کیفیت بهمعنی پاسخگویی به درخواستهای منطقی مشتریان است. از این حیث تولید محصول مبتنی بر دانش و باکیفیت، مشتریان را به خرید محصول ترغیب و تشویق میکند. البته دوام و مرغوبیت کالا، برخورد مطلوب در فروش، حمل و تحویل مناسب و خدمات پس از فروش گسترده، موجب توسعه فروش خواهد شد.
کیفیت، پاشنه آشیل تولید است و یکی از مهمترین پیشنیازهایی است که منجر به بقا و دوام تولیدکنندگان، بنگاههای اقتصادی و موسسات بازرگانی شده و رقابتپذیری را در بازار جهانی تضمین میکند. مهمترین مسئلهای که باعث عدم حضور بسیاری از موسسات بازرگانی و کشورها در بازار جهانی شده و رقابت آنها در این بازارها را سخت و تا حدودی غیرممکن کرده، فقدان ویژگیهای کیفی در محصولات تولیدی است. همچنین گسترش تجارت جهانی، تغییرات سریع در الگوی مصرف و تقاضا، انقلاب در فناوری اطلاعات و همچنین افزایش رقبای محلی و بینالمللی، مفهوم رقابتپذیری را از اهمیت ویژهای برخوردار کرده است. بنابراین ارتقای کیفیت تولیدات یا خدمات در راستای مشتریمداری، موجب تقویت برند و ارتقای جایگاه اجتماعی سازمان و بنگاه تولیدی خواهد شد.
بدون تردید صنعت هر کشور، نقش مهمی در رشد، رفاه، وضعیت اقتصادی و آسایش مردم ایفا میکند. در واقع برای حضور موفق و موثر در بازار رقابتی منطقهای و جهانی، همواره استفاده بهینه از تمامی امکانات و بهرهبرداری مناسب از منابع جدید برای تولید، ارائه خدمات مطلوب و با کیفیت مناسب براساس رضایتمندی و خشنودی مشتری حائزاهمیت است.
سازمانهایی که با هدف تولید کالا و خدمات ایجاد شده باشند، ملزم به تولید کالای باکیفیت و جلب رضایت مشتری هستند. مشتریمداری در بازار رقابت برای بقا و در نهایت افزایش تولید کالا و خدمات و سودآوری بیشتر اجتنابناپذیر است و در صورت بیتوجهی به خواستههای مشتریان نتیجهای جز نیستی برای سازمان در بر ندارد. مشتریمداری در عرصه کسبوکار و تجارت مقولهای دووجهی است که برمبنای شاخصهای کمی و کیفی تعریف و سپس بر همین مبنا سنجیده میشود و رویکرد اصلی آن تاکید بر اصول و روشهایی است که 3 شاخص زیر را تامین کند.
۱- شاخص تامین مداوم و هماهنگ با تغییرات محصول و خدمات موردنیاز مشتری
۲- شاخص خلق ارزش جدید برای مشتری
۳- جلب رضایت مشتری با استفاده از ابزارها و شیوههای مختلف ارائه خدمات نوآورانه و خلاقانه در بخش بازاریابی، فروش و خدمات پس از فروش.
امروز تنها شرکتهایی در عرصه رقابت موفق هستند که محورهای اصلی فعالیت خود را بر تامین خواستهها و توجه به نیازهای مشتریان با حداقل قیمت، حداکثر کیفیت و تحویل بهموقع قرار دادهاند. در واقع «تقاضا و عرضه» جایگزین «عرضه و تقاضا» شده است. در گذشته ابتدا تولید میکردیم و بعد در پی مشتری کالا و خدمات تولیدی بودیم، اما در عصر کنونی بازاریابی بر تولید ترجیح دارد و اصولا قبل از بازاریابی، تولیدی انجام نمیشود.
بنابراین توجه به اصول و مبانی مدیریت کیفیت جامع ضمن تاکید بر نقش مدیران و سایر عوامل انسانی، شرط لازم و ضروری برای تحقق اهداف «کیفیتمداری» بهشمار میرود. پیش از هرگونه اقدام در جهت بهبود کیفیت، مدیران ارشد سازمانی باید به اهمیت کیفیت پی برده و به رسالتی که در این راستا برعهده خواهند داشت کاملا واقف شوند. تنها در این صورت است که همکاری سایر عوامل انسانی و تولیدی، میتواند اثربخشی لازم را در راه توسعه فراگیر کیفیت داشته باشد. بهطریق اولی توجه به عوامل فرهنگی و انسانی در کیفیت از جایگاه ویژهای برخوردار خواهد بود.
تمامی ابزارها و شاخصهای تشریحشده، نشان میدهد برای اجرای مدیریت کیفیت، با هدف رضایت مشتری و برپایه بهبود مستمر باید شیوهای جدید ایجاد شود. در این شرایط به مشتری بهعنوان مشتری نهایی توجه میشود؛ ضمن اینکه مشتری در فرآیند بهبود و گسترش محصول نقش پررنگتری داشته و پایگاهی برای دریافت اطلاعات موثق به حساب میآید. از این رو پیش از اخذ هرگونه تصمیم بهمنظور اجرای مدیریت کیفیت، باید ضمن توجه به فرهنگ سازمان، آموزش نیروی انسانی و فعالیتهای فرهنگی بهویژه فرهنگ صنعتی شدن بهعنوان راهبرد اصلی و محوری در بخشهای صنعتی مد نظر قرار گیرد.
بدیهی است کیفیت تولیدات صنعتی و موضوع رقابتی بودن تولیدات به عوامل متعددی بستگی دارد که از مهمترین آنها بسته شدن حلقه و چرخه تحقیق، تولید و بازار است که بخشی از آن برعهده تولیدکنندگان و صنعتگران است و بخش مهم دیگر وجود سیاستهای حمایتی و بسترسازی برای توسعه صنعت توسط دولت و مدیران و در وضعیت فعلی هم حمایت مالی دولت از تمامی بخشهای تولیدی ضروری بهنظر میرسد.
باتوجه به آنچه گفته شد، حمایت از تولیدات داخلی کشور، بررسی مسئله تامین مالی در صنعت، علل توقف و رکود واحدهای تولیدی، تلاش در راستای توسعه صنعت ملی، اختصاص تسهیلات مربوط به خوداشتغالی و توجه مسئولان به رفع مشکلات کارگران و واحدهای تولیدی بهعنوان مهمترین ذی نفعان، مسائلی حیاتی و حائزاهمیت هستند.