به گزارش گروه اقتصاد بین الملل خبرگزاری فارس، روزنامه لبنانی البناء در یادداشتی به قلم عدنان منصور، وزیر خارجه اسبق لبنان با عنوان« اژدهای چینی در جهان عرب» که به موضوع سفر هفته گذشته «شی جین پینگ» رئیسجمهور چین به عربستان اختصاص دارد، نوشت، گسترش نفوذ سیاسی، تجاری و اقتصادی چین در جهان ممکن است در آینده راه را برای یک جنگ اقتصادی داغ با بلوک ایالات متحده هموار کند، زیرا هر یک از دو طرف میخواهند حضور و نفوذ خود را در جهان افزایش دهند.
در این یادداشت آمده است: شی جین پینگ به منظور ارتقای موقعیت سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور خود و با توجه به اهمیت، نقش و تأثیر مکانهای ژئوپلیتیکی و استراتژیک در شکلدهی سیاستهای دولتی، در سال 2013 طرحی را با شعار «یک کمربند، یک جاده» ارائه داد.
در 14 می 2017، اولین اجلاس رهبران و سازمانها از سراسر جهان در پکن برای راه اندازی طرح کمربند و جاده برگزار شد که بزرگترین پروژه اقتصادی و تجاری است که شامل ساخت راه آهن، بزرگراه، بنادر و انرژی است و ارزش هزینههای این پروژه از 1.2 تریلیون دلار فراتر میرود. این پروژ چین، آسیای غربی، مرکزی و اروپا تا آفریقا را در برمیگیرد.
بر اساس این ابتکار، چین صدها میلیارد دلار برای سرمایه گذاری در زیرساختها، در امتداد جاده ابریشم، در داخل چین، که آن را به آسیای مرکزی و قاره اروپا متصل می کند، هزینه میکند.
این ابتکار اقتصادی توسعهای همچنین با هدف همکاری و ارتباط بین چین و کشورهای اوراسیا است که حول دو پروژه بزرگ میچرخد: جاده ابریشم اقتصادی زمینی و جاده ابریشم اقتصادی دریایی.
راه ابریشم زمینی دارای شش کریدور داخلی است که چین را با کشورهای آسیایی پیوند میدهد، در حالی که راه ابریشم دریایی از سواحل جنوبی چین امتداد دارد و از سنگاپور و هند می گذرد و تا دریای مدیترانه میرسد.
پروژه جاده ابریشم مستلزم ساخت شبکههایی از جادهها، تأسیسات و بنادر است که چین را با بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی، بهویژه آفریقا، پیوند میدهد، به ویژه که چین سالهاست اهمیت اقتصادی و تجاری برای آفریقا قائل است.
در هر حال پروژه جاده ابریشم در دست اجراست حتی اگر غرب و در راس آن آمریکا نگران چنین پروژهای باشند و هرگز به آن راضی نخواهند شد، بخصوص که مواضع رسمی و رسانهای در کشورهای غربی و آسیایی که حول آمریکا میچرخند در محکومیت این پروژه چینی و ابراز تردید نسبت به آن است.
با ورود جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به کاخ سفید، واشنگتن متحدان خود را برای مقابله با پروژه چین تحریک کرد. اسکات موریسون، نخست وزیر استرالیا، اعلام کرد که جاده ابریشم جدید با منافع ملی استرالیا در تضاد است.
نیوزلند، به نوبه خود، زمانی که جاسیندا آردرن، نخست وزیر این کشور اعلام کرد که توافق بر سر مسائل مهم با پکن دشوار است، با لحنی تند این صحبتها را بیان داشت؛ اما شورای روابط خارجی آمریکا نیز گزارشی منتشر کرد که در آن نگرانی خود را از تغییر ایالات متحده در مواجهه با نفوذ فزاینده ژئوپلیتیک چین ابراز داشت.
بر اساس ارزیابی این شورا، ایالات متحده علیرغم توجهی که به تقویت زیرساختها، تجارت و ارتباطات در سراسر آسیا برای مقابله با جاده ابریشم چین دارد؛ اما، نیازهای ذاتی منطقه را تامین نکرد، زیرا سرمایهگذاریهایش محدود و رو به کاهش بوده است.
