به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، افسانه جعفرزاده متولد سال ۱۳۷۱ است و همسر حجتالاسلام حسین طیبی، امام محله شهرستان ملکشاهی استان ایلام است. زندگی مشترک آنها از سال ۱۳۹۲ شکل گرفته و از همان زمان سرنوشت این بانو با زندگی تبلیغی همسرش گره خورده است؛ اگرچه این زوج در ابتدا هرگز تصور نمیکردند تا این حد کار و مأموریت هر کدامشان مرتبط با دیگری باشد، اما دیری نپایید که وجوه اشتراک زیادی بین وظایف همدیگر یافتند و متوجه شدند رسالت هر کدامشان مرتبط باهم و حتی تکمیلکننده مأموریت دیگری است.
رسالت کاری ما خدمترسانی به مردم در دورافتادهترین نقاط کشور است
خانم جعفرزاده، فارغ التحصیل رشته بهداشت عمومی است که حدود ۴ سال است در حیطه پیشگیری از بیماری و ارائه آموزشهای لازم برای مراقبت از سلامتی افراد در مناطق حاشیه شهر فعالیت دارد. او میگوید: «رفت و آمد به مناطق صعبالعبور و خدمترسانی به مردمانی در دورافتادهترین نقاط کشور، علاوه بر اینکه رسالت طلبگی همسرم محسوب میشد، بخشی از مأموریت خودم نیز بود و تلفیق این دو مأموریت و این همراهی در رفت و آمدها به مناطق دوردست، به لحاظ درکی که از سختی کار همدیگر به دست میآوردیم، کار را بدون شک سهلتر میکرد.»
حجتالاسلام حسین طیبی و همسرش به خانه روستاییان میروند
بعد از پزشکان، طلبهها در صف اول مقابله با کرونا بودند
کرونا که آمد، وجوه اشتراک بین کار او و همسرش بیشتر خودش را به نمایش گذاشت؛ در این برهه با وجود اینکه خانم جعفرزاده مدتی از شغل بهورزی خود کنارهگیری کرده بود، اما به محض شیوع کرونا و با توجه به نیاز جامعه، دوباره در میدان حاضر شد تا به حفظ سلامتی هموطنانش کمکی کرده باشد و همسرش نیز همچون او در این دوران با دغدغهمندی بیشتری سعی در کمک به خانوادههای آسیب دیده از کرونا داشت. او میگوید: «در این عرصه بعد از مدافعان سلامت، طلبهها اولین قشری بودند که برای ارائه خدمات به بیماران کرونایی داوطلبانه به صف شدند، آن هم در شرایطی که همه از این ویروس رعب و وحشت داشتند و به هر طریقی در پی حفظ سلامتی خود و دوری از مناطق آلوده به ویروس بودند. این دوران حساس بیش از گذشته نشان داد که تفاوت چندانی میان نوع و جنس کار ما وجود ندارد و دغدغهمندی لازمه پیشبرد کار هر دوی آنهاست.»
اهالی محله را تشویق به فرزندآوری میکنیم
خانم جعفرزاده و همسرش در کنار یکدیگر کارهای مختلفی را انجام دادهاند، یکی از برنامههایی که این زوج به صورت مشترک به آن پرداختهاند و از موضوعات مهم و به روز جامعه نیز محسوب میشود، ترویج فرزندآوری و ارائه مشاورههایی در این حوزه به بانوان است تا آنها را ترغیب به توجه به این امر مهم و نقش آفرینی در حل این معضل جامعه نمایند. خانم جعفرزاده میگوید: « توجه به سلامت جسمی افراد در کنار سلامت روان آنها از دیگر برنامههای ماست که بخش مرتبط با حوزه کاری بنده یعنی مراقبت از سلامت جسمی انسانهاست. همسرم نیز سعی در کمک به حفظ سلامت معنوی و روحی افراد دارد.»
این زوج اهالی محله را تشویق به فرزندآوری میکنند
دو گروهی که در محله زیر پوشش تغذیهای شبکه بهداشت قرار گرفت
خانم جعفرزاده به صورت خودجوش در مدارس حاشیه شهر حاضر میشود و به نکاتی پیرامون بلوغ و آموزش مسائل بهداشتی به آنان میپردازد و کمبودهای آنان و مسائل مورد نیازشان را بررسی میکند و به همسرش ارجاع میدهد تا آموزشهایی را که مرتبط با حوزه کاری اوست، برای بچههای این مدارس تدارک ببیند. او میگوید: «پس از بررسیهایی که در این منطقه حاشیهنشین انجام دادم، توجه به تغذیه دو گروه را در اولویت قرار گرفت که اولین گروه بچههای زیر پنج سال و دومی نیز بانوان باردار منطقه بودند که با پیگیریها زیر پوشش شبکه بهداشت قرار گرفتند. علاوه بر این با کمک همسرم و با پیگیری از بسیج، کمیته امداد و بنیاد علوی، سبدهای حمایتی نیز برای این دو گروه تهیه و در اختیارشان قرار میگیرد.»
