خبرگزاری مهر؛ گروه سیاست - زینب رجایی: جریانی که این روزها خود را «معترض» مینامد، شعار «آزادی» را بر سر و ادعای «ایرانی آباد» بر زبان دارد، چهره دیگری از «آزادیخواهی» و «ایراندوستی» را به نمایش گذاشته است. چهرهای که به واسطه همزمان شدن ناآرامیهای اخیر با رقابتهای جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ و مسابقات کُشتی از زیر نقاب بیرون زد.
نهادهای ورزشی، اغلب تلاش کردهاند که از ورود بحرانها، مسائل و حواشی سیاسی به ورزش جلوگیری کنند یا دست کم ادعا کردهاند در این مسیر گام بردارند. آنها مردم را تشویق کردند تا مرزی میان جهان سیاست و دنیای ورزش قائل شوند؛ اما مجموعه رفتار و کنشهای امروز معترضان در ایران، تصویر روشنی از آن بود که «مقابله با جمهوری اسلامی» برای آنها نه تنها به شعار «ورزش سیاسی نیست» پشت پا میزند؛ بلکه پتانسیل آن را دارد که یک جریان «ضد ملی و ضد ایرانی» تبدیل شود، کما آنکه تا کنون نیز شده است.
جریان معترض، بعد از واگذاری نتیجه به تیم ملی فوتبال انگلیس و آمریکا و بازماندن ایران از صعود به مرحله بعدی رقابتهای جام جهانی ۲۰۲۲، در شرایطی که خود را داغدار و عزادار کشتهشدگان ناامنیهای اخیر میدانستند، به خیابانها ریختند، رقصیدند و شادی کردند. همچنین تعدادی از حامیان این تفکر که در قطر حضور داشتند سعی کردند فضای داخل و خارج از استادیوم را علیه تیم ملی بشورانند.
حالا بار دیگر این اعتراضات پس از آنکه تیم ملی کشتی آزاد کشورمان، در روزهای اخیر جایگاه نایب قهرمانی در مسابقات جهانی را کسب کرد، فحاشی و حمله به کسانی که علیرغم همه مشکلات موجود، مدال جهانی کسب کرده بودند، بار دیگر شعار بودن «آزادیخواهی» و «ایراندوستی» را در چهره کاریکاتوری خود نشان داد.
تمام تلاش این گروه بیست نفره بر این بود تا با ایجاد جو منفی و مسموم در حین برگزاری مسابقات کشتی، مانع از کسب نتیجه آنان شوند؛ به طوری که در زمان رقابت «قاسمپور» و کشتیگیر ژاپنی انواع و اقسام فحشهای رکیک جنسی را حواله این ورزشکار کردند و بعد از آن شعار آزادی سر دادند.
از طرف دیگر تعدادی از این افراد در هتل محل اقامت کشتی گیران حاضر شدند و سعی کردند روحیه آنها را بر هم بزنند. البته این موضوع با واکنش مناسب کادر فنی، خنثی شد و ایستادن بر سکوی دوم رقابتها نشان داد که تلاش آنها راه به جایی نبرده است. ویدئوی فردی به نام «سام رجبی» که سعی داشت با پرسیدن سوالهای سیاستزده، برای سرمربی تیم ملی کشتی آزاد حاشیهسازی کند و آرامش روانی او را بر هم بزند، در فضای مجازی دست به دست شد.
واکنش هوشمندانه «پژمان درستکار» سرمربی تیم ملی آزاد کشتی به سام رجبی مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفت. رجبی که به علت انتشار محتوای پوپولیستی در فضای مجازی و فعالیت علیه جمهوری اسلامی، حمایت براندازان و مخالفان جمهوری اسلامی ایرانی را جلب کرده، مورد تمسخر بسیاری از کاربران قرار گرفت.
آنچه در خلال برگزاری رقابتهای کشتی در روزهای اخیر و مسابقات فوتبال جام جهانی اتفاق افتاد و حواشیای که توسط عدهای معدود رقم خورد، نشان از آن دارد که این افراد به هر دستاویزی برای گسترش موج خشونت وابسته میشوند و از تشویق به اعتصابات سراسری گرفته تا تحقیر قهرمانان ملی، به هر طریقی که شده قصد نفرتپراکنی دارند.
