فرارو- حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و استاد روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی، در گفتگو با سایت دیدهبان ایران، از تلاش جریانی در پشت پرده برای برافروختن آتش بحران و پایان نیافتن ناآرامیها در کشور سخن به میان میآورد. این فعال سیاسی، بلافاصله با افشاگری در خصوص یک جریان خطرناک در کشور، انگشت اتهام را به سوی یک جریان خزنده «حجتیه»ای میکشد.
به گزارش فرارو، از دیدگاه فلاحت پیشه این جریان را که میتوان در موضعگیری برخی نمایندگان مجلس مشاهده کرد، درخواست اعدام سریع و بدون اغماض را مطرح میکنند. این اظهارات فلاحتپیشه در میانه رخدادهای چند وقت اخیر، بار دیگر توجه را به سوی «انجمن حجتیه» یا «جریان حجتیه» جلب کرده است.
اکنون مساله این است که آیا آنچنان که این نماینده ادوار مجلس طرح میکند حجتیهایها، در پشت تداوم حوادث اخیر و برخورد خشن و ضربتی با بازداشتشدگان قرار دارند؟
انجمن حجتیه یا با عنوان دقیقتر «انجمن حجتیه مهدویه» در سال ۱۳۳۱ تحت عنوان انجمنی ضدبهائیت توسط شیخ محمود ذاکرزاده تولایی حلبی مشهور به حلبی تاسیس شد. این انجمن از همان ابتدا با طرح قرائت اخباریگری از دین و مذهب، هرگونه قرائت تازه از فقه و اسلام را رد کردند. از دیدگاه حجتیهایها دین و مبانی آن تا زمان ظهور حضرت قائم نباید دست بخورد؛ در نتیجه آنها به سوی تفکر جدایی دین از سیاست گرایش پیدا کردند. در واقع، مبنای اصلی تفکر این جمله کلیدی بود که "بایستی بنشینیم تا امام زمان (ارواحنا فداه) بیایند و امور را اصلاح نمایند".
این انجمن در دوره پهلوی به صورت کجدارومریز به فعالیتها و نشستهای خود ادامه میداد، اما چون اساساً کاری به سیاست نداشت، با محدودیت چندانی هم از سوی ساواک مواجه نبود. این انجمن تا نزدیک انقلاب، راهپیماییهای مردم و افکار امام خمینی (ره) را نیز محکوم میکرد. در نتیجه بعد از پیروزی انقلاب، تضعیف شد و تشکیلات آن حدود پنج شش ماه دچار تحیر و حیرت گردید.
هر چند در ادامه برخی از سران انجمن حجتیه با تغییر در مواضع قبلی با انقلاب همراه شدند، اما در ۲۱ تیر ماه ۱۳۶۲ پس از انتقادات امام خمینی (ره) از افکار این گروه، انجمن توسط حلبی در پنجم مرداد ماه همان سال منحل شد. در آن مقطع غیرسازندهترین تفکر این انجمن از سوی امام خمینی مورد انتقاد قرار گرفت. در واقع، یکی از فرضیات جدی پیرامون افکار این انجمن، این است که آنها نشانههای ظهور حضرت قائم را در نتیجه فراگیر سه بلا میدانند: جور سلطان، قحطی زمان و ستم حکام.
همین تفکر آنها در سخنرانی امام خمینی (ره) در مورخ ۲۱ تیر ۱۳۶۲ چنین مورد خطاب قرار میگیرد: «یک دسته دیگر هم تزشان اینست که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی میآید؟ حضرت صاحب میآید معصیت را بردارد ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید، این دستهبندیها را برای خاطر خدا، اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید این دسته بندیها را بردارید.»
از مرداد سال ۶۲ فعالیت رسمی انجمن حجتیه، تعطیل شد، اما گفته میشود فعالیتهای این جریان به شکل غیرآشکار همچنان در جریان است. برخی از گزارشها از این امر حکایت دارند که بعد از فوت محمود حلبی در سال ۷۶، افرادی همچون حسین سجادی و حسن افتخارزاده در کنار چند نفر دیگر هیات مدیره انجمن حجتیه را بر عهده داشتند و جلسات هفتگیای را در سکوت برگزار کردهاند.