محدوده کار خود را محله اطراف مسجد نمیدانیم
مرکز اصلی فعالیتهای همسر خانم جعفرزاده، اگرچه مسجد جامع شهرستان است، اما این بانو میگوید: «معمولا حاجآقا به مناطق اطراف این مسجد بسنده نمیکند و سعی میکند در تمام سطح شهر و بویژه محلات حاشیهنشین فعالیت داشته باشد. من با مردم به صورت مستقیم در ارتباط هستم و از آنجایی که اکثریت آنها میدانند همسرم طلبه هستم، معمولاً مشکلات خود را با من مطرح میکنند و با انتقال این مشکلات به همسرم سعی میکنیم تا حدتوان مشکلات آنان را برطرف سازیم.»
خانم جعفرزاده درباره علت دغدغهمندی خود نسبت به مردم میگوید: «شغل من به گونهای است که این دغدغهمندی را میطلبد و من با علاقه و آگاهی آن را انتخاب کردهام. علاوه بر این وقتی پذیرفتهام همسر یک روحانی باشم، خوب میدانستم دغدغههای یک طلبه چیست و با توجه به اینکه شاهد مراجعات مداوم مردم به همسرم هستم، مسلماً نمیتوانم نسبت به مسائلی که از مردم میشنوم، بیتفاوت باشم؛ بنابراین اگر کسی گرفتاری داشته باشد و بدانم که این گره به دست ما حل میشود، حتماً هر کمکی لازم باشد انجام میدهم، ضمن اینکه در کنار این اقدامات از وظیفه و کار اصلی خودم هم غافل نیستم.»
خانم جعفرزاده زندگی طلبگی را سخت توصیف میکند
زندگی طلبگی خیلی زیر ذرهبین افراد قرار دارد
این بانو در جواب به این سؤال که کار کدامیک از آنها دشوارتر است، با اطمینان و بدون هیچ تردیدی شغل همسرش و تجربه زندگی طلبگی را دشوارتر میداند و میگوید: «اگرچه شغل هرکدام از ما، سختیهای خاص خودش را دارد، اما به نظرم سختیهای زندگی طلبگی به دلیل انتظاری که مردم از شما دارند، بسیار بیشتر است؛ در واقع زندگی طلبگی خیلی بیشتر زیر ذره بین افراد قرار دارد و خیلی باید مراقب باشیم که رفتاری از ما سر نزند که موجب شود الگوی نامناسبی از این قشر باشیم.»
این سختیها را چگونه تحمل میکنید؟
او اما گلهای از این زندگی دشوار ندارد و تجربه چنین زندگی را برای خود افتخار میداند و در این راستا توضیح میدهد: «تجربه زندگی طلبگی برای من یک توفیق اجباری است و اتفاق خوبی است که برای ما رقم خورده است؛ وقتی ذهنمان معطوف و متمرکز به اهداف اصلیمان از اینکار میشود، سختیهای حاصل از اینکار برایمان قابل تحمل و حتی شیرین میشود.»
مردم روستا تخممرغ به ما هدیه دادند
لذتبخشترین خاطرههای خانم جعفرزاده از فعالیت در کنار همسرش، به همان روزهایی برمیگردد که به عنوان بهورز در روستایی محروم و دور افتاده فعالیت داشت. او توضیح میدهد: «روستا در منطقه صعب العبوری قرار داشت و مردم آن منطقه، وسیله نقلیه نداشتند؛ من به اتفاق همسرم از بنیاد علوی کمکهایی دریافت کردیم و مقداری دارو و اقلام ضروری برای آنان تهیه کردیم. هربار که این اقلام را به دست آنان میرساندیم، لطف و دعاهای خیرشان بدرقه راه ما میشد؛ یکبار یکی از بانوان روستا برای تشکر از ما چند عدد تخم مرغ به ما هدیه کرد که دیدن خوشحالی مردم این منطقه از کارهای ما واقعاً اتفاق بسیار خوشایندی برایم بود که خاطرات خوب آن در ذهنم ماندگار شده است.»
در حقیقت این زوج اسوهای از صبر و استقامت هستند که هر کدامشان در حوزه کاری خود با فداکاری و ایثارگری و به بهترین وجه ممکن تلاش میکنند تا نقشی در نشاندن لبخند بر لبان مردمان مناطق محروم ایفا کرده باشند.
پایان پیام/