به گزارش اقتصادنیوز، بازی فرانسه و آرژانتین بدون شک پربینندهترین رویداد ورزشی جهان خواهد بود؛ خیابانهای پاریس یا بوینسآیرس غرق شادی میشوند. به زودی توجه جهان از کشور میزبان مسابقات یعنی قطر دور میشود. کشوری با حکومتی سلطنتی که به گفته سازمان غیردولتی فریدوم هَوس، اکثریت قریب به اتفاق مردمش از حقوق سیاسی محروماند.
به نوشته نیویورکتایمز، از زمانی که فیفا در سال ۲۰۱۰، حق میزبانی جام جهانی را به قطر اعطا کرد، بحث و جدل بر این رویداد سایه انداخت. این انتخاب در نگاه بسیاری از طرفداران فوتبال، با عقل جور درنمیآمد. با اینکه قطر به لطف ذخایر عظیم گاز طبیعی، یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است، اما در زمانی که حق برگزاری را دریافت کرد، استادیوم مناسب، زیرساختهای گردشگری یا حتی آب و هوای مطلوب برای برگزاری فوتبال در تابستان را نداشت.
در عجیب بودن آن روز همین بس که میزبانی جام ۲۰۱۸ نیز به روسیه داده شد. همزمانی اعلام حق میزبانی جام جهانی 2018 و ۲۰۲۲، ظن رشوهخواری را برانگیخت. طبق گزارش روزنامه نیویورکتایمز، طی چند سال، تمام ۲۲ عضو کمیتهای که در رأیگیری میزبانی جام جهانی حضور داشتند، به فساد محکوم شدند.
قطر برای آمادهشدن برای وظایف میزبانی خود، اقدام به ساخت و ساز 220 میلیارد دلاری کرد و نه تنها استادیومها، بلکه در سیستم مترو، گسترش فرودگاه، جادهها، پلها، جزایر مصنوعی و هتلهای مجلل نیز سرمایهگذاری کرد.
مجله نیویورکر نوشت: دوحه در طول دهه 2010، سه برابر شد. سازمان ۴۵۰ میلیارد دلاری سرمایهگذاری قطر، برای مسابقات فوتبال ورزشگاه نساخت. بلکه یک شهر دورتادور ورزشگاه ساخت.
کارهای عمرانی توسط مهاجرانی که تقریباً 90 درصد از جمعیت سه میلیونی کشور را تشکیل میدهند، در شرایطی استثماری و خطرناک انجام شد. طبق تخمینها، هزاران نفر از زمان شروع ساخت و ساز، در بسیاری از موارد و بدون توضیح دقیق یا غرامت به خانوادهها، جان خود را از دست دادهاند.
روتنا بیگم، محقق ارشد دیدهبان حقوق بشر، مینویسد: قطر کاری میکند که ای. تندای آچیومه، گزارشگر ویژه سابق سازمان ملل در امور نژادپرستی در سال 2019 به عنوان «یک سیستم نژادپرستی طبقاتی بر اساس ملیت»، توصیف کرد. وزیر کار قطر مدعی است که هر مرگی یک تراژدی است، اما در واقعیت، ارزش هر زندگی در نگاه دولت قطر برابر نیست.
قطر همچنین به دلیل رفتار با زنان که حتی برای آزادیهای اولیه باید از قیم مرد اجازه بگیرند، مورد انتقاد قرار گرفته است.
مقامات قطری با اشاره به رفتار آمریکا و اروپا با مهاجران و وابستگی به گاز قطر، انتقادات را ریاکارانه و نژادپرستانه نامید. آنها همچنین اصلاحاتی که دولت در سالهای اخیر انجام داده است را برجسته کردهاند. از جمله تعیین حداقل دستمزد 275 دلاری در ماه و لغو سیستم کفاله که به کارفرمایان اجازه میداد گذرنامههای کارگران را نزد خود نگه دارند.
یک جامعهشناس اماراتی در دانشگاه آکسفورد، به نیویورکتایمز گفت: به نظرم خشم ما در قبال لحن نژادپرستانه و شرقستیزانهای غرب علیه قطر، موجه است اما نمیتوانیم این مسئله را مقصر کارنامه تأسفبار حقوق بشر قطر و سایر کشورهای خلیجفارس بدانیم.
با وجود تمام مشکلات مالی و تبلیغاتی، قطر امیدوار است چه چیزی در ازای آن دست آورد؟ به گفته پل کریستسن، استاد تاریخ یونان باستان در دارتموث، ممکن است ورزششویی اصطلاح جدیدی باشد، اما تاریخچه استفاده دولتها از آن، به یونان باستان و بازیهای المپیک اولیه بازمیگردد. کریستین در ماه آوریل به مجله اسپورتس ایلاستریتد گفت: مردم ورزش را خیلی جدی میگیرند. پس وقتی چنین پدیدهای وجود داشته باشد، میتوان از آن برای اهداف ژئوپلیتیکی استفاده کرد.
به عنوان مثال، هیتلر از المپیک 1936 برلین استفاده کرد تا برتری نژاد آریایی را به تصویر بکشد؛ در عین حال، وحشیگری رژیم نازی را از بقیه جهان پنهان کند.
