سخن گفتن در مورد نقاط ضعف دموکراسی بس است بیایید در مورد نقاط قوت آن صحبت کنیم

فرارو جمعه 11 آذر 1401 - 16:16
این مشکل ذاتی دیکتاتوری است جایی که تصمیم گیری بسته، سلسله مراتبی و غیر قابل پاسخگویی است. بر خلاف خودکامگان رهبران دموکراتیک با فشار مداوم برای تغییر سیاست مواجه هستند. انتقادات بلند و پر سر و صدایی از دولت‌های دموکراتیک مطرح می‌شود.

فرید زکریافرارو- فرید زکریا؛ نظریه پرداز، مفسر سیاسی و مجری شبکه خبری سی ان ان.

به گزارش فرارو به نقل از واشنگتن پست؛ در چند ماه گذشته ما به شدت نگران شکنندگی دموکراسی بوده ایم. از ایالات متحده و برزیل گرفته تا سوئد و ایتالیا به نظر می‌رسید که این سیستم با چالش‌های واقعی روبرو است. در واقع، در تمام موارد ذکر شده انتخابات باعث قرار گرفتن بسیاری از غیر لیبرال‌ترین نیرو‌ها در جریان اصلی سیاست شده است. در همین حال، ما شاهد نشانه‌هایی از ضعف‌های عمیق و ساختاری در برخی از قدرتمندترین حکومت‌های خودکامه جهان هستیم.

بارزترین نمونه آن چین است جایی که موج اعتراضی خارق العاده‌ای در حال رویارویی با قدرت در قلب این مشکل عدم تمایل دولت مرکزی برای تغییر مسیر در مورد سیاست کووید-۱۹ وجود دارد. این مشکل ذاتی دیکتاتوری است جایی که تصمیم گیری بسته، سلسله مراتبی و غیرقابل پاسخگویی است. بر خلاف خودکامگان رهبران دموکراتیک با فشار مداوم برای تغییر سیاست مواجه هستند. انتقادات بلند و پر سر و صدایی از دولت‌های دموکراتیک مطرح می‌شود.

در دموکراسی‌ها کارشناسان و ناظران خارجی راهبرد‌های جایگزین ارائه می‌کنند. رهبران می‌دانند که با انتخابات روبرو هستند بنابراین، اگر همه چیز درست نشد سیاست‌ها باید تغییر کنند در غیر این صورت آنان تغییر خواهند کرد.

این مشکلات در جوامع مدرن سخت‌تر شده اند. تفاوت بین چین در تظاهرات میدان تیان آن من به رهبری دانشجویان در سال ۱۹۸۹ میلادی و امروز را در نظر بگیرید. در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی تعداد چینی‌های شهری و تحصیل کرده دانشگاهی احتمالا چند میلیون نفر بود. امروزه بیش از ۲۰۰ میلیون چینی از تحصیلات دانشگاهی برخوردار هستند و گوشی‌های تلفن هوشمند در اختیار دارند و می‌دانند چگونه از آن استفاده کنند.

در این میان، "دیوار آتش بزرگ" افسانه‌ای در چین با ارتش ۲ میلیون نفری سانسورگر در تلاش بوده تا با سیل تصاویر و پیام‌هایی که در رسانه‌های اجتماعی چین منتشر می‌شود مقابله کند. در سالیان اخیر ما تمایل داشته ایم بر مشکلات بسیاری که توسط رسانه‌های اجتماعی ایجاد می‌شود تمرکز کنیم این در حالیست که فراموش کرده این فناوری‌های تازه تاثیری اساسی در توانمندسازی بیش‌تر افراد داشته اند.

در روسیه می‌بینیم که چگونه یک فرآیند تصمیم گیری بسته و بدون پاسخگویی می‌تواند منجر به بروز فاجعه شود. در نتیجه جنگ "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه به طور فزاینده‌ای منزوی و فقیر می‌شود. پوتین اخیر ۳۰۰۰۰۰ نیروی ذخیره را بسیج کرده که بسیاری از آنان تمایلی به جنگیدن در اوکراین ندارند.