بعد از به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۴ بود که فرضیاتی مبنی بر نزدیک این جریان به رئیسجمهور جدید و نزدیکاناش مطرح شد. هر چند حجتیهها بر دوری از سیاست تاکید داشتند، اما در آن مقطع این مساله مطرح شد که بخشی از آنها (شاید تندروها) معتقدند باید با حضور در میدان سیاست زمینه ظهور یا آنچه که خود باور داشتند (افزایش معصیت در سه قالب جور سلطان، قحطی زمان و ستم حکام) را نمایندگی کنند.
در سال ۸۴ یعنی همزمان با ریاست احمدینژاد بر پاستور، حسین سجادی، یکی از رهبران اصلی انجمن حجتیه اثر پر مناقشه «دهه ۸۰، دهه ظهور» را منتشر کرد. در این کتاب، سجادی، مجموعهای از تحولات همچون سرنگونی صدام حسین و افزایش بحرانها در خاورمیانه را مطرح کرد و فرماندهای با پوست سبزه، ریش کوتاه و قد متوسط که اهل ری یا تهران است را معرفی کرد که میتواند مقدمه ظهور باشد. همچنین، سجادی در اثر خود میگوید: «از ۴۰ نشانه ظهور امام زمان ۳۷ مورد وجود دارد.»
آن زمان، گمانهزنی شد که ارتباط نزدیکی میان سجادی و رئیسجمهور وجود دارد و فرماندهای که قرار است زمینه ظهور را ایجاد کند، خود محمود احمدینژاد است. در ادامه تلاشهایی برای قهرمانسازی و شخصیتسازیهای آخرالزمانی از احمدینژاد صورت گرفت که یکی از مشهورترین آنها داستان «هاله نور» بود. در داستان هاله نور که فیلم آن منتشر شد محمود احمدینژاد در حضور آیتالله جوادی آملی، ماجرای دیدن هاله نور توسط اطرافیان خودش در ماجرای اولین سخنرانی خود در نیویورک را نقل میکند.
در سیاستگذاریها و باورهای محمود احمدینژاد و اطرافیان او در دولت دو مولفه کلیدی غالب بود؛ تاکید بر نزدیک بودن ظهور و ضرورت ارائه دادن برنامههایی صرفاً کوتاه مدت و نه بلند مدت با چشمانداز چندین ساله. به همین دلیل این باور در میان ناظران سیاسی و اجتماعی به وجود آمد که حجتیهایها پشت برنامههای دولت قرار دارند. تا جایی که افرادی همچون «عماد افروغ» استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصولگرا و «حسین اللهکرم»، فعال سیاسی اصولگرا هشدار دادند «حجتیهای»های جدید در حلقه اطرافیان دولت فعال شدهاند.
در این بین تفکرات و کنشهای اسفندیار رحیم مشایی، معاون رئیسجمهور و دست راست محمود احمدینژاد از سوی برخی از ناظران به عنوان نمودهای تفکرات حجتی مورد توجه بود. طرح این مسائل و شائبه حضور حجتیهایها در حلقه دولت نهم، حتی واکنش مستقیم و قاطع احمدینژاد را به همراه داشت. بهگونهای که او اعلام کرد: «در دولت من، هیچ حجتیهای حضور ندارد.» با این وجود همچنان این باور حفظ شد که دولت مهرورز همسویی نزدیکی با تفکرات انجمن حجتیه دارد.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و تثبیت دومین دوره ریاست جمهوری احمدینژاد، این بار گمانهزنی نزدیکی میان دولت احمدینژاد و حجتیهایها ابعاد جدیتری به خود گرفت. در این مقطع تصمیمات و اقدامات احمدینژاد موجب شد که برای احمدینژادیها واژه جریان انحرافی متولد شود. حتی بسیاری جریان انحرافی را به حجتیهایهای نزدیک رئیسجمهور ارجاع دادند. روزنامه «رسالت» در چهارم مرداد سال ۸۹ در گزارشی که البته هیچگاه تایید و تکذیب نشد، مطلبی درباره مراجعه برخى از اعضاى فعال «انجمن حجتیه» براى گرفتن مجوز فعالیت منتشر شد. این روزنامه، اقدام اعضاى انجمن حجتیه را ناشى از «مداراى نهادهاى امنیتى و اطلاعاتى در مورد سیاستهاى فعلى» این انجمن دانست.
