خبرگزاری فارس آذربایجان شرقی؛ معصومه درخشان: کاروان هنری " روایت حبیب" در منزلگاه سوم به تبریز رسید و هنرمندان این کاروان با اجرای برنامه های مختلف هنری از جمله برگزاری نمایشگاه عکس و کارگاه تولید پوستر
در استانه سالگرد شهادت سردار دلها فضای شهر را عطرآگین از یاد و نام شهدای مدافع حرم و سردار شهید حاج قاسم سلیمانی کردند.
یکی از برنامه های شاخص این کاروان هنری" خاطره گویی" بود که شامگاه دیروز در سالن همایش مصلی تبریز با حضور مردم ولایت مدار تبریز برگزار شد.
برنامه با تلاوت آیاتی نورانی قرآن کریم توسط حافظ و قاری و پرافتخار بین المللی جمهوری اسلامی آقای وحید غفران نیا آغاز شد و بعد سرود ملی نیز در سالن طنین انداز شد.
عرض ارادت به ساحت هشتمین خورشید
سپس مرشد محمد معجونی در آغازین لحظه های برنامه شعری را به صورت نقالی در رثای شهید سلیمانی به زیبایی اجرا کرد و مجری برنامه که روی سن آمد فضای سالن با صلوات بر محمد و آل محمد عطر و بوی دیگری گرفت و با مدد گرفتن از امام رئوف آقا علی بن موسی الرضا صلوات خاصه آن حضرت فضا را عطرآگین کرد و مشتاقان زیارتش دست به سینه زمزمه کردند. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَىٰ الرِّضَا الْمُرْتَضَىٰ الْإِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلَىٰ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرَىٰ الصِّدِیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کَثِیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ.
نامت بلند باد که هستیم سربلند
بعد از ادای احترام به ساحت ملکوتی آستان خورشید هشتم ، استاد غلامرضا کافی استاد زبان فارسی دانشگاه شیراز به دعوت مجری برنامه به روی سن آمده و شعری تقدیم سردار دلها کرد و گفت: افتخار داشتم قبل از شهادت سردار سلیمانی برایشان شعر گفته و بخوانم و حالا این شعر را به ایشان تقدیم می کنم.
نامت بلند باد که هستیم سربلند
نامی که نیست جز همه با کَرّ و فَرّ بلند
*
از نام توست رایحه-گردان نسیمِ مَجد
این عطرِ خوش که هست به هر بام و در بلند
*
طبعت اگرچه صندلیِ جاه را ندید،
گامت ولی به هِیمنه-گاهِ خطربلند
*
سالی گذشت، بی تو جهان رویِ خوش ندید
هیهایِ مرگ بود به هر بوم و بَر بلند
*
سالی گذشت و باز جهان در خَم ِ بلاست
یعنی نکرده از غم داغت، کمر بلند
*
طوفان دَمید بر تنِ خاک، آن سِتُرگ-داغ
آشوب شد ز خاوَر و از باختَر بلند
*
هانهان! که در نشست به چشمِ تمامِ خَلق
دودی که شد ز مشهدِ آن نخلِ تَر بلند
*
تُو خالیَ است طبلِ ستم، عجزِ بارز است:
آن جا که هست نعرهی توپ و تَشَر بلند
*
سبزیم و جاودانه، اگر چند بشکنیم
نه گفته ایم ما به تَبارِ تَبَر بلند
*
ای رود رود، جاریِ اشکت به نیمه شب
ایهایهای، گریهی تو هر سَحر بلند
*
چشمِ عقاب با همهی اوج، سر به زیر
طبعِ پلنگ با همه زیر و زَبَر بلند
*
افسانه شد شکوهِ سلحشوریِ عرب
ای پارسایِ پارسیِ قومِ سربلند
*
فتح الفتوح کرده ای از شام تا عراق
نامت مباد جز همه با کَرّ و فَرّ بلند
*
«نَفسِ زَکیّه» در خبرِ مُعتبَر تویی
عطر ظهور هست هم اَز آن خبر بلند
*
دیگر شد از تو رسمِ سلیمانیِ شُکوه
بَستی به گردباد، رکابِ ظَفَر بلند
*
دست نوازش پدرانه
حالا نماهنگی از دیدار خانواده و فرزندان شهدای مدافع حرم با سردار شهید سلیمانی پخش می شود، صحنه های جذاب و دل انگیز از پدری مهربان که دست نوازش پدرانه اش فرزندان شهدای مدافع حرم را دل آرام می کند.
