عصر ایران؛ مهرداد خدیر- یک نمایندۀ مجلس گفته است:« باید کاری کنیم که دختران و پسران دهۀ شصتی با هم ازدواج کنند چون 4 میلیون و 200 هزار دهۀ شصتی و دهۀ پنجاهی مجرد در کشور داریم. نیمی از آنان دختر و نیم دیگر پسرند. اگر دو میلیون نفر از آنها با هم ازدواج کنند و صاحب دو فرزند شوند عدد قابل توجهی به جمعیت اضافه میشود.»
اسم این نماینده آقای بانکیپور است. آمار او هم قاعدتا درست است چون با مرکز پژوهش های مجلس در ارتباط است و مانند برخی دیگر با عدد و رقم بیگانه نیست ولی به این بهانه چند نکته قابل یادآوری است:
1. ایشان مشخص نکرده دغدغۀ اصلی، 4میلیون و 200 هزار جوان ازدواج نکرده است یا بحث افزایش جمعیت. به عبارت دیگر 4 میلیون و 200 هزار دختر و پسر ازدواج نکرده متولد دهه های 60 و 50 برای ایشان موضوعیت دارد یا طریقیت؟
اگر موضوعیت دارد و خود ازدواج منظور است چه تضمینی وجود دارد که پس از ازدواج صاحب فرزند شوند؟ چون بخشی از زن وشوهرهای تازه ازدواج کرده تصمیم گرفتهاند صاحب فرزند نشوند و داستان با چند ده سال قبل تفاوت کرده که تنها در صورت ناباروری فرزندآوری منتفی بود.
اگر هم ازدواج طریقیت دارد و غرض افزایش جمعیت است و این دغدغه را به هر قیمت باید رفع کرد یکی از راههای افزایش جمعیت توصیه به چند همسری است. آیا حاضرند سراغ این راهکار هم بروند؟!
2. یکی از دلایل امتناع از ازدواج این است که شغلی ندارند یا دارند ولی درآمد کافی نیست. دوستی میگفت فرزند او حایز رتبه 144 کنکور شده ولی دانشجوی هم کلاس او واجد رتبه 24 هزار است. چرا؟ چون از سهمیه استفاده کرده است. همان نظام سهمیهای که او را با رتبۀ 24 هزار کنار دانشجوی رتبه 144 مینشاند، در نظام استخدام هم حاکم است و در آینده برای او شغل در بر دارد و برای اولی نه.
میخواهید کاری کنید؟ تبعیض در پذیرش دانشجو با نظام سهمیهای و پذیرش در استخدام با گزینش ایدیولوژیک را بردارید یا اصلاح کنید.
3. دوست دیگری دارم که یک فرزند دارد. فرزند دوم نمیآورند چون نمیخواهند 12 سال دیگر، درگیر ساختار فرسودۀ آموزش و پرورش شوند. میخواهید کاری کنید آموزش و پرورش را اصلاح کنید.
4. دلیل امتناع برخی از دختران از ازدواج این است که اگر نخواهند ادامه دهند و جدا شوند به سادگی میسر نیست. سابق بر این مهریه را بالا میگرفتند و 300 تا 1000 سکه ابزاری بود تا مرد به طلاق تن دهد. با سکه 17 میلیون تومانی دیگر پسران زیر بار مهریههای بالا نمیروند و دختران این ابزار را از دست دادهاند و قبول مهریه سنگین با عقل سلیم سازگار نیست.
میخواهید کاری کنید؟ قوانین طلاق را اصلاح کنید. نگویید شرع دستتان را بسته. چون در قضایای اخیر گفته شد قانون میچربد نه نظرات فقهی.
5. زن وشوهر طبعا باید زیر یک سقف بروند. با این قیمت مسکن که نمیشود. وعدۀ 4 میلیون مسکن آقای رییسی که هم پوچ درآمده فعلا. مگر از قرارداد 25 ساله با چینی ها خانهای ساخته شود. دست کم خانه های استیجاری بسازید و اجاره دهید.
میخواهید کاری کنید؟ پول ندارید؟ نسازید. همین 500 هزار خانه خالی را دولت اجاره کند و در اخیتار جوانان قرار دهد.
6. روند مهاجرت به خارج از کشور شدت گرفته و عملا از جمعیت داخل ایران باید کسر شود. میخواهید کاری کنید؟ کاری نکنید که مهاجرت کنند یا کاری کنید که برگردند.
7. این که یک نمایندۀ مجلس بعد از سه سال تازه گفته باید کاری کنیم، یعنی خودش هنوز نمیداند چه کار باید بکنند. در حالی که وزارت ورزش و جوانان حاصل ادغام دو سازمان تربیت بدنی و ملی جوانان است و مأموریت وزیر ورزش و جوانان (و نه ورزش به تنهایی) فقط این نبود که در طول جام جهانی به قطر برود و سکوها را مدیریت کند ببیند آیا غیر، وارد ورزشگاه شده یا نه قرار بود به جوانان هم بپردازند ولی در عمل جوانان وزارت ورزش و جوانان مغفول است و در دولت فعلی معاونت آن را به جوانی داده که دغدغههای سیاسی خاص خود را دنبال میکند و تعریف دیگری از جوان دارد. میخواهید کاری کنید؟ فکری به حال معاونت جوانان در وزارت ورزش و جوانان کنید.
8. این که گفتهاند «باید کاری کنیم» یعنی کارهایی که قبلا انجام داده اند یا خیال کرده اند که انجام داده اند کافی نبوده است. میخواهید کاری کنید؟ پس کاری کنید تا انتخابات اسفند 1401 مثل اسفند 98 نباشد که مشارکت خالص مردم در شهری چون در تهران تنها 18 درصد بود و حاصل انتخابات سرد غیر رقابتی مجلسی است که نمیتواند از کارشناسان بهره گیرد تا کاری کنند. میخواهید کاری کنید؟ پس کاری کنید که انتخابات 1402 مجلس رقابتی باشد تا نمایندگانی به مجلس بروند که بتوانند کاری کنند و وزیری برگزینند که بتواند کاری کند.
9. مشکل سربازی مانع بزرگ بازگشت بخشی از خارج رفتههاست حال آنکه چه بسا بخواهد برگردند و خواستگار دخترانی باشند که ازدواج نکردهاند و حالا نه دو فرزند که یکی را بیاورند. میخواهید کاری کنید؟ قانون نظام وظیفه و سربازی اجباری را اصلاح کنید تا این جوانان بتوانند برگردند و دلار را به ریال تبدیل کنند و خانه و زندگی تشکیل دهند. البته اختیار این کار را هم از مجلس گرفتهاند. همانها که اخیتار دارند کاری کنند.
10 و سرانجام این که: میخواهید کاری کنید؟ کاری نکنید اصلا! همین کارها که تا به حال کردهاید کافی است و داریم از این قیمت دلار به برکت مانع تراشی در قبال برجام و از این هوای پاک به لطف سوزاندن گازوییل و مازوت لذت میبریم. مخاطب این جملۀ آخر البته نمایندۀ گویندۀ «باید کاری کنیم» نیست. تفکری است که «کاسۀ چه کنم» در دست گرفته است. کاری نکنید اصلا!