این جملهها را ۲۲ سال قبل احمدرضا درویش در یک جلسه پرسش و پاسخ در تبریز به بهانه نمایش فیلم «متولد ماه مهر» گفته بود؛ فیلمی که خیلیها معتقدند انتقادیترین و سیاسیترین فیلم درویش است.
همزمان با ۱۶ آذر و روز دانشجو و در ادامهی مرور فیلمهایی که بر بستری از دانشگاه و با اشاره به قشر دانشجو ساخته شدهاند، باید به فیلم «متولد ماه مهر» احمدرضا درویش اشاره کرد که سال ۱۳۷۸ و دو سال پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات ساخته شد. اواخر دهه هفتاد سالهایی ملتهب و پر از رخدادهای سیاسی و اجتماعی بود و فعالیت تشکلهای دانشجویی هم اوج گرفت. در آن روزها پس از توقیف تعدادی روزنامه، اعتراضهای دانشجویی شدت پیدا کرد و بعد هم حادثه تلخ «کوی دانشگاه» در همان سال ساخت فیلم «متولد ماه مهر» رخ داد.
در فیلم «متولد ماه مهر»، ماجرای اعتراض دانشجویان یک دانشگاه به جداسازی کلاس دخترها و پسرها، بستری برای نقد برخی تصمیمگیریها و اتفاقهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن دوره است و عجیب آنکه پس از گذشت بیش از دو دهه، بسیاری از موضوعهای مطرح شده در این فیلم همچنان بهروز هستند.
البته نه تنها انتقادهای فیلم بلکه حرفهای کارگردانش در همان مقطع نیز به کار امروز میآید. احمدرضا درویش در جلسهای که تیرماه سال ۱۳۷۹ در تبریز داشت، گفته بود: «جوان امروز، مورد بیشترین بیمهریها قرار گرفته است و سیاستگذاران فرهنگی، به دنبال علتیابی پدیدههای این نسل نیستند. آنها فقط صورت مسالهها را تغییر میدهند، به معلول میپردازند و مصلحت را در آرام کردن فضا میبینند و هرگز علتیابی نمیکنند. ما باید به خودمان برگردیم و نسبت به آنچه که داریم، واقعبین باشیم. نباید فکر کنیم آنچه داریم، حقیقت است. باید بپذیریم که دیگران هم افکار دیگری دارند. اگر در این نکته تامل کنیم که عشق، مبدأ، انگیزه و بهانهی اصلی خلقت جهان هستی است، آن وقت همه میتوانیم با طمأنینه و تحمل در کنار هم زندگی کنیم. امیدوارم که جامعه بتواند همهی مفاهیم بشری را به نفع زندگی به اجرا درآورد.»
او درباره فیلمش هم گفته بود: داستان «متولد ماه مهر» عشق و مهرورزی است. آمیختگی این مفهوم با مضمون فیلم، روشن است. مهر، خورشید و دوستی در فیلم جاری است. در فصل اول فیلم به بخشهایی از منازعات و تفاهماتی که در جامعه به چشم میخورد، اشاره شده است. این که چگونه عشق در ورطهی مسایل روزمرهی اجتماعی رنگ میبازد و هر چه میگذرد دیوارهای بیاعتمادی بین نهادهای مختلف ایجاد میشود.
مولفههای ایثارگری، فداکاری و از خودگذشتگی از طرف هرکس ظهور یابد، نمیتواند منهای عشق، معنا شود. تمام کسانی که در دوران مهمی از حیات تارخی این ملت از جانشان گذشتند، حتما مفهوم عشق را به درستی درک کرده بودند.
درویش درباره اینکه چرا نام فیلمش را «متولد ماه مهر» گذاشته بود نیز گفته: دلیلش این است که به لحاظ شباهتهای روزمره، تاریخ رسمی جنگ در مهرماه است و مهتاب و دانیال (با بازی میترا حجار و محمدرضا فروتن) نسلی هستند که شروع زندگیشان در این دوره است که بحرانیترین دوران تاریخ معاصر است.
این کارگردان در حالی دو دهه قبل گفته بود، «سینما، نشان دهندهی واقعیات است و هرقدر بتواند به جریانات واقعی و رخدادهای اجتماعی نزدیک شده و نسبت واقعیتری را با مخاطب برقرار کند، سینمایی زنده خواهد بود» که در یک دهه اخیر سختگیریها بر صدور مجوز ساخت یا نمایش برای فیلمهایی که مسائلی انتقادی را حتی در سطح اجتماعی مطرح کنند، شدت پیدا کرده است. برهمین اساس بسیاری از کارشناسان سینما و فیلمسازان براین باروند که در سینمای ایران مفهوم و محتوایی به عنوان سینمای سیاسی برای طرح برخی مسائل از منظر سیاسی اصلا وجود ندارد و فیلمهای اجتماعی هم شرایط بهتری برای تولید ندارند. در این بین فیلمهایی که نگاهی به دغدغههای دانشجویی داشته باشند هم سالهاست که جایی در سینما ندارند و فیلم درویش یکی از آخرین و صریحترین نمونهها با محوریت این قشر است.
«متولد ماه مهر» با بازی محمدرضا فروتن، میترا حجار، محمود عزیزی، لاله اسکندری، صبا کمالی و... ساخته شد و در زمان اکرانش چندان بیحاشیه هم نبود. دراین باره درویش گفته بود: «این فیلم در بخش دولتی و مربوط به نهادهای نظام دچار پارادوکس شده است؛ در یک جشنواره به عنوان فیلمی دارای مولفههای دینی شناخته میشود و جایزه میگیرد و در جایی دیگر متضاد با شخصیت بسیج و ایثارگران و زیر سوال برندهی آنان معرفی میشود که این مساله برای خود من هم بسیار عجیب است. اما علیرغم همهی بیمهریهایی که با ساحت هنر و سینما میشود، فکر میکنم اگر خود فیلمدارای شأن و منزلتی باشد، مردم که خود دارای جایگاه باشکوهی هستند، آن را خواهند شناخت.»
۵۵۵۵