هنوز کسی به دیدن آنها در خیابان و وسط شلوغیها و ناآرامیهای شهر عادت نکرده و اگر به کلاههای نظامی روی سرشان و آرم پلیس روی آستین لباس فرمشان توجه نکنند، نمیتوانند حدس بزنند این زنان هم جزو نیروهای یگان ویژه پلیس هستند و قرار است همپای ورزیدهترین و کارآزمودهترین مردان پلیس برای آرام کردن شهر وارد میدان شوند. پیش از این اگر کسی گذرش به کلانتری میافتاد و برای حل مشکلش به مشاور و میانجی نیاز داشت، پلیسهای زن به کمکش میآمدند یا اگر اتفاقی میافتاد که یک سر قضیه به خانمی متهم یا مجرم میرسید، پلیسهای زن در مراحل مختلف پرونده حضور داشتند، اما اینکه اینجا وسط شهر و مرکز ناآرامیها کنار مردان یگان ویژه برای انجام عملیات صف ببندند تازگی دارد. این زنان پلیس از مدتها پیش برای عضویت در یگان ویژه زنان آموزشهایی سخت و نفسگیر را گذراندهاند و امروز وقت امتحان پس دادن است.
آغازی آرام برای یک روز پرهیاهو
روز به نیمه رسیده و میدان ولیعصر(عج) مثل همیشه شلوغ و پررفتوآمد است. از هیاهو و ناآرامیهای غیرمعمول خبری نیست و همهچیز آرام بهنظر میرسد، اما صف کشیدن نیروهای یگان ویژه با پوشش و تجهیزات مخصوص در اطراف میدان نشان میدهد احتمال شلوغ شدن شهر وجود دارد. کسانی که نقش لیدری ناآرامیها را بر عهده گرفتهاند، در گروههای مجازی اعلام کردهاند که امروز عصر در میدانهای اصلی شهر قصد آشوب دارند و یگان ویژه در حالت آمادهباش قرارگرفته تا اگر اتفاقی افتاد برای بازگرداندن آرامش وارد عمل شوند. زنان یگان ویژه کمی دورتر از خودروی سیاهرنگ و پرهیبت یگان، در ردیفی منظم به صف شدهاند. هوا سرد نیست و تاب آوردن در این جلیقه و کلاه گرم حوصله و تحمل میخواهد، ولی در صورتهای جدی بانوان پلیس از خستگی و کلافگی اثری نیست. لااقل 2ساعت از حضور آنها در میدان گذشته و در این مدت بدون آنکه با نشستن یا قدم زدن نفسی چاق کنند، آماده و منتظر ایستادهاند.
پوششی ویژه
صورت بعضی از آنها پشت طلق ضخیم کلاههای محافظ بهسختی دیده میشود، ولی همان چشمهای نافذشان که از پشت طلق هوشیارانه چهارگوشه میدان را زیرنظر دارند؛ جوان بودن و پایین بودن سن و سالشان را بهخوبی نشان میدهد. قد و قامت همه اعضای یگان هماندازه است و وقتی صورتهایشان پشت طلقهای کدر پنهان میشود، دیگر میان 10عضو یگان تفاوت ظاهری دیده نمیشود. اغلب آنها ماسکهای مخصوص مشکیرنگ استفاده کردهاند، اما بعضی از آنها با ماسکهای طبی دهان و بینیشان را پوشاندهاند. در ظاهر آنها از آرایش زنانه خبری نیست و زیر مچبندهای سیاهرنگشان حتی ساعت دیده نمیشود. چکمههای سربازی که به پا دارند، شباهت پوشش آنها را به پوشش مردان همکارشان بیشتر کرده و زنانه بودن دوخت و ظاهر چکمهها هم از زمختی این پاپوش نظامی کم نکرده است. در میان لوازم و تجهیزات این زنان پلیس، باتوم و سپر به چشم نمیخورد و انگار تجهیزات محافظ آنها به جلیقه و کلاه محافظی که به تن دارند، خلاصه میشود.
