به گزارش اقتصادنیوز به نقل از انتخاب، یک کارشناس و فعال محیط زیست درباره تبعات احداث سد چمشیر میگوید که تبعات جدیاش این است که شرق خوزستان تاهندیجان که همین الان هم کانون گسترش فرسایش بادی در آنجا شده، به دلیل کاهش محسوس در آبدهی، نابودی نخلستانها، بخشهای قابل توجهی از شادگان را به شکل جدیتری از دست خواهیم داد و بحران در منطقه شرق خوزستان افزایش پیدا میکند.
ارتباط نگرانکنندهای که سرما با سکته قلبی در افراد دارد
شوری آب باعث میشود که همین اراضی کشاورزی که در منطقه هستند، بیشتر از حیز انتفاع خارج شوند، بیکاری و چشمههای تولید گرد و خاک افزایش پیدا کند، یک سری شاخص زیستپذیری خوزستان با بهبان را کاهش میدهد و علاوه بر این حدود 2500 هکتار جنگل را در منطقهای که هر درختی از آن میتواند ارزشمند باشد را به صورت کامل یا در حد قابل توجهی از دست خواهیم داد.
کارشناسان محیط زیست از خطر تکرار احداث سد گتوند، هشدار میدهند؛ اردیبهشت ماه سال 92 بود که وزیر نیروی وقت از آغاز ساخت بدنه بتنی سد چمشیر در گچساران خبر داد و حال بیش از 90 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است. بسیاری از مخالفان با آبگیری سد چمشیر در 25 کیلومتری گچساران معتقدند که این سد روی سازند نمکی گچساران قرار گرفته که با بهرهبرداری از آن فاجعه گتوند 2 به زودی این بار در کهگیلویه و بویر احمد تکرار میشود.
اردیبهشت ماه سال 98 یک گروه تحقیقاتی از دانشگاه تهران در گزارشی به شرکت مدیریت منابع آب و نیرو که مجری این سد است، اعلام کرد که به دلیل شرایط زمینشناسی و وضعیت حوزه آبی، در صورت آبگیری این سد سالانه 500 هزار تن نمک در مخزن سد حل خواهد شد. به اعتقاد کارشناسان منابع آبی، توده نمکی در سد گتوند 2 و نیم کیلومتر در مخزن 60 کیلومتر مربعی بوده و این درحالی است که در سد چم شیر 70 درصد دریاچه این سد در گنبد نمکی سازند واقع شده است. همچنین موقعیت سازند گچساران در میادین نفتی منجر به تشکیل پوشش برای ذخایر عظیم نفت در این منطقه شده است. این البته همان موضوعی است که میتواند سد چم شیر را به منبع عظیم آلودگیها زیست محیطی تبدیل کند.
موافقان احداث و بهره برداری از سد چم شیر تامین آب کشاورزی پایین دست، تولید انرژی برقآبی و توسعه گردشگری را به عنوان دلایل توجیهکننده این پروژه معرفی میکنند.
محمد درویش، کنشگر محیط زیست در گفت و گو با «انتخاب» در پاسخ به این پرسش که چرا احداث سد چمشیر نمیتواند به افزایش کیفیت آب رودخانه زهره کمک کند، گفت: «استدلال موافقان این است که چون رودخانه زهره بعد از تنگه چمشیر، با چند چشمه فوقالعاده شور کیفیت آبش را از دست میدهد، در نتیجه با زدن این سد اجازه نمیدهیم که کیفیت آب شیرین فدای آب شور شود. منتهی در گزارشی که در دانشگاه تهران در سال 98 توسط دکتر منتظری و همکارانش منتشر شد، به این استدلال پاسخ دادند که مخزن سد که 3/2 میلیارد متر مکعب گنجایش دارد، وقتی سالانه با 500 هزار تن ورودی نمک مواجه شود، فشار هیدرواستاتیکی به مخازن آب زیرزمینی و سطحی در پایین دست سد میآورد و آبدهی همان چشمههای فوقالعاده شور را افزایش میدهد؛ در نتیجه میتواند ابعاد فاجعه را به مراتب بدتر هم کند. به همین خاطر کمیسیون اصل 90 مجلس هم دستور توقف آبگیری را صادر کرده است.»
وی ضمن بیان اینکه به دلیل شور بودن این آب برای کشاورزی هم قابل استفاده نیست، افزود: «وقتی مخزن را از دست دهیم، آن مخزن قرار بوده آب باکیفیت برای کشاورزی را فراهم کند. طبق گزارشی که وزارت نفت منتشر کرده است علاوه بر اینکه آب شور میشود، هیچ تضمینی وجود ندارد که مواد شیمایی آن یازده چاه نفتی که پلمپ و زیر مخزن را میگیرد، قاطی آب نشود. بنابراین میتواند علاوه بر شوری دچار آلودگیهای میکروبی و بیولوژیک دیگر هم شود.»
درویش درخصوص دیگر تبعات احداث این سد، بیان کرد: «تبعات جدیاش این است که شرق خوزستان تاهندیجان که همین الان هم کانون گسترش فرسایش بادی در آنجا شده، به دلیل کاهش محسوس در آبدهی، نابودی نخلستانها، بخشهای قابل توجهی از شادگان را به شکل جدیتری از دست خواهیم داد و بحران در منطقه شرق خوزستان افزایش پیدا میکند.»
این فعال محیط زیست افزود: «شوری آب باعث میشود که همین اراضی کشاورزی که در منطقه هستند، بیشتر از حیز انتفاع خارج شوند، بیکاری و چشمههای تولید گرد و خاک افزایش پیدا کند، یک سری شاخص زیستپذیری خوزستان با بهبان را کاهش میدهد و علاوه بر این حدود 2500 هکتار جنگل را در منطقهای که هر درختی از آن میتواند ارزشمند باشد را به صورت کامل یا در حد قابل توجهی از دست خواهیم داد. در واقع 500 هکتار جنگل رودخانهای را کامل از دست خواهیم داد، از جمله گونههای کنار، پده و ید و 2500 هکتار دیگر از جنگلها را هم متاثر میکند و احتمال نابودی آنها بیشتر خواهد شد.»