در همین سال داوود احمدینژاد، دبیر کمیته دائمی پدافند غیرعامل کشور نیز از جریانی سخن به میان آورد که قصد دارد با استفاده از انتخابات آینده مجلس (منظور انتخابات مجلس سال ۱۳۹۰) به انقلاب حمله کنند. حتی او مدعی شد، بعضی از اعضای انجمن حجتیه که اکنون به "راه حقیقت " تغییر نام دادهاند، جریان فتنه آینده را خلق میکنند. با این اوصاف، در سالهای پایانی دولت دهم همچنان مجادله پیرامون ارتباط جریان انحرافی با حجتیهایها ادامه داشت.
بعد از پایان دولت دوم احمدینژاد و روی کار آمدن دولت روحانی، برخی از فعالان سیاسی همچنان بر تداوم حضور نزدیکان این انجمن در دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز تاکید داشتند. برای نمونه، مسیح مهاجری در گفتوگویی در اسفند ۱۳۹۷ تاکید کرد: «برخی از اعضای حلقه اصلی روحانی، عضو انجمن حجتیه هستند؛ این را از همان اول به روحانی گفتیم.»
در همین دوران، ماجرا بازداشت و زندانی شدن یاران نزدیک محمود احمدینژاد و جنجالآفرینیهای او که همراه با تهدید به افشاگری و... بود، همچنان این فرضیه را زنده نگه داشت که جریان احمدینژادی و اتاق فکرش، نزدیک به «حجتیهای» هستند. برای نمونه، فرج الله رجبی، عضو فراکسیون امید در مجلس یازدهم، در فرودین ۱۳۹۷ از وجود جریان پشت تحرکات محمود احمدینژاد سخن به میان آورد. هر چند او با صراحت از عنوان انجمن حجتیه برای این جریان پشت پرده بهره نگرفت.
با وجود تمامی این فرضیات، عماالدین باقی، فعال سیاسی اصلاحطلب و نویسنده کتاب «کاوشی در روحانیت» و «در شناخت حزب قاعدین زمان» در بهمن ۹۷ در گفتوگویی با ایرنا، حجتیهای بودن اشخاصی همچون، شیخ حسین لنکرانی، مصباح یزدی و حتی احمدینژاد را مورد تاکید قرار نداد. او گفته است: در همان سال اول روی کار آمدن احمدی نژاد تلویزیون هما با من مصاحبه کرد. به آنها توضیح دادم که احمدی نژاد هیچ ربطی به انجمن حجتیه ندارد. مگر هر فردی دم از امام زمان و ظهور زد انجمن حجتیهای است. یکی از اشتباهات رایج همین است که هر فرد صحبت از امام زمان میکند انجمن حجتیهای خوانده میشود. در حالی که همان زمان من اطلاع داشتم که انجمن حجتیه در جلسات داخلی خود و همین طور جلسهای که با آنها داشتم نسبت به احمدی نژاد موضع داشت و از او اعلام برائت میکرد. انجمن حجتیه معتقد بود احمدی نژاد و گروه اش به جایگاه امام زمان در جامعه ضربه میزند. در واقع ما در حوزه سه جریان مذهبی داشتیم. جریان ولایتیها که سردمدارش حسین لنکرانی بود و جریانی به شدت سیاسی بود. جریان انجمن حجتیه که سیاسی نبود. جریان موسسه در در راه حق که چهره معروفش مصباح بود. البته فقط ایشان نبود و در موسسه در راه حق نیروهای دیگری هم بودند. این سه جریان با هم اشتراکات و اختلافاتی داشتند.
با وجود فروکش کردن ماجرای بازداشت و زندانی شدن نزدیکان احمدینژاد و البته کمرنگ شدن حاشیههای عجیب اسفندیار رحیم مشایی، این روزها با ناآرامیها و رخدادهای پس از آن، بار دیگر داستان حجتیهایها مورد توجه قرار گرفته است. در این بین از دیدگاه فلاحتپیشه، در جریانات اخیر، هر زمان که عدهای تلاش کردند برای کشور کاری انجام دهند و فