علی دایی در قبال اغتشاشات ۷۰ روزه اخیر و قضایای جام جهانی دقیقا برخلاف عقلانیت حرکت کرد و مسیری را پیمود که به همراهی با بدخواهان مردم ایران منجر شد.
چه اینکه علی دایی نه از بابت حرفهای ناصحیحی که پیرامون یک حادثه در ادبیل مطرح کرده بود و کذب بودن آنها هم اثبات شد عذر خواست، نه حاضر شد به خاطر مردمش به عنوان مهمان ایرانی در جام جهانی شرکت کند و این آخر هم با اعلام رسمی تعطیلی گالری جواهرفروشی خود، در سمت ایجاد خلل در کسب و کار مردم و همراهی با آشوبگران گام برداشت.
این اقدامات اگرچه تنها در مورد آخر صرفا با واکنش "پلمب قضایی" مواجه شد اما عملا از جانب قانون و نهادهای حافظ امنیت کشور بیپاسخ ماندهاند و این بیپاسخ ماندن اگر فقط منوط به یک پلمب مقطعی بماند؛ یقینا موجب آسیبهای بیشتری خواهد شد.
کسانی که در قبال امنیت کشور دچار توهم میشوند و به دلیل برخی سوابق فکر میکنند که با تعدادی شعار یا لایک میتوانند در مقابل حکومت قانونی یک کشور قد علم کنند؛ در وهله اول باید به آنها منطقا تفهیم شود که این فرایند غلط است و آنها هم کوچکتر از این هستند که با "ارتش لایکها و مشتریان یک رستوران" در مقابل عقلانیت قانون و سیاست بایستند.
ضمن اینکه همه شهروندان و از جمله آقای دایی وظیفه دارند حافظ قانون، حکومت و کشوری باشند که آبرو و مایملک خود را مدیون آن هستند.
برداشتن این گام تبیینی برای فرد متخلف و توجیه او البته وظیفه نهادهای قضایی، امنیتی و صنفی است.
در وهله دوم و پس از آن تفهیم نیز بایستی به "پیوستهای برخورد" توجه شود.
پلمب کردن یک کار کوچک است که حتی شاهدیم در شبکههای اجتماعی هم با طعنه براندازان مواجه شده است!
بلکه پلمب کردن هنگامی مفید فایده و حاوی عبرتآموزی خواهد بود که با پیوستهایی مثل توضیحات امثال علی دایی در مقابل قانون و رسانه و مردم، در نظر گرفتن خسارت وارده به مردم، امنیت و اقتصاد از باب همراهی امثال دایی با دشمن و البته در نظر گرفتن مجازاتهای بازدارنده همراه باشد.
تنها در این صورت است که میتوان امید داشت پیگردهای قانونی، امنیتی و قضایی منشأ اثر شود و بتواند سرمایهای مثل آقایی دایی را متوجه اشتباهش کند.
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۱