در همین حال، صد‌ها هزار روس از وطن خود گریخته اند از جمله بسیاری از افراد بسیار ماهر و تحصیلکرده که روسیه برای آینده خود به آنان نیاز دارد. دموکراسی‌ها به جنگ می‌روند حتی جنگ‌های بیهوده و پرهزینه، اما همواره این کار را در میانه مخالفت‌ها و بحث و جدل‌ها انجام می‌دهند. در دموکراسی‌ها برای کسانی که مخالف جنگ هستند همیشه این امید معقول وجود دارد که سیاست یا سیاستگذار قابل تغییر است.

در نقاط دیگر از جهان در روز‌های اخیر شاهد آن بوده ایم که حاکمانی ایدئولوژیک خواستار حفظ سلطه خود بر کشور بوده اند چرا که در غیر این صورت راه شوروی را خواهند پیمود. در مقابل، لیبرال دموکراسی‌ها سعی نمی‌کنند ایدئولوژی‌های ترجیحی را بر جمعیت خود تحمیل کنند. هسته اصلی لیبرال دموکراسی این باور عمیق و پایدار است که انسان‌ها باید در انتخاب شکل شخصی سعادت و نیکبختی خود آزادی داشته باشند و این احترام را برای دیگران قائل شوند که تعاریف خود را از زندگی خوب داشته باشند.

خودکامگی‌ها می‌توانند برای مدتی چشمگیر به نظر برسند، زیرا می‌توانند در رسیدن به اهداف ثابت قدم و بیرحم باشند. با این وجود، این نوع از نظام‌های سیاسی با یک چالش اساسی روبرو هستند: این نوع از نظام‌ها تلاش می‌کنند تا خود را با یک جامعه در حال تغییر سازگار کنند.

چین برای مدتی یک استثنا بود، زیرا شکل نادری از دیکتاتوری را ایجاد کرد که مبتنی بر اجماع، تکنوکراسی و پاسخگویی بود، اما در دوران زمامداری "شی جین پینگ" به هنجار‌های استبدادی نزدیک‌تر شده است. بنابراین، واکنش خودکامگان به خواست تغییر سرکوب است که تنها برای مدت زمانی می‌تواند کار کند.

یادآوری این نکته حیرت انگیز است که زمانی که بنیانگذاران ایالات متحده امریکا در حال آزمایش شیوه حکمرانی بودند عملا در جهانی که مملو از نظام‌های سلطنتی بود تنها به نظر می‌رسیدند. این سیاستمداران از نوشته‌های روشنفکران روشنگری مانند "مونتسکیو" و "جان لاک" استفاده کردند، نمونه‌های تاریخی یونان و روم باستان را مطالعه می‌کردند و عناصر کلیدی حاکمیت انگلیسی و حقوق عمومی و عرفی (کامن لا) را پذیرفتند. با این وجود، آنان شیوه حکمرانی را بیش‌تر در ذهن خود ساخته بودند.

آنان در این زمینه ناکامی‌هایی نیز داشتند از جمله آن که اولین تلاش شان در مورد کنفدراسیون با شکست مواجه شد. با این وجود، در پایان آنان مدلی خیره کننده‌ای را ایجاد کردند: نظامی که از حقوق فردی محافظت می‌کرد، تغییرات منظم در رهبری را مجاز می‌ساخت، از هژمونی مذهبی جلوگیری می‌کرد و ساختاری ایجاد می‌کرد که به اندازه کافی برای انطباق با تغییرات عظیم منعطف باشد.

دموکراسی در نوع خود شکننده است، اما این لحظه خوبی است تا نقاط قوت آن را در نظر بگیریم. این ایده انتزاعی از دولت که عمدتا توسط ایالات متحده ایجاد شده در طول سال‌ها توسط کشور‌های بی شمار دیگری مورد بهره برداری قرار گرفته به روش‌های مختلف اصلاح شده و بهبود یافته و در کشور‌های ثروتمند و فقیر، اروپایی، آسیایی، آمریکای لاتین و آفریقایی در سراسر جهان گسترش یافته و بیش از دو قرن و نیم آزمون خود را پس داده است.

آیا کسی فکر می‌کند که نظام‌های سیاسی روسیه یا چین تا این اندازه دوام بیاورند؟ صحت این نقل قول از "وینستون چرچیل" نخست وزیر اسبق بریتانیا مبنی بر آن که "دموکراسی بدترین نوع حکومت است، ولی بهتر از این نوع حکومت نیز وجود ندارد" امروز برای ما اثبات شده است.

منبع خبر "فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.