به گزارش مشرق، تحریک عواطف مردم ایران یکی از جدیترین برنامههای ضدانقلاب برای شعلهور ساختن اغتشاشات است. از ابتدای این اغتشاشات هم روال کار ضدانقلاب همین بود. اول کشتند و بعد عزا گرفتند تا مظلومنمایی کنند؛ مردم را هم کور و کر فرض کردند.
دروغگویی و تحریف از سوی ضدانقلاب تبدیل به یک امر رایج شد. با لو رفتن مکرر این دروغگوییها آبرویی برای رسانههای اصلی ضدانقلاب باقی نماند. انتحار رسانهای ضدانقلاب در پمپاژ اخبار دروغ سبب شد اندک مرجعیت خبر این رسانهها برای مخاطبانشان هم از بین برود و دست ضدانقلاب برای تداوم عملیاتهای روانی خالی بماند.
با بیاعتبار شدن رسانههای اصلی ضدانقلاب، پای سیانان به عملیات روانی علیه مردم ایران باز شد. سیانان در گزارش اخیر خود مدعی شد که به بازداشتیهای اغتشاشات تعرض جنسی میشود. هرچند سیانان این جمله را با این عبارت مطرح کرد که « این ادعا مستقلا تایید نشده است» با این حال روند شبههسازی در افکار عمومی از همین جا شروع شد و خط آن تداوم پیدا کرد.
ادعای سیانان تداوم کدام خط رسانهای است؟
ضدانقلاب برای عملیات روانی علیه مردم ایران از ابتدای اغتشاشات چندین بار روند کلی خود را ترمیم و به روز رسانی کرده است.
اول: کشتهسازی و مظلومنمایی با فوت دختران جوان: ماجرا از مهسا امینی شروع شد و با نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیل زاده و ... ادامه پیدا کرد. ترفند ضدانقلاب در این مرحله رصد لیست دختران فوت شده با دلایل مختلف و مقصر نمایی از جمهوری اسلامی ایران در فوت آنها بود.
دوم: تحریک عواطف قومی: کشتهسازی دختران ایرانی با اجرای طرح قومیتی توسط این رسانههای ادامه پیدا کرد. رسانههای ضدانقلاب در دروغهای مکرر دخترانی را از قومیتهای مختلف لر، کرد و ترک وارد بازی خود کردند. اسراپناهی از اردبیل، فرشته احمدی از کردستان و ... همه برای ایجاد یک درگیری قومی در کشور توسط ضدانقلاب پمپاژ شد.
سوم: ترور: جنایتهای تروریستی در شاهچراغ، ایذه، اصفهان و ... یک شوک بزرگ به جامعه ایران وارد کرد. نمایش التهاب و نا امنی دستور کار اصلی رسانههای ضدانقلاب شد و آنها تلاش کردند مهمترین نقطه قوت جمهوری اسلامی ایران یعنی امنیت را متزلل نشان دهند.
چهارم: تحریک عواطف با مظلومیت کودکان ایران: تلاشهای زیادی شد تا شهادت کیان پیرفلک را گردن جمهوری اسلامی بیاندازند. تصاویر دختر فرشته احمدی بر سر مزار مادرش نیز با حجم گسترده در فضای مجازی منتشر شد. در ماجرای شاهچراغ هم تا پیش از اطلاعیه داعش خط مقصر نمایی با کلیدواژه « کار خودشونه» تصویر آرتین و آرشام هم چرخید اما به
دشمن اکنون به چه چیزی نیاز دارد؟
ضدانقلاب برای تحریک عواطف و احساسات نیاز به دروغهای بزرگتری دارد. دروغهایی که بتواند شوکهای بزرگتری را به جامعه وارد سازد. بیآبرویی رسانههای اصلی ضدانقلاب هم چارهای برایشان باقی نگذاشته جز اینکه امثال سیانان مستقیم وارد شوند و دروغهای جدید و بزرگشان را تثبیت کنند.
آیا خط رسانهای دروغهای بزرگ، ترفند جدیدی است؟
دشمن در فتنههای قبلی نیز از این ترفند استفاده کرده بود. ضدانقلاب سال 88 در ماجرای کشتهسازیهایی مانند ترانه موسوی و نداآقا سلطان و ... هم این دروغها را به کار بست. هرچند بعدتر مشخص شد حتی فوت بعضی از این دختران هم از اساس دروغ بود و سران فتنه در مجلس ترحیم کشتههایی که زنده بودند شرکت کردند اما ضدانقلاب از این ترفند دروغ بزرگ دست بر نداشت.
خط تجاوز به زندانیان و دستگیرشدهها هم خط سوختهای است که آن هم در فتنههای قبلی بارها مورد استفاده ضدانقلاب قرار گرفت.
دروغهای بعدی چیست؟
خط دروغهای بزرگ تا کنون برای ضدانقلاب بهره جدی نداشته است و لاجرم باید شاهد دروغپردازیهای بزرگتری باشیم. احتمالا دروغهایی شبیه به مثله کردن و اسیدی کردن بازداشتیها و تجاوزهای دستهجمعی و ... در گامهای بعدی توسط ضدانقلاب مطرح خواهد شد.
ضدانقلاب متوجه شده است که رسانههایی مانند بیبیسی مرجعیت خود را در میان مخاطبانش هم از دست داده است و ناگذیر به دنبال رسانههای جدید است تا بتواند دروغهای بزرگ خود را باورپذیر کند. این روند انحطاط رسانههای ضدانقلاب ادامه دار خواهد بود تا تمام این رسانهها به سرنوشتی همچون سرنوشت 5 رسانه اصلی ضدانقلاب دچار شوند که طی 45 روز 38 هزار دروغ را پمپاژ کردند. در نهایت این بیآبرویی بر پیشانی این رسانهها نیز حک خواهد شد.