برترینها-زهرا فکرانه: اخیرا عکسی از سفر ابراهیم رئیسی به کردستان دست به دست می شود که در آن یک مغازهدار اهل سنندج به گرمی و صمیمیت از آقای رئیسی استقبال میکند. حاضران این ویدئو به مانند دو دوست در کتاب بخوانیمِ دوره دبستان دست میدهند، لبخند میزنند و البته احوال پرسی میکند. کاسبی که بدون عجله و استرس دوربین را تحویل میگیرد و گمان میرود یکی از آن کتابهای موفقیت روانشناسیهای پر فروش را خوانده است. کاراکتری که به سرعت در توییتر و فضای مجازی از آن میم ساخته شد و کم و بیش مورد حمله اکانتهای به قولِ کیهان « آن ور آبی» قرار گرفت. شاید هم برخی به این هممیهن سنندجی حسودی کرده باشند. کسی چه میداند؟
به گفته برخی منابع خبری هر سفر استانی رئیسی به طور میانگین 17/5 میلیارد تومان برای دولت هزینه دارد. در این سفرها حدود ۲۰درصد اعتبارات، صرف پرداخت حقوق و دستمزد میشود؛ بنابراین احتمالا رئیسی برای هر سفر بهطور میانگین سه میلیارد و ۶۴۰ میلیون تومان حقوق و دستمزد میدهد. از سنندجی که میگفتند ناآرام است، فرهیختگان ویدئویی منتشر میکند که چیزی خلاف ادعاهای قبلیِ برخی رسانههاست. به هر حال خدا را شکر که در آن کردستان عزیز، همه چیز امن و امان است و دیگر از آن ویدئوهایی که به عواطفمان چنگ میانداخت، خبری نیست.
البته ناگفته نماند که برخی روزنامهها هم استقبال زیادی از این سفر رئیسی کردهاند؛ یکی از روزنامههای رسمی برای نشان دادن احساستش در صفحه اول خود نوشته: دلایل عصبانیت معاندان از سفر کردستان. اما خب کاش تا هست گل و بلبل باشد، شکلات باشد، خنده و شادی باشد و آقای رئیسی به آنجا سفر کند و امن و امانِ محض باشد. همانگونه که در ویدئو سفر آقای رئیسی به کردستان میبینیم، بگوییم: «مردم میآیند و میروند، هرکس سرش توی کار خودش است؛ آنچه در مغازهها دیده میشود آجیل و شکلات است، همه لبخند میزنند و آفتاب نور ملایمی دارد و بر سر رئیسجمهور و کاسبها میتابد، زنی که میخواهد خرید کند بدون مشکل میرود مغازه و به جنسها نگاه میکند..»
آقای رئیسجمهور سری هم به دیار ما بزن لطفا!
در این راستا فرازدیلی نیز درباره این دیدار پرحاشیه مغازهدار سنندجی با رئیس جمهور مطلبی منتشر کرده است.
فرازدیلی نوشته:
ابراهیم رئیسی پایان هفته گذشته را در شهر سنندج گذراند. شهری که در جریان ناآرامیهای دو ماه و نیم اخیر یکی از مراکز اصلی اعتراضات و حتی خشونتهای شهری بود. یکی از مهمترین بخشهای این سفر که در رسانهها هم بسیار برجسته شد، حضور خیابانی رئیس جمهوری در بین مردم بود. رسانههای حامی دولت با ستایش این رفتار آن را نشانه مردمی بودن دولت و رئیس آن و البته عادی بودن اوضاع دانسته بودند.
این حرکت بازتابهای فراوانی در فضای مجای و میان کاربران مختلف داشت. بسیاری این بیتوجهی را به جو حاکم بر بسیاری از شهرهای ایران و از جمله سنندج مرتبط میدانند. جوی که در آن مردم اصرار دارند تا بین خود و مقامات رسمی فاصله روشن و قابل مشاهدهای ایجاد کنند. فاصلهای که نشان دهد این دو از یک جنس و دسته نیستند.
در این فیلم اما فرد دیگری هم حضور دارد که واکنشی متفاوت از آن زن خریدار نشان میدهد؛ مغازدهداری که حضور رئیسی را خوشامد گفته و با خوشرویی زیاد به او شکلات تعارف میکند. اتفاقا این مردم بر عکس آن زن در شبکههای مجازی مورد انتقاد قرار میگیرد. آن هم بابت یک مهماننوازی ساده.
بسیاری هم او را به همکاری و هماهنگی با دولت برای اجرای این صحنه متهم کردهاند. اما مساله به همینجا ختم نمیشود. اتفاقا اصل ماجرا هنوز در پی است.
تنها کمتر از دو روز بعد از انتشار این فیلم، آن مرد فروشنده ویدئویی کوتاه از خود منتشر کرده و شرح میدهد که برنامهریزی در کار نبوده و ناگهان در آن موقعیت قرار گرفتهاست. این فروشنده دست خود را بر روی قرآن میگذارد و قسم میخورد که به خطای خود پی برده و از مردم، مخصوصا همشهریانش استدعا دارد او را ببخشند!
مساله تائید اخلاقی فشارهایی نیست که به این فروشنده وارد شده و او را مجبور به عذرخواهی کرده. حتی به طور قطع بخشی از این فشارها هم سیاسی و با منشاء گروههای معاند است. اما این فشارها همیشه بوده و آنچه باعث شده تا این بار به ثمر بنشیند حتما همراهی بخشی از جامعه با آن است. آن هم نه الزاما در فضای مجازی بلکه در فضای حقیق. مساله این است که جامعه چرا باید اینقدر رنجیده خاطر باشد که دست به چنین اقدامی بزند؟
صفحه اول روزنامههای همشهری، ایران، وطن امروز، فرهیختگان و خراسان به عکس رئیسی و مرد شیرینی فروش اختصاص یافت.