در عکسی که با دوربین غیرحرفهای و به شکلی ناواضح در شبکههای اجتماعی منتشر شده، جسدی پوشیده در ملحفه وسط خیابان است و جماعتی به نظاره ایستادهاند. جزئیات خبر در شبکههای اجتماعی، میگوید دخترک در سن پایین ازدواج کرده، با همسرش اختلاف داشته است، همسرش بدون مدرک و مستندات در طایفهشان مدعی میشود که به او خیانت شده، دختر به خانه پدری بر میگردد، و با فشارهایی که بر پدر میآید، دست به قتل میزند.
با توجه به اعترافات پدر، ماجرا بدون واکاوی بیشتر قابل باور است، همانطور که بهمن ماه سال ۱۴۰۰ نیز مرد جوانی در اهواز سر همسر ۱۷ سالهاش را برید، به خیابان آمد و سر بریده شده را در میدانی در اهواز گرداند.
یا آن روزی که همه ایران در بهت رفت وقتی که خرداد سال ۹۹ در یکی از روستاهای بخش حویق در شهرستان تالش، پدر «رومینا اشرفی» با داس دخترکش را سر برید، چون دخترک به قصد ازدواج با پسری، چند روزی از خانه فرار کرده بود.
اینها البته فقط نمونههای رسانهای و برجسته شده این دست از قتلهاست، چراکه آذر ماه سه سال پیش خبرگزاری ایسنا اعلام کرد: «در ایران شایعترین قتلها به مسائل جنسی و ناموسی مربوط است؛ حدود ۲۰ درصد از کل قتلها و ۵۰ درصد از قتلهای خانوادگی. علاوهبراین و بر اساس گزارش پلیس ایران، فقط در سال ۱۳۸۸ و در شهر اهواز، ۱۵ زن قربانی قتل ناموسی شدند که معادل ۲۴.۵ درصد از کل قتلهای سال ۸۸ شهر اهواز است که البته این آمار نسبت به سال ۸۴ که میزان قتلهای ناموسی در اهواز ۳۵ درصد بوده، کاهش داشته است.»
در گزارش این خبرگزاری آمده بود:«مقالات دانشگاهی و پایاننامههایی که به بررسی این موضوع پرداختند، هم از آمار بین ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد قتل ناموسی سالانه خبر میدهند که در استانهایی با بافت فرهنگی قبیله و عشیرهای بالاتر از دیگر نقاط کشور است؛ خوزستان، کردستان، ایلام و سیستان و بلوچستان در ردههای بالای رتبهبندی قتلهای ناموسی قرار دارند.»
حقیقت این است که اگر این روزها سرخط خبرها به ناآرامیهای و اعتراضات اخیر در کشور تعلق نداشت، عکسهای دخترک اهوازی، هویت همسرش و روایتهای مختلف از مردم منطقه شبکههای خبری و رسانهها را درنوردیده بود.
تا چند روز آینده گفتوگوها با حقوقدان و جامعهشناس و فعالان اجتماعی و حقوق زنان، صفحه اول روزنامهها را پر کرده بوده و بارها یادآوری شده بود که تا وقتی که قانون به اندازه کافی سختگیری نکند، پدر و برادر و همسر زنی به دلایلی «ناموسی» برای قتل زنی گعده خانوادگی و طایفهای برگزار نمیکنند، همانطور که پدر رومینا قبل از قتل او از وکیل و مردان فامیل مشاوره گرفته بود که در نهایت چند سالی به زندان میرود و تمام و سرش جلوی ناموس پرستان تا همیشه بلند خواهد بود.
حتما میزگردهایی هم تشکیل میشد تا بدانیم آسیبهای ناشی از تعریف ناموس و داشتن حق مالکیت بر حیات زنان و دختران چه برسر سرنوشت رومیناها آورده است. متاسفانه از قتلی به این اندازه دلخراش و ناعادلانه، فقط چند خط خبر داریم که آن هم تا فردا میان این همه اخبار تلخ و خشن، گم میشود. حیف از زندگی این زنان.
*روزنامهنگار
4747