به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در دهه گذشته بود که یونسکو، معیارهای سواد در دوره جدید را اینگونه برشمرد: 1. سواد الفبایی 2. سواد رایانهای 3. سواد مالی 4. سواد عاطفی 5. سواد ارتباطی 6. سواد رسانهای؛ بنا به این شرایط، در دوره کنونی فردی باسواد است که همه معیارهای این سواد را دارا باشد.
کشورهای جهان نیز در همین راستا اقداماتی انجام دادند و در مدارس و حتی مقاطع تحصیلی بالاتر از آن، مبحث سواد رسانه ای را به گونه ای در زندگی افراد گنجاندند. کشور ما نیز از این مسئله بی بهره نبود و نهادها و سازمان های دولتی، نیمه دولتی و خصوصی در این زمینه ورود کردند. کتاب ها نوشته شد. همایش ها برگزار شد و.... تا ایران نیز از نظر سواد رسانه ای بی بهره نماند.
طبیعتا این اقدام نیز در دنیایی که همه چیز آن باید خود را با مدیا و اینترنت وفق دهد، کار اشتباهی نبود و یکی از هوشمندانه ترین اقدامات نیز در زمان خودش محسوب می شد اما امروز باید آن را بررسی کرد که آیا اصلا کشور در این زمینه موفق بوده است.
مصطفی آجرلو دکترای فرهنگ و ارتباطات در گفتوگو با خبرنگار اقتصاد100 درباره این مسئله که سواد رسانه ای سالهاست مطرح می شود اما ایا اقدمات انجام شده موفقیت آمیز بوده است تاکید کرد: آنچیزی که ما درباره سواد رسانه ای می فهمیم این است که سواد رسانه ای وقتی در دنیا مطرح شد در ارتباط با توسعه پایدار بود اما متاسفانه در کشور ما طی سال های گذشته سواد رسانه ای تبدیل به تابلویی شد که هرکسی از آن برای دعوای گروهی و اغلب سیاسی از آن استفاده کرده است.
آجرلو ادامه داد: موضوعاتی که این روزها درباره سواد رسانه ای مطرح می شود، با اصل آن تفاوت زیادی دارد. یک آسیبی جدی که این روزها در مقوله علوم ارتباطات و رسانه شاهد آن هستیم، ورود رشته های مختلف و ادبیات های مختلف در رسانه است که سواد رسانه ای می تواند خیلی کمک کننده باشد.
این پژوهشگر علوم ارتباطات با بیان اینکه ما در این سالها به مقوله ذائقه توجه نکرده ایم تاکید می کند: باید به مقوله ذائقه به عنوان یکی از مهارتهای سواد رسانهای توجه شود یعنی من به عنوان یک کاربر به ذائقه خود نگاه کنم و مربی به ذائقه کاربر توجه کند در این صورت آرام آرام ذائقهها شکل میگیرند.
او ادامه می دهد: مثلاً اینستاگرام با مدیریت هوشمند، ذائقه شناسایی میکند و از همان مسیر کاربر را هدایت میکند. ما در بحث مدیریت ارتباطات یک مقوله ای به نام "توجه کنید به توجه خود" داریم که در امر ذائقه نیز اولین نقش ما هوشیار سازی و توجه به ذائقه خود است.
آجرلو با تاکید روی این مسئله که باید به فرایندهایی که ذائقه مخاطبان را شکل می دهد، بیشتر توجه کنیم افزود: اگر به ذائقه توجه کنیم، شاید یکسری تحولات مثبت را شاهد باشیم. سواد رسانهای یک آموزش است. جنس مصرف رسانهای ما با آن چیزی که وجود دارد سنخیت ندارد اگر بحث زیرساخت مطرح میشود ما به اندازه خودمان زیرساخت داریم و از توان خود باید استفاده کنیم یعنی از ظرفیتهای خودمان به درستی استفاده نکردهایم. باید اساتید حوزه ارتباطات در این زمینه جدی گرفته شوند و با یک ادبیات مشخص ذائقه قابل فهم نسل کنونی را شناخت و با همان ذائقه با آنها صحبت کرد.
این پژوهشگر علوم ارتباطات در خصوص مخاطب شناسی اظهار می کند: در ایران مخاطب شناسی یک موضوع نخ نما مثل یک پاسخ تکراری چند ساله شده است. ذائقه سازی باید مسیر صحیح را پیش ببرد .ذائقه سازی دقیقا مثل همان حرف هایی است که عده ای درباره جریان سازی می گویند. درصورتی که نه جریان را می توان ایجاد کرد و نه ذائقه سازی کرد. شما می توانید از یک جریان بهره برداری کنید اما اینکه شما بخواهید آن را بسازید، افتادن در یک سیکل معیوب است.
آجرلو در پاسخ به این سوال که نهادهای مختلف در زمینه سواد رسانه ای ورود کردند و بودجه های زیادی دریافت کردند اما امروز عملا با شکست همه آن اقدامات روبرو هستیم، ادامه داد: قبول نمی کنم که شکست خورده است بالاخره هر تلاشی بهتر از تلاش نکردن است. اما اساتید و صاحب نظرانی هستند که به دلیل مارکتی شدن سواد رسانه ای، تمایلی به ورود در این عرصه ندارند. آموزش سواد رسانه ای دکانی شده است و با این روش، هدف گم شده است.
او افزود: ما در حوزه برندینگ ایران در رسانه ضعیف عمل کرده ایم و مصرف رسانه ای ما هنوز به صورت سنتی انجام می شود و روزنامه های کاغذی را شاهد هستیم که به صورت گسترده چاپ می شوند درصورتی که هم اکنون قیمت کاغذ بسیار بالاست و درست نیست به تعداد بالا روزنامه چاپ کنیم. همچنین ما مشکلاتی چون تعدد رسانه و غیر تخصصی بودن رسانه ها را شاهد هستیم که مشکلات زیادی برای ما به وجود آورده است.
آجرلو در پایان با بیان اینکه ما هنوز نتوانسته ایم مسائل خود را با اپلیکشن ها حل کنیم خاطرنشان کرد: بهتر است امروز حداقل جلوتر تصمیم و برنامه ریزی داشته باشیم و برای مثال قبل از اینکه آی او تی در ایران رشد کند و تبدیل به معضل شود، باید آن را بررسی و زودتر برای آن برنامه ریزی داشته باشیم. آنچیزی که خیلی می تواند به این مقوله کمک کند، مقوله معناست. ما باید ارتباط معنایی خود را با رسانه های پیرامون خود حفظ کنیم تا این قالب های رسانه ای خدشه ای به روح و روان مخاطبان وارد نکند و تازه تبدیل به نقطه قوت ما شود.