خبرگزاری میزان – طبق اعلام سوره سینما ، فیلم سینمایی «شهر خاموش» به کارگردانی احمد بهرامی داستان زن ناامیدی است که در جستجوی پسر گمشدهاش برمیآید. این فیلم میتواند دنبالهی فیلم پیشین احمد بهرامی با عنوان «دشت خاموش» باشد که در بخش افقهای هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم ونیز به عنوان نماینده سینمای ایران حضور داشت و توانست جایزه بهترین فیلم را دریافت کند.
«شهر خاموش» به عنوان سومین اثر احمد بهرامی شاید مکانهای تاریکتری در پسزمینه خود داشته باشد اما فکر کردن به بسیاری از آنها سخت است. در واقع داستان این فیلم در گورستانی از ماشینهای متروکه رخ میدهد که در حومه یک شهر گمنام در ایران قرار دارد، جایی که مردان حاشیهنشین در آن امرارمعاش میکنند و باد برزخی از میان لاشه وسایل نقلیه زوزه میکشد.
یک روز در همان حوالی، زنی از راه میرسد. زنی با نام «بمانی» و با بازی (باران کوثری) که به اتهام قتل شوهرش به مدت ده سال در زندان بوده و حالا به طور موقت از زندان آزاد شده است و اکنون به دنبال برادرشوهرش به گورستان ماشینها میآید، جایی که برادرشوهرش در آن مشغول به کار است.
«ابی» با بازی (علی باقری) وارد داستان میشود، او یکی از امیدهای «بمانی» برای پیدا کردن پسرش است، پسری که «بمانی» او را در زندان به دنیا آورده است.
احمد بهرامی با مضمون زنانگی ایرانی در برابر مردسالاری بازی میکند اما در نهایت در این درام بیرحمانه امید زیادی به وجود نمیآورد.
«شهر خاموش» و فیلم قبلتر این کارگردان با نام «دشت خاموش» هر دو، هم سیاهاند و هم سفید، هر دو شخصیتهایی را نشان میدهند که در چنگال ناامیدی له شدهاند (گاهی به معنای واقعی کلمه).
در «شهر خاموش» دو شخصیت «بمانی» و «ابی» گذشتهای بیشتر از زنبرادر و برادرشوهر دارند، «ابی» نام «بمانی» را روی دستش خالکوبی کرده و هنگام مرگ شوهرش حضور داشته است.
در سکانسی از فیلم «بمانی» با نگاه سرد و سنجیدهاش به «ابی» از حقیقتی می گوید که شوهرش را نکشته و تنها برای دفاع از خود عمل کرده است. اما وفاداری «ابی» به «بمانی» برای او گران تمام شده است، با اینکه از شهادت علیه «بمانی» امتناع کرد و او را از مجازات اعدام نجات داد؛ اما در مقابل، دو برادر دیگرش را علیه خود برانگیخت.
از طرفی برادران «بمانی» پس از آزادی موقت او از زندان دنبالش کردند تا بار دیگر از «ابی» شکایت و او را کتک بزنند اما با اینحال «بمانی» در همین شرایط سخت هم در طول سه شبی که در زبالهدان سپری میکند، دست برنمیدارد تا بفهمد پسرش کجاست. او هر یک از مردانی را که در گورستان ماشینها کار می کنند برای به دست آوردن اطلاعات مورد هدف قرار میدهد و سپس مجازات نسبتاً قاطعی را برای هر یک تعیین میکند.
با این حال او متوجه میشود که «اِبی» پسرش را به خانوادهای ثروتمند فروخته است. وقتی که سعی میکند اطلاعات بیشتری از کارگران بگیرد، آنها در ازای دریافت اطلاعات، درخواستهای ناشایستی از او دارند. او به عنوان یک مادر ناامید، آماده است تا به سیم آخر بزند اما نه آنطور که همه انتظار دارند…
ظرافت و صرفهجویی در سینمای بهرامی وجود دارد. او طرفدار نماهای آهسته و ۱۸۰ درجهای است که با استفاده از آن در فیلم «شهر خاموش» قصد دارد گورستان ویرانشدهای از وسایل نقلیه رو به زوال را نشان دهد.
همچنین استفاده خوبی از ریتم و تکرار در فیلم بهرامی وجود دارد: یک موتیف موزیکال که به طرز شومی جنازهای همراه با یک عکس مکرر از بمانی را نشان میدهد که به نوبه خود درب هر یک از کلبههای مردانه را میبندد.
در تعبیری دیگر از یکی از سکانسهای فیلم، یک سگ کوچک در زبالهدانی نشانه روشنی از وضعیت «بمانی» در جامعه است: چشمانداز تزلزلناپذیر تصویر از وضعیت اسفبار «بمانی»، که نشان می دهد درها به روی زنی بسته میشوند که هیچ گزینهای برای او باقی نمانده است، اما همچنان «بمانی» تصویری از یک زن ویرانگر اما قدرتمند است.
در این فیلم سینمایی به نویسندگی و کارگردانی احمد بهرامی و تهیهکنندگی رضا محقق، بازیگرانی چون باران کوثری، بابک کریمی، علی باقری، بهزاد دورانی، محسن مهری دروی، کریم و حبیب شراهی نقشآفرینی کردهاند و مسعود امینیتیرانی نیز به عنوان فیلمبردار و مصطفی وزیری نیز تدوین این فیلم سینمایی را بر عهده دارد.