جریانی که در مدت اخیر، به ورزشکاران ملی، مدالآوران و قهرمانان بینالمللی فحاشی میکند و آنها را با نازلترین ادبیات و مبتذلترین گفتمان خطاب میکند؛ از اغتشاشگرانی که در روزهای ناامنی مرتکب قتل و جنایت شدهاند، قهرمانسازی میکند. این گروه بعد از آنکه از دستیابی به یک ایدئولوژی متقن بازماندهاند حالا برای اسطورهپروری دست به دامن مجرمانی شدهاند که جنایت آنها به واسطه مدارک و شواهد موجود، شفاف است.
آنچنانکه شاهد بودیم بعد از اعدام «مجیدرضا رهنورد»، اغتشاشگری که در جریان دعوت مردم به اعتصابات سراسری، جان دو نفر را گرفت و چهار نفر را زخمی کرد، موجی در فضای مجازی در حمایت از او آغاز شد و عدهای تلاش کردند با انتشار تصاویری از فعالیتهای ورزشی او، عواطف و احساسات جامعه را به بازی بگیرند و با مظلومتراشی از هیبت یک قاتل، اسطورهای خلق کنند. البته در این میان نمیتوان از صحنهگردانی رسانههای غربی غافل شد.
پیش از این نیز، در ماجراهای مشابه، تلاشهای زیادی صورت گرفت تا کسانی که آشکارا مرتکب جرم و جنایت شده بودند را یک مبارز مظلوم جلوه دهند. «نوید افکاری» کسی که به جرم قتل «حسن ترکمان» و خواسته اولیای دم، اعدام شد، یکی از نمونههای بارز جا زدن ظالم به جای مظلوم بود. میتوان گفت کسانی که امروز برای قاتلان شهدای امنیت هشتگ «نه به اعدام» میزنند، همان کسانی هستند که حقوق خانواده ترکمان را نادیده گرفته و با ایجاد یک بازی سیاسی در پی اسطورهسازی دیگری به نفع خود بودند.
حال در میان خبر مجازات کسانی که تحت تأثیر رسانههای بیگانه و نوبراندازان اجارهای به خیابانها آمدند و برادرکشی کردند، جشن «لادن برومند» زنی که ۴ هفته پیش در دیدار با ماکرون از انقلاب ایران صحبت کرده بود، منتشر شده است. کاسبان خون مردم که مردم ایران را به اعتصاب تشویق میکنند، مغازهدارها و کامیوندارها را با تهدید، سنگ و کوکتل مولوتوف مجبور به خانه نشینی میکنند؛ این طور دور هم در نیویورک جمع شدهاند تا در نمایشگاهی که ورودیاش ۸۰ دلار است «برای آزادی» برقصند. همچنانکه حسین دهباشی در واکنش به فیلم جشن لادن برومند نوشته است: «برای نوشیدن، برای بلعیدن، برای خندیدن، برای عکاسی، برای رقاصی، برای عذاب وجدان دادن به هموطنهاشون برای ارزنی شور و شادی در تشویش تیم ملیشون. برای شباهت سرخی خون با شراب! برای شما کشته شوید، بیکار شوید، اخراج شوید تا ما اینجا عیش کنیم! برای جوگیری به وقت درگیری…»
اگر پیش از این اعتراضات راهی برای پیمودن داشت، امروز به بیراههای تبدیل شده که راهبرد و تاکتیکی ندارد. اعتراضات حتی اگر هدف خود مبارزه با جمهوری اسلامی بداند، با گام برداشتن در مسیر فعلی این مبارزه با حمله به هویت و ملیت ایرانی اشتباه گرفته است.
هیاهو، خشونت و نفرت تنها کلیدواژههایی است که این جریان به خود شناخته است. شاید آنچه باعث میشود این جریان، «این» خطاب شود، فقدان گفتمان، ایدئولوژی، راهبرد و مانیفستی باشد؛ فقدانی که باعث شده مبارزه سیاسی جای خود را به بداخلاقی و بیاخلاقی و ابتذال اجتماعی بدهد.