جدیتر از مردان پلیس
مردان پلیس گاهی با هم اختلاط میکنند و گاهی هم برای سرکشی به اطراف متفرق میشوند، ولی در میان اعضای یگان زنان فقط گاهی جملاتی کوتاه رد و بدل میشود و گپ و گفتهای مختصرشان نشان میدهد خوب میدانند که در زمان و محل مأموریت باید عادات رایج و معمول را به کلی کنار بگذارند. ناهار خوردن و نماز خواندنشان هم طولانی نیست و خیلی زود قبراق و حاضر به یراق دوباره دور میدان ردیف میشوند. کمکم میدان شلوغتر میشود و شعارهای پراکندهای که از اطراف به گوش میرسد، نشان میدهد این شلوغی و افزایش جمعیت عادی و بیاما و اگر نیست. وقتی جمعیتی که شعار میدهند به تعداد قابلتوجهی میرسد، مردان پلیس برای آرام کردن آنها وارد عمل میشوند. در میان معترضانی که پیش از دیگران خود را به میدان ولیعصر (عج) رسانده و سعی در تهییج و همراه کردن دیگران داشتهاند، دختر جوانی دیده میشود که بیپرواتر از دیگران در میدان رفتوآمد میکند. یکی از اعضای یگان زنان به طرفش میرود و مشغول گفتوگو با او میشود. طلق کلاهش را بالا زده و صورتش جدی و مصمم بهنظر میرسد. اجازه نمیدهد جمعیت دور آنها حلقه بزنند تا در آرامش بیشتری با هم صحبت کنند. لحن دختر جوان تند و عصبی است و تمایلی به گفتوگو ندارد. سایر اعضای یگان در گفتوگوی آنها دخالت نمیکنند، اما سرهنگ حیدری دورادور مراقب اوضاع است. آرامش پلیس جوان سبب میشود دختر معترض کمی آرامتر شود و حالا با شنیدن شعارهایی که گاه و بیگاه از اطراف به گوش میرسد، صدایش به داد و هیاهو تبدیل نمیشود. لحظهای بعد دختر جوان به طرف ایستگاه اتوبوس بیآرتی میرود و وقتی او سوار اتوبوس میشود، خیال رهگذرانی که با نگاههای کنجکاو و نگران آنها را تماشا میکنند، آسوده میشود. نگاههای تأییدکننده سرهنگ حیدری نشان میدهد پلیس جوان وظیفهاش را بهدرستی انجام داده است. برای عدهای حضور پلیسهای زن در وسط این معرکه تعجبآور است و با کنجکاوی به همکاران حیدری نگاه میکنند. اعضای یگان زنان دیگر یکجا بند نمیشوند و در میان جمعیت پراکنده شدهاند.
مددکاری در لباس پلیس
آشفتگی و هیاهوی میدان که هر لحظه بیشتر میشود، سبب نشده آرامش از چهره سرهنگ حیدری گم شود. او فرمانده یگان ویژه زنان و تنها عضو یگان است که کلاه نظامی استفاده نمیکند و روی یونیفرمش چادر میپوشد. وقتی گفتوگوی اعضای یگان با زنان و دختران معترض به بحث و جدل میکشد و امکان برخورد فیزیکی آنها وجود دارد، فرمانده مداخله میکند. عدهای از رهگذران از شلوغی خیابان هراسان شدهاند و تلاش میکنند زودتر از محل دور شوند. بانوی سالخوردهای که از اتوبوس بیآرتی پیاده شده، لحظاتی طولانی در حاشیه خیابان ایستاده و مات و مبهوت به اطراف نگاه میکند. وقتی یکی از زنان گارد ویژه برای کمک به او جلو میرود، روی صورت هراسان و مضطربش لبخند کمرنگی مینشیند و تا به آن طرف خیابان برسد یک دل سیر با مأمور پلیس درددل میکند. هر بار که مردان یگان ویژه تشخیص میدهند غائله با گفتوگو ختم نمیشود و باید برای دستگیری یکی از زنان معترض اقدام شود، با بیسیم به سرهنگ حیدری اطلاع میدهند. در این موارد، او چند نیرو را با هم به محل اعلام شده اعزام میکند تا درصورتی که مشکلی پیش بیاید همدیگر را پوشش دهند. خانمهای پلیس در سرعت عمل از مردان همکارشان جا نمیمانند و حتی تر و فرزتر از آنها در موقعیتهای مختلف ظاهر میشوند. دود و بوی سطل زبالهای که چند متر آن طرفتر از میدان آتش زدهاند، تا میدان کشیده شده و عدهای که از دور زبانه کشیدن آتش را میبینند و تصور میکنند خودرو یا ساختمانی دچار حریق شده است. صدای آژیر خودروی آتشنشانی از دور به گوش میرسد و بوق ممتد و گوشخراش خودروهایی که در انتظار خاموش شدن آتش در راهبندان خیابان گیر افتادهاند، لابهلای هیاهوی خیابان شنیده میشود.
پلیسهایی با خلق و خوی زنانه
انگار حساسیتها و خلق و خوهای زنانه، همکاران سرهنگ حیدری را وسط معرکه و مأموریتشان هم رها نمیکند و در مواقعی که بانو یا کودک رهگذری را مضطرب و پریشان میبینند، نمیتوانند بیتفاوت بمانند. بعد از غروب آفتاب و پهن شدن سیاهی شب در کوچه و خیابانهای منتهی به میدان، آرام آرام از جمعیت معترضان کم میشود و اعضای یگان ویژه زنان هم دیگر آرام گرفتهاند... .
دیگر پاسی از شب گذشته و میدان ولیعصر(عج) در سکوت و آرامش شبانه فرورفته است. از جمعیت معترضان خبری نیست و تعداد خودروهایی که از میدان میگذرند از شمار آدمهای پراکنده در پیادهرو و گوشهوکنار میدان بیشتر است. گویا سفره شام نیروهای یگان ویژه هم باید همین جا و کنار خیابان پهن شود و هنوز وقت برگشتن به خانه نرسیده است. از سفره و چاشنی و دورچین غذا هم خبری نیست و باید به رسم سربازخانه و بیتکلف شام بخورند. زنان پلیس ویژه که حالا در صورتهای آرامشان آثار خستگی بهخوبی پیداست، منتظر فرمان فرمانده هستند تا پایان عملیات را اعلام کند و بعد از روزی سخت و نفسگیر به خانه برگردند. سرهنگ حیدری با بیسیم در حال گزارش عملکرد یگان به مافوقش است.
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۲۰