مشخص است که قیمت سهام را عرضه و تقاضا تعیین میکند اما چه عواملی سرمایهگذاران را ترغیب میکند سهام را خریداری کنند. مهمترین انگیزه این است که خریدار تصور میکند قیمت سهام زیر قیمت واقعی است یا به دلایلی قیمت سهام درآینده نزدیک بر اساس فعالیت در سهم مورد نظر، رشد خواهد کرد.
بنابراین مهم است مبنایی که قیمت سهم بر اساس آن ارزیابی میشود، شناخته شود. مهمترین سازهای که قیمت سهام روی آن تعیین میشود سود هر سهم است که پیشبینی میشود و برآورد مورد نظر در بین فعالان بر اساس گزارشهای هر سه ماه مورد تجدید نظر قرار میگیرد و بعد از حسابرسی ۶ ماهه و پایان سال قطعی خواهد شد. سود هر سهم و ضریبی که بر اساس تورم و بهره بانکی تعیین میشود قیمت خالص سهام را تعیین میکند. سازه اصلی قیمت سهام بر اساس سودی که میتواند طی یک سال با فعالیت اقتصادی کسب کند ساخته میشود و سرمایهگذار واقعی قیمتی را برای سهام پرداخت میکند که بتواند سالانه در مقایسه با بهره بانکی از شرکت دریافت کند.
در ادامه پیشبینی سود برای سالهای آینده میتواند در سازه اصلی قیمت سهام تغییراتی ایجاد کند. دریک مثال ساده در شرایطی که سود هر سهم شرکتی ۵۰۰ ریال در یک سال مالی محاسبه میشود در شرایطی که بهره بانکی بدون ریسک ۱۵ درصد است ضریب قیمت به درآمد حدود ۵ تا ۶ تعیین میشود با این وضعیت قیمت سهام با توجه به سود ۵۰۰ ریالی، ۲۵۰۰ ریال منطقی است، حال اگر سود سال آینده دو برابر پیشبینی شود قسمتی از قیمت سال آینده که باید ۵هزار ریال شود زودتر پیشخور خواهد شد. این نوع تعیین قیمت برای سادگی مطلب عنوان شده و البته پیچیدگیهایی برای محاسبه قیمت وجود دارد. در شرایطی که بازار در رکود قرار دارد قیمت سهام نباید از قیمت تعیین شده بر مبنای سود سهام کمتر شود، مگر اینکه سود سهام قبلا بهخاطر شرایط رونق بازار افزایشی بوده و پس از این دوره بهخاطر رکود بازار کاهش یابد یا شرکت قسمتی از سود خود را با معاملات سهام در شرایط رونق بهدست آورده باشد. در چنین حالتی حتی ستونهای ضریب معمول قیمت به درآمد و سود سهام سالانه هم نمیتواند چنین سازهای را سرپا نگه دارد و قیمت باز هم پایین میآید تا بر پایه سود واقعی فعالیت اصلی شرکت قرار گیرد. مکانیزم قیمت سهام بر اساس شرایط بازار مشخص میشود و اگر سهام در قیمتی نزدیک به ارزش سود در شرایط رکودی خریداری شود میتواند ریسک کاهش قیمت را کاهش دهد.
البته شرایط بازار و قوانین مربوطه اقتصادی میتواند قوانین بازی را تغییر دهد. در شرایطی که قوانین تجدید ارزیابی برای شرکتها هنگامی که تورم رو به افزایش است توانسته تمرکزها را از سود سهام به دارایی شرکتها منتقل کند و شرکتهایی که دارای زیان انباشته سنگین هستند و فعالیت اقتصادی آنها توجیهپذیر نیست با شایعات تجدید ارزیابی، ارزش سهام آنها در یک مدت کوتاه دوساله حتی صدها برابر افزایش یافت. علاوه بر این، هجوم نقدینگی خیلی موثر بوده که میتواند قیمت سهام را براساس حجم افزایش سرمایه ناشی از تجدید ارزیابی روی قیمتهای مورد نظر بازار افزایش دهد.
در چنین شرایطی قانون نانوشته بین فعالان بازار، از اصول سرمایهگذاری پیروی نمیکند. قواعدی که پایه و اساس خاصی ندارد و حجم نقدینگی است که این سازه را میسازد. علاوه بر این تورم و تغییر بهره بانکی با هدف کنترل نقدینگی هم میتواند در نرخ سهام تاثیرگذار باشد. یکی دیگر از قواعد بازی نیتخوانی بازار از نقشآفرینان بازار است که در رشد قیمت موثر خواهد بود. بهطور مثال در اوایل سال وقتی با ریزش قیمت نفت رو به رو بودیم قاعدتا سرمایهگذاری در سهام پالایشگاهی توجیه نداشت اما با اعلام دولت برای فروش سهام این صنعت، فعالان بازار متقاعد شدند دولت از این سهام حمایت خواهد کرد و با استقبال فعالان بازار از خرید سهام این صنعت روبه رو شد.
یکی از عواملی که توانسته فعالیت فعلی بازار را تحت تاثیر قرار دهد حذف پیشبینی درآمدها بود که با توجه به حسنهایی که داشته و مهمترین آن اقدام نکردن ناشر برای کنترل قیمت سهام است ولی در وابستگی کمتر قیمت به سود شرکت و فعالیتهای اقتصادی شرکت بی تاثیر نبوده است. با این حال این فعالیت بازار است که قیمت را تعیین میکند و بعد از آن قواعدی نامرئی تعیین میشود که بازی بر اساس آن انجام میشود اما این قواعد مرتب در سیر زمان تغییر میکند، اما آنچه در سپری شدن زمان پایدار میماند و خود را بر بازار تحمیل میکند سود ناشی از فعالیت واقعی شرکت در بدترین شرایط بازار است که قیمتها را بر اساس آن حفظ میکند و تنها قاعدهای خواهد بود که در بازی بورس، پایداری خود را حفظ خواهد کرد.
aban.roozbeh@gmail.com