دلتنگی های دخترانه برای بابا
نماهنگ که تمام می شود بانویی هنرمند در نقش دختر شهید مدافع حرم از دلتنگی هایش برای پدر می گوید، از پدری که قبل از تولد او شهید شده بود و هر وقت سراغ پدرش را می گرفت می گفتند پدرت در آسمانهاست و او دو بال می خواست تا پر بکشد و تا اوج بی نهایت پروازکند و پدرش را در آغوش بگیرد.
وقتی خواندن و نوشتن یاد گرفت دید اسم کوچه شان در یک تابلو آبی رنگ به نام " شهید مفقودالاثر عباسی" نام گذاری شده است.
کم کم قد کشید و بزرگ شد، در تمام سال های بی کسی و بی پدری می دید که فرزندان شهدا یک مرد را بابا صدا می زنند ولی او تصمیم گرفت حاج باباصدایش بزند، حاج بابا جای خالی بابایش را پر می کرد، اما یک روز صبح او دوباره یتیم شد و دید که این بار حاج بابایش را شهید کردند.
او این بار در تابلوی سفیدش عکس حاج بابایش را کشیده بود و او کسی نبود جز سردار دلاور اسلام حاج قاسم سلیمانی.
هنرنمایی این بانوی هنرمند چنان خالصانه و زیبا بود که اشک بر چهره های تماشاگران نشاند.
در بخش دیگری از برنامه کلیپ کوتاهی از هنرنمایی کاروان هنری" روایت حبیب" در شهرهای دیگر پخش می شود، مستندی از برنامه های قبلی، نمایشگاه های عکس، کارگاه های آموزشی، اجرای نمایش های فرهنگی و هنری.
شهادت مزد مجاهدت های خالصانه
حالا نوبت به خاطره گویی می رسد و دریادار عباسی به دعوت مجری برنامه و با ذکر بلند " یاحسین" حاضرین در این برنامه در جایگاه حضور می باید.
امیر دریادار رضاعباسی با ادای احترام به سردار شهید سلیمانی گفت: او یکی از رزمندگان اسلام بود که در راه اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی تلاش مجاهدانه کرد و شهادت مزد تلاش های او بود.
او با ذکر خاطره ای از سردار سلیمانی اظهارداشت: در سال ۱۳۹۵ در منطقه جاسک مسوولیت داشتم،یک روز ایشان به منطقه آمد و به همراه یکدیگر از مناطق محروم بازدید کردیم. ایشان در این بازدید بر اتحاد ملی و اشتراکات شیعه و سنی خیلی تاکید کرده و اعلام کردند در بازسازی و خدمات رسانی مناطق محروم اهل سنت در دستور کار قرار گیرد.
در این بازدید احداث دو باب مدرسه و یک درمانگاه تصویب شده بود. آنچه که در رفتار این شهید عزیز و بزرگوار موج می زد علاوه بر جهاد خالصانه در میدان، خدمت صادقانه برای رفع محرومیت از کشور بود.
کار احداث بیمارستان و درمانگاه آغاز شد و ایشان بعد از ۱۰روز دوباره برای بازدید به منطقه آمدند و تاکید کردند طی چهارماه باید احداث مدرسه و درمانگاه تمام شود. آن روز به من گفتند " آقای عباسی شما کاری به دولتی ها نداشته باشید، ما باید به عنوان کارگر و نقاش اینجا کار کنیم تا هر چه زودتر تمام شود".
سردار شهید سلیمانی خیلی به وفاق ملی و همبستگی شیعه و سنی معتقد بود.
موسیقی با تم حماسه
بعد از صحبت های دریادار عباسی نوبت به اجرای موسیقی حماسی رسید و امیر حسین سمیعی هنرمندعرصه موسیقی پاپ و کلاسیک دو اثر به نام " پرده آخر و گام دوم" را اجرا کرد.
یکی دیگر از همرزمان سردار شهید سلیمانی که با ذکر " یاحسین" بدرقه می شود تا در جایگاه قرار گیرد سردار عباسقلیزاده فرمانده سپاه عاشوراست.
عزیز دل آزادی خواهان جهان
او در ابتدا ضمن ادای احترام به این شهید والامقام گفت: سردار دلها غصه ای که در فراقت در دل داریم فراموش شدنی نیست. شما عزیز دل تمام آزادی خواهان جهان هستید و همان طور که فرمودید " ما ملت امام حسینیم" و تا پای جان از این حرم امن و سرزمین اسلامی دفاع می کنیم.
