مهسا بهادری: رییس سازمان سینمایی اخیرا به این ماجرا اشاره کرده که سینمای خصوصی برای موفق شدن در عرصه بینالمللی نیاز به حمایت دولتی دارد. بیایید نگاهی بیندازیم به جزییات این ماجرا و این صحبتهایی که محمد خزاعی مطرح کرده است.
سینمای ما تجاری نیست، چون شما نخواستید
با وجود درخشش فرهنگی سینمای ایران در عرصههای جهانی متأسفانه در زمینه تجاریسازی محصولات سینما موفق عمل نکردهایم.
دلایل این ماجرا کاملا مشخص است. نکته اول اینکه شورای پروانه نمایش و پروانه ساخت همواره با اعمال ممیزیهای فراوان اجازه بروز و ظهور کافی به فیلمها را نمیدهند تا آثار سینمایی بتوانند جایی برای ابراز وجود داشته باشند.
نکته بعد بودجه است؛ اساسا سازمانهای دولتی از جمله اوج، فارابی، حوزه هنری و... توانایی فراهمسازی بودجه به میزان کافی برای فیلمهایشان را دارند؛ این در شرایطی است که اساسا یکی از معضلات فیلمسازان مستقل تامین بودجه است. اگر یک فیلم مستقل قصد حضور در عرصه جهانی را داشته باشد، باید بتواند یک پخش کننده مناسب پیدا کند که تعداد کمی از سازندگان توانایی انجام این کار را دارند.
نکته بعد شوراها هستند. شورای پروانه نمایش و پروانه ساخت، اگر تصمیمی برای تبدیل سینما به صنعت دارند، باید عرصه را برای ساخت فیلمهایی باز بگذارند که توانایی جذب مخاطب بینالمللی را داشته باشد_ضمن رعایت ملاحظات اخلاقی و اسلامی_نکته دیگر اینکه در صدور پروانه نمایش دقت بیشتری را به خرج دهند برای یکبار هم که شده اجازه دهند تا سازندگان تواناییشان در مخاطب شناسی را به رخ بکشند.
نیرو داریم، امکانات نه!
محمد خزاعی در بخشی از صحبتهای خود گفتهاند: « به دلیل اهمیت فعالیتهای مشترک بینالمللی در اولین جلسه شورای عالی سینما، بودجهای را به منظور تولیدات مشترک تصویب کرده و بنا داریم با کمک سینماگران دیگر کشورها و استفاده از منابع و ظرفیتهای مشترک محصولاتی را تولید کنیم.»
اساسا نیازی نیست که همیشه به نیروهای خارجی بسنده کنیم. ما کارگردانی مانند سعید روستایی داریم که توانسته در عرصههای بینالمللی بدرخشد و اتفاقا فیلمش هم فروش خوبی داشته توانایی استفاده از ظرفیتهای داخلی را دارد و نیازی نیست به اینکه هزینه دلاری برای کارگردانان خارجی پرداخت شود.
سینمای خصوصی یا خصولتی؟
رئیس سازمان سینمایی در همه مراسم گفت: «بخش خصوصی سینمای ایران به تنهایی توان حضور در عرصههای جهانی و بینالملل را ندارد و ضروری است از طریق تعاملات بین بخشی با کمک وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات و سازمان سینمایی در این زمینه ظرفیتسازی و بسترسازیهای لازم صورت گیرد.»
خزاعی همکاری مستمر دو سازمان سینمایی و فرهنگ و ارتباطات اسلامی را برای برگزاری هفتهها و روزهای فیلم مهم خواند و اضافه کرد: «مهمترین مشکل ما عدم ارتباط رایزنان فرهنگی با دبیران جشنوارههای بینالمللی در دنیاست. عدم ارتباط دو سویه در این بخش، به ضعف بزرگی در حوزه جشنوارههای بینالمللی تبدیل شده و همیشه از این نقاط آسیب دیدهایم. چرا که تعاملات و مراودات کمک میکند تا حضور قدرتمندتری در جشنوارهها داشته باشیم.»
اصغر فرهادی، ابوالفضل جلیلی، عباس کیارستمی، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، کیومرث پوراحمد و در سالهای اخیر نیز کارگردانان جوانی مانند سعید روستایی، هومن سیدی و ... که آثارشان جوایز جهانی گرفتند محصول سرمایهگذاری خصوصی بودند. در مقابل سینمایی که سینمای دولتی تعریف میشود و یک سازمان و نهاد، چه دولتی و چه حاکمیتی از این سینما حمایت کرده، نتوانسته نظر مخاطبان و داوران سینمای بینالمللی را آنطور که ادعا میشود به خودش جلب کند.
فارغ از اینکه این مسئله سیاسی هست یا خیر، ماجرای دیده شدن در عرصه جهانی، برای سینمای دولتی تا کنون رخ نداده است. به طور مثال؛ اگر به فیلمهایی که در 5سال گذشته به اسکار معرفی شده، نگاهی بیندازیم تنها نام مستند «در جست و جوی فریده» را میبینیم که حمایت دولتی داشته و دیگر فیلمهای معرفی شده که اتفاقا برخی از آنها نیز پذیرفته شده مثل «قهرمان» به کارگردانی اصغر فرهادی از بخش خصوصی بوده است.
حتی کارگردان صاحب سبکی همچون مجید مجیدی اگر توانست به شهرت جهانی برسد، به واسطه حمایت مالی سازمانهای دولتی نبود، بلکه بازهم این بخش خصوصی بود که در تولید و توزیع آثار این کارگردان تاثیر داشت.
البته فیلمهایی که حمایت سازمانهای دولتی را به همراه خود دارند، مورد استقبال قرار گرفتهاند؛ اما در جشنواره فیلم فجر، آن هم با بودجه چند ده میلیارد تومانی.
۵۷۲۴۵