بدون شک، چین سرمایه گذاری در زیرساختها را یک اولویت مهم قرار داده است و اینکه ابتکار یک کمربند و یک جاده به آن اجازه میدهد تا در بیش از یک نقطه در جهان، به ویژه در آفریقا و آسیا از ایالات متحده پیشی بگیرد.
جک لو، وزیر خزانه داری اسبق ایالات متحده، معتقد بود که طرح کمربند و جاده توانایی چین برای نشان دادن قدرت خود در سراسر منطقه و جهان را افزایش میدهد و سیاست گذاران باید هر جا که ممکن است جایگزینهایی برای طرح کمربند و جاده ارائه کنند و به کشورهای دیگر در مورد آن و راه بازدارندگی در برابر آن آموزش دهند.
با توجه به اهمیت موضوع و به منظور مقابله با پروژه چین، قبل از جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، بوریس جانسون، نخست وزیر سابق بریتانیا، آمریکا و اتحادیه اروپا را به شراکت برای ایجاد پروژههای زیربنایی اساسی مانند جاده، بنادر و غیره در کشورهایی که به کمک نیاز دارند، دعوت کرده بود تا چین در ایجاد جاده ابریشم یکه تاز میدان نشود؛ زیرا تنها گذاشتن آن باعث تقویت نفوذ آن در جهان میشود.
از همین رو واشنگتن از اعمال فشار زیاد خود در همه جهات برای جلوگیری از پیشرفت پروژه چین دست برنمیدارد. غرب پروژه جاده ابریشم را یک پروژه فاسد استعماری دانسته است؛ اما پکن آن را بزرگترین طرح توسعه در جهان قلمداد میکند که در حال حاضر 139 کشور به آن پیوسته اند و 60 درصد از ساکنان جهان را در برمیگیرد.
این پروژه ضمن تامین منافع همه طرفها فرصتها برای توسعه و مبادلات تجاری بین کشورها را تقویت میکند، چرا که تجارت جاده ابریشم 40 درصد از کل تجارت جهانی را تشکیل میدهد و بخش عمده آن از طریق دریا انجام میشود.
جاده ابریشم یک قطب بندی جدید بین دو بلوک بزرگ ایجاد میکند: اولی به رهبری ایالات متحده و همراه با آن اتحادیه اروپا، ژاپن، تایوان، استرالیا، کانادا و سایر کشورهای متحد، و دومی به رهبری چین، روسیه و هند که بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا، خاورمیانه و جهان عرب هم به آن پیوستند.
چین طی سالهای اخیر روابط مشارکت راهبردی مبتنی بر همکاری همه جانبه و توسعه مشترک با 12 کشور عربی در سطح دوجانبه برقرار کرده است. در سال 2014 با الجزائر، مصر و قطر و در سال 2015 با عراق، اردن و سودان و در 2016 با مغرب، در 2017 با جیبوتی و در 2018 با کویت و عمان روابط خود را تقویت کرده است به نحوی که در حال حاضر با 20 کشور عربی و با اتحادیه عرب روابط خوبی دارد.
گسترش نفوذ سیاسی، تجاری و اقتصادی چین در جهان ممکن است در آینده راه را برای یک جنگ اقتصادی داغ بین بلوک شرق و ایالات متحده هموار کند، زیرا هر یک از دو طرف میخواهند حضور و نفوذ خود را در جهان افزایش دهند.
سفر شی جین پینگ به عربستان سعودی و شرکت وی در اجلاس سران چین و عربستان، نشست چین و خلیج فارس و نشست سران چین و اعراب نقطه عطف سیاسی در روابط چین با جهان عرب و بخصوص با عربستان سعودی است. این همان چیزی است که واشنگتن را به طور جدی نگران می کند، زیرا همیشه منطقه خلیج فارس را مرکز نفوذ متعلق به خود میداند که هیچ کشوری در جهان نمیتواند آن را نقض کند یا با آن رقابت کند.
باید گفت: در مقابل قدرت حاکم، آمریکا، و قدرت در حال ظهور، چین،این پکن است که پیشروی میکند و واشنگتن عقب نشینی میکند؛ زیرا در بستر این تحول تاریخی، پیشرفت چین به واقعیتی اجتناب ناپذیر تبدیل میشود!
پایان پیام/