تمایل قطر به تجلیل و تمجید خود میتواند ناشی از آسیبپذیری در منطقه باشد. در سال 2017، همسایگان قطر، یعنی عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی و مصر، روابط دیپلماتیک خود را قطع، این کشور را محاصره و دولت این کشور را به حمایت از تروریسم و دوستی بیش از حد با ایران متهم کردند. این خصومت، سال پیش پایان یافت.
سایمون چادویک، استاد ورزش و اقتصاد ژئوپلیتیکی مدرسه بازرگانی Skema پاریس، گفت: قطر به قدری کوچک و آسیبپذیر است که نمیتواند با کسی دشمنی کند. یکی از دلایل آنها برای میزبانی جام جهانی این بود که به عنوان عضوی مشروع قانونی و مورد اعتماد جامعه بینالمللی محسوب شوند.
تبدیلشدن قطر به کانون توجهات، باعث اتحاد کشورهای همسایه شد. آنها به دنبال سود بردن از گردشگری سرریز شده از کنار مسابقات و تشویق تیمهای یکدیگر هستند. عزیز ابوساره مینویسد: در حالی که رسانههای غربی از این رویداد ناراضی بودند، افراد تأثیرگذار عربزبان، مدیران روابطعمومی، صفحات رسانههای اجتماعی و رسانهها به طرق مختلف از قطر تمجید کردند. طبق یک نگاه رایج در منطقه، قطر در این چند هفته، از یک کشور کوچک عربی به یک دلال قدرت منطقهای تبدیل شد که میخواهد در مقابل غرب بایستد.
دیوید ویرینگ، مدرس روابط بینالملل در دانشگاه ساسکس، معتقد است که ورزششویی قطر برای کشورهای غربی نیز مفید است. او نوشت که مردم قطر به اندازه سایر مردم جهان خواهان آزادیهای مدنی هستند، اما نمای جام جهانی به رهبران قطری این امکان را داد که نظام سیاسی خودکامه خود را به عنوان محصول طبیعی فرهنگ عقبماندهای که سخت برای اصلاحش تلاش میکنند، با شکلی نو عرضه کند. تیمها و کسبوکارهای غربی نیز به نوبه خود میتوانند احساس بهتری نسبت به شرکت در جام جهانی و کسب منفعت از آن داشته باشند.
ویرینگ در گاردین نوشت: «رویارویی سنت شرقی در مقابل مدرنیته»؛ این مسابقات برای نشان دادن حرکت قطر در مسیر درست طراحی شده تا بگوید این کشور، سزاوار آغوش جامعه بینالملل است. اما هدف واقعی آن، ایجاد بهانهای برای متحدان غربی قطر بود تا بتوانند به پشتیبانی حیاتی خود از رژیم ادامه دهند.
در جام جهانی 1978 آرژانتین، این کشور توسط یک دیکتاتوری نظامی اداره میشد. رژیم هزاران نفر را به اتهام براندازی، شکنجه کرد و کشت. سازمانهای حقوق بشری مانند عفو بینالملل از این فرصت استفاده کردند تا توجه جهان را به سوءاستفادههای رژیم جلب کنند. سایمون کوپر از فایننشال تایمز نوشت: برخی کشورها پذیرش پناهندگان آرژانتینی را افزایش دادند. تعامل فایده داشت؛ زیرا دولت ضدکمونیستی آرژانتین به نگاه متحدین غربی اهمیت میداد.
نمونه اخیر آن نیز چین بود که نشان داد چگونه ورزششویی میتواند برعکس آن چیزی که فکر میشد عمل کند. زمانی که پنگ شوای، تنیسور چینی پس از متهمکردن یک مقام بازنشسته دولتی به تجاوز، برای هفتهها ناپدید شد، انجمن تنیس زنان که رابطه بسیار با منفعتی با چین داشت، مسابقاتی را که در این کشور برنامهریزی کرده بود را به معلق کرد. آندرس مارتینز، محقق مؤسسه ورزش جهانی دانشگاه ایالتی آریزونا، میگوید: هرچه با ماهیت بدبینانه این بدهبستانها و وحشتهای پنهان آن هشیارتر باشیم، احتمال اینکه تلاشهای تبلیغاتیشان نتیجه معکوس بدهد، بیشتر میشود.
برخی با استناد به اصلاحات قانون کار اخیر دولت، استدلال میکنند که پوشش رسانهای منفی ناشی از جام جهانی، قطر را به تغییرات مثبت وادار کرد. تیم نونان از کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری گفت: حرف فیفا مبنی بر بهترشدن قطر به خاطر میزبانی جام جهانی، صحیح نیست. این اتفاق به این دلیل رخ داد که آنها از سوی سازمانهای غیردولتی، اتحادیههای کارگری، روزنامهنگاران و برخی اصلاحطلبان در قطر تحت فشار و انتقاد قرار گرفتند.
اکنون سؤال مهم این است که آیا این سیر تغییرات دوام خواهد آورد؟ فایننشال تایمز در ماه گذشته نوشت: واقعیت این است که اگر جام جهانی واقعاً جهانی باشد، کشورهای بسیار کمی وجود هستند که ارزشهای آنها در سطح بینالمللی قابل قبول باشد. باید امیدوار بود که میراث مثبت این دوره از رقابتها حتی بعد از پایان مسابقات نیز باقی بماند.