به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: رسانه ملی ما در ماجرای مجسن شکاری به کدام سیاق رسانهای عمل کرده؟نقش سیاستساز داشته است یا پیوست رسانهای؟ پاسخ این است که هیچکدام، رسانه ملی حتی چای نبات بعد سردی هم نبود. جاماندگی رسانه ملی از همه بخشهای چنین رخدادی واضح است، اگر درخصوص چنین تصمیمی که تبعات آن از منظر افکار عمومی تا حدود زیادی روشن بود، رسانه حاکمیت قبل از اخذ و اجرای تصمیم اطلاع داشته و چنین منفعل عمل کرده یک افتضاح مدیریتی رخ داده و اگر هم اطلاع نداشته و مثل بقیه رسانهها شگفتزده شده یک بیتدبیری سیستماتیک رخ داده است.
اگر کارگزاری بگوید نتوانسته یا نگذاشتهاند به حوزهای ورود کند حتما مهمترین علتش ضعف او در اقناع مدیران بالادستی یا سیاستگذاران برای شریک شدن در موضوع است، بیتدبیریای که نشان میدهد سیاستگذاران و کارگزاران حتی در حد همان نگاه درجه 2 و همان چای داغ و نبات بعد از سردی خوردن هم به رسانه باور ندارند.
فارغ از اینکه فرض یک درست باشد یا فرض دو، همین یک مثال که البته قابل تعمیم هم هست نشان میدهد در ماجرای رسانههای اصلی از ایده تا عمل، از ساختار تا کارگزار باید تحول جدی صورت گیرد، ذهنی که رسانه ملی را اداره میکند اگر یک ذهن عمومی نباشد اساسا توانایی ورود به این حوزهها و تولید استدلال عمومی را ندارد. کارگزاری که اعتقاد به تقلیلگرایی، بخشینگری، استدلالهای صنفی و... دارد رسانه را از عمومیت میاندازد، حکمرانی خوب که این روزها بهعنوان پروژهای برای نوسازی و تغییر طرح میشود، اگر اول در حوزه رسانه اعمال نشود به یک لطیفه میماند.