عصر ایران ؛ نهال موسوی - سال گذشته فیلم سینمایی ورزشی «بِیرو» به کارگردانی مرتضیعلی عباسمیرزایی ساخته شد. «بِیرو» روایتی از زندگی علیرضا بیرانوند دروازه بان تیم ملی فوتبال ایران از دوران کودکی تا ورود به فوتبال حرفهای و عضویت در تیم ملی فوتبال ایران است.
بیرو هم اکنون با در دست داشتن ۱۱۱ سالن سینما در بیش از یک ماه، به فروشی معادل ۸۵ میلیون تومان دست پیدا کرده است؛ رقمی که برای این اثر سینمایی چندان مطلوب به نظر نمیرسد.
سازندگان فیلم بیرو با توجه به جام جهانی و حضور ایران در این مسابقات و همچنین خود علیرضا بیرانوند به عنوان دروازه بان تیم ملی دست به چنین اقدامی زدند و در این زمان فیلم را اکران کردند که طبیعتا باید این هم زمانی بر فروش فیلم اثرات مثبتی داشته باشد، اما با توجه به حاشیههای زیاد پیش آمده برای تیم ملی و حتی شخص علیرضا بیرانوند کاملا اتفاق به شکل برعکس رخ داده است.
البته فروش کم آثار سینمایی در ژانر ورزشی سینمای ایران تازگی نداشته و تاکنون فیلمهایی از این دست چندان موفقیتی در گیشه نداشته اند. آخرین سابقه اکران اثری بیوگرافیک و ورزشی در سینمای ایران به فیلم سینمایی «غلامرضا تختی» ساخته بهرام توکلی باز میگردد که این فیلم هم با وجود حضور در اکران نوروزی گیشه خوبی را به ثبت نرساند.
اما واقعا فقط این اتفاقات باعث چنین فروش پایینی برای فیلم بیرو شده است؟
در واقع چند نکته وجود دارد مثلا بی رمق بودن وضعیت سینمای ایران و به نوعی عدم استقبال مخاطب از فیلمها یکی از دلایل غیر قابل انکار است که ارتباطی فقط به این چند ماه اخیر ندارد بلکه از قبل این رویه فاصله مخاطب با فیلم های ایرانی شکل گرفته است.
طبیعتا شرایط اقتصادی هم بی تاثیر نیست و با توجه به اوضاع گرانی و تورم سینما رفتن یکی از آخرین گزینههای سبد زندگی خانوار است.
اما نکته مهم دیگر خود فیلم است، فیلم بیرو با وجود این که ایده خوبی دارد (یک پسربچه با استعداد شهرستانی با هر سختی و مشقتی شده خود را به تهران میرساند و غاقبت جذب یک باشگاه حرفهای لیگ برتر میشود.) اما فقط یک ایده خوب دارد و در مابقی اجزا از فیلمنامه تا کارگردانی، فضا سازی، پردازش شخصیتها و ... با فراز و نشیب زیادی همراه است.
شاید بزرگترین مشکل فیلم را باید فیلمنامه آن دانست که مانند فیلمهای ژانر ورزشی و بیوگرافی تمرکزش بر قهرمان نیست، برخی وقتها درگیر حاشیههایی میشود که واقعا اگر حذف شود هم هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است و یا اگر این مسائل جنبی را هم در فیلم وارد میکند به شکلی ناقص و چند پاره است و حق مطلب را ادا نمیکند.
برای نمونه در فیلمهای ورزشی تاکید بر تواناییهای ورزشی شخصیت اصلی یکی از ارکان اصلی فیلم است و طبیعتا سکانس اوج فیلم هم یک عمل قهرمانانه یا خارق العاده اوست که باعث میشود نتیجه مسابقهای عوض شود یا او کاملا به چشم بیاید اما این بخش در فیلم بیرو بسیار کمرنگ است.
مخاطب فیلم ورزشی باید از ته دل با شخصیت اصلی همراه گشته و چنان با او همذات پنداری کند که شکست و پیروزی قهرمان را در درون خود احساس کند. قهرمان که برنده شد یا به موفقیت رسید مخاطب متاثر شود که حتی شاید فطره اشکی از گوشه چشمش هم به پایین سُر بخورد. در بیرو این مهم وجود ندارد و مهمترین اتفاق زندگی بیرو شده است ازدواج با دختر عمویش!
ساختن فیلمهای ورزشی بسیار خوب است و اتفاقا پتانسیل قابل توجهی در این زمینه وجود دارد اما به شرط این که ژانر فیلم ورزشی را بشناسیم و نمونههای موفق جهانی را مد نظر قرار بدهیم، آن موقع در این راه گام بگذاریم. نه این که فیلم درام ورزشی بخواهیم بسازیم اما ترکیبی از سینمای - موسوم به - اجتماعی، عاشقانه، کمدی و ... هم در آن ترکیب شده باشد و در نهایت فیلمی شود که واقعا تشخیص ژانر آن برای اهل فن هم سخت است. اشتباه نشود فیلمهای بین ژانری و یا ترکیب ژانری مقولهای جدا از فیلمی مانند بیرو است.
نکته حائز اهمیت این است که بیرو با حمایت بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده است حال پرسش اصلی این است که در آن کمیتهها و شوراهای فیلمنامه خوانی و تائید فیلمنامه بنیاد فارابی، چنین نکات بدیهی برای ساخت فیلم ورزشی قهرمان محور چرا از قلم افتاده است؟ نکاتی به این سادگی که حتی فیلم دوستان سینمایی هم از آن خبر دارند چه برسد به افراد متخصص!