سردار عباسقلیزاده که در جبهه جهانی مقاومت علیه داعش در حلب همرزم سردار شهید سلیمانی بود با اشاره به تسلط ایشان به منطقه گفت: افتخار داشتم در جبهه مقاومت در حلب سوریه کنارایشان بودم و در جلسه ای گزارشی را به ایشان ارائه کردم. تسلط سردار شهید سلیمانی به زبان عربی و سایر زبان های محلی که آنجا صحبت می کردند باعث تعجب و شگفتی همه بود. فرماندهان اقتدار نظامی ایشان را فراموش نمی کنند
علاوه بر زبان ، تسلط نظامی او بر منطقه خیلی زبانزد بود، فرماندهانی از لبنان، سوریه، ایران و عراق که در جلسه بودند پیش او چهارزانو می نشستند.
نکته مهم دیگر اینکه در بحث هماهنگی مستقیم تمام قوا با یکدیگر دقت و جدیت خیلی بالایی داشت و از لحاظ برنامه ریزی برای تقابل با داعش حرف اول را می زد.
وی ادامه داد:در عملیات آزادسازی حلب وقتی با تعدادی از رزمندگان لشگر عاشورا به حلب رسیدیم یک لحظه متوجه شدم با بی سیم اعلام کردند رزمندگان لشگر عاشورا به این عملیات آمدند قطعا این عملیات پیروز شدنی است" این موضوع افتخاری برای رزمندگان لشگر عاشورا است که متشکل از رزمندگان آذربایجان شرقی؛ آذربایجان غربی و اردبیل است.
عملیات فرهنگی با رمز یا زهرا
بعد از پایان خاطره گویی سردار عباسقلیزاده مجری برنامه یک عملیات فرهنگی رقم می زند.
تمام حاضران در این برنامه پوسترهای شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس را در دست داشتند. رمز عملیات فرهنگی" یا زهرا" بود که توسط مجری برنامه سه بار تکرار شد و بعد از آن حاضرین در سالن در حالی که قیام کرده و پوسترها در دستشان بود با صدای بلند و به زبان ترکی اعلام کردند" من قاسم سلیمانی ام".
در این عشق بمیرید
بعد از اجرای این عملیات فرهنگی حاضرین که هنوز سرپا هستند ناگهان صدایی در فضای سالن می پیچید و هنرمندی با صدای بلند می خواند" بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید وزین مرگ نترسید
کزین خاک برآیید سماوات بگیرید
برانید برانید که تا باز نمانید
بدانید بدانید که در عین عیانید
بتازید بتازید که چالاک سوارید
بتازید بتازید که خوبان جهانید"
همه سر برمی گردانند تا شاید بتوانند هنرمندی که به زیبایی تمام و با لهجه خونگرم جنوبی این ابیات را می خواند ببینند. از میان افرادی که در دور تا دور سالن سرپا هستند تا بتوانم صاحب صدا را بشناسم یک لحظه می بینم او به روی سن رسیده است. او هنرمند و بازیگر تئاتر و سینما از خطه خونگرم آبادان آقای مالک سراج است که با لهجه خاص و دوست داشتنی هنگام ورود به سن با خواندن این ابیات ما را مهمان خاطره ای از دوست شهیدش می کند.
ای اروند مدفن پاک مردان خدا
سال ۶۴ قبل از عملیات والفجر ۸ در واحد تبلیغات سپاه آبادان بودم، یکی از دوستانم مرا صدا کرد و گفت " من دو بیت شعر گفته ام( ای اروند مدفن پاک مردان خدا، جوی بارانت پر ز خون شده، دامن تو لاله گون شده، لاله رویان از خون شهدا)
و می خواهم تو این ابیات را کامل کنی و بعد از شهادتم که پیکر مرا آوردند برایم بخوانی"
من گفتم حالا تو کی شهید می شوی؟ گفت هنوز چندماهی فرصت هست
بعد از یک مدتی مرا دید و پرسید از آن شعر چه خبر کاملش کردی ؟ گفتم به یه جاهایی رسیده
گفت وقتی جسد مرا آورده و روی زمین گذاشتند خودم آنجا هستم و شعری که تو کامل کرده ای می شنوم.
در عملیات ولفجر ۸ این دوستم شهید شد، جسدش خاکستر شده بود وقتی آوردند من برایش خواندم
ای اروند مدفن پاک مردان خدا، جوی بارانت پر ز خون شده
دامن تو لاله گون شده، لاله رویان از خون شهدا
ای اروند موج پر بلا ، مدفن پاک مردان خدا
جلوه عشق و استقامتی ، سرفراز از خون و شهامتی، منزل عشق یاران خدا
ای اروند موج پر بلا مدفن پاک مردان خدا
گرچه نخلستان بی ثمر شده ، عالم از نامت بی خبر شده
ذکر این خاطره با آن طنین صدا یاد و نام شهدای هشت سال دفاع مقدس را در دلها زنده کرد و سلام و صلوات حاضرین نثار روح پرفتوح آنان شد.
همه رزمندگان با سردار دلها خاطره دارند
نوبت به روایت خاطره ای دیگر از سردار دلها می رسد و این بار با ذکر یاحسین حاضرین سردار عابدین خرم به روی سن رفته و در ابتدا به سردار رشید اسلام ادای احترام می کند.
سردار خرم با اشاره به اقتدار نظامی شهید سلیمانی گفت: بزرگترین دستاورد سردار سلیمانی این بود که با راهبردهای دقیق و استراتژیک خود سه دهه برنامه های استکبار جهانی را بهم ریخت و بعد از شهادتش نیز روح او در دنیا موجی از اسکتبارستیزی را به همراه داشت.
وی ادامه داد: همه رزمندگان اعم از نیروهای ارتش، سپاه و بسیج به نوعی با حاج قاسم در ارتباط بودند، تعدادی از رزمندگان و بسیجیان در دوران دفاع مقدس، تعدادی از آنها در پاکسازی مناطق مرزی از عوامل ضد انقلاب و طی سال های اخیر نیز در جبهه جهانی مقاومت علیه داعش با او همرزم بودند.
زین العابدین خرم استاندار آذربایجان شرقی که در سالهای اخیر به عنوان مدافع حرم به سوریه اعزام شده بود در این مراسم گفت: در سال ۹۱ در سومین سفری که به سوریه داشتیم به همراه ۴۸ نفر از دوستان اسیر شدیم و این اسارت ۱۵۷ روز ( ۶ماه) طول کشید و شکنجه های زیادی را متحمل شدیم.
بعد از ۶ ماه و با تلاش ها و پیگیری های شهید سلیمانی در منطقه اصلانیه ما را آزاد کردند، در اتوبوس نشسته بودیم که تعدادی افراد مسلح در بلوار به ما حمله کردند و من وقتی چشم باز کردم دیدم در بیمارستان ارتش هستم و شهید همدانی به من گفت بیا به خانواده یا هر جایی که میخواهی زنگ بزن و من گفتم هیچ شماره ای به ذهنم نمی آید.
بعد خودش تماس گرفت و با سردار پاکپور صحبت کرد وبعد من نیز با ایشان صحبت کردم.
در اولین فرصت به ایران آمدیم اولین نفری که در فرودگاه به استقبال ما آمد سردار سلیمانی و سردار پاکپور بودند و بعد دیداری با مقام معظم رهبری داشتیم.
وی ادامه داد: پس از آزادی از دست داعش در سال 97 در مشهد در یک جلسه با حاج قاسم دیدار کردیم. حاج قاسم در این جسله که موضوع آن مبارزه با داعش بود گفت: فرماندهان سپاه اگر به خودتان رحم نمی کنید به آیندگان خودتان رحم کنید، چراکه اگر امروز با دشمن مقابله نکنیم سال های آینده مقابله و دفاع از دشمن بسیار سخت است.
روزی می رسد که تجربه جوانان در سوریه در ایران برایتان مفید و موثر خواهد بود،
شدم راننده جنگ
معرفی کتاب " شدم راننده جنگ" یکی دیگر از آیتم های این برنامه هنری بود
کتاب «شدم راننده جنگ»، روایت خاطرات حاج علی اکبر دانشور از تاریخ پشتیبانی هشت سال دفاع مقدس است که به قلم رضا قلیزاده علیار به رشته تحریر درآمده، رونمایی شد.
همچنین در ادامه برنامه از تابلوی سیاه قلم چهره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که توسط استاد نصیر عدل بخش از هنرمندان تصویرگر شهرستان مهربان به صورت نقاشی خط کار شده و تک بیت شعر" من به خال لبت، ای دوست گرفتار شدم، چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم" نوشته شده بود رونمایی شد.
پایان بخش برنامه فرهنگی و هنری " روایت حبیب" شعرخوانی شاعر جوان تبریزی امیرحسین دوست زاده بود که در ابتدا سلیمانی سروده ای را تقدیم نگاه مهربان حاضرین کرد و سپس شعری در رثای شهدای مظلوم شاهچراغ خواند.
و در آخر هنگامی که صدای اذان مغرب از ماذنه ها به گوش می رسید دست های نیاز به آسمان بلند شد و فرازی از دعای پرفیض عهد برای تعجیل در ظهور حضرت حجه ابن الحسن زمزمه شد
«اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ و سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ "
انتهای پیام/ ۶۰۰۲۰