزمونهای تستی به خانوادهشان فشار می آید و پدرشان به سختی هزینهها را تأمین میکند اما آنها برای فرا رسیدن سوت شروع بازی لحظه شماری میکنند.
مهناز پیش بچهها درباره قوی بودن تیم حریف و داشتن شانس بسیار کم ایران برای برد صحبت میکند، اما در آخر میگوید برای این بازی صد تا صلوات نذر میکنم.
زینب به خاطر درس، به میهمانیهای خانوادگی و جشنهای دوستانه نمیرود و معمولا در خانه تنها میماند، اما هر طور شده مشاورش را راضی میکند تا در تایم بازی برایش برنامه درسی نچیند.
ما نوجوانان نمیگوییم مشکل نداریم و همه چیز رو به راه است. نمیگوییم نظام آموزشی ایراد ندارد و اوضاعمان گل و بلبل است. اما وقتی حرف از اقتدار و پیشرفت کشور در عرصه جهانی میشود، هر طور که بتوانیم حتی فقط با دیدن بازی از قاب تلویزیون و گوشیهایمان، با ذکرهای روی لب هایمان در لحظات حساس بازی، با فریادهایمان در لحظههای مهم بازی و چشم غره مادرهایمان، با استوریها و پستهایمان از لحظه گل زدن به حریف، با همه این چیزهای به ظاهر کوچک، پای کشور، اتحاد و تیممان می ایستیم، چرا که این تیم نماینده ما و افتخار ماست.
نوشته: دانشآموز فاطمه نظافتی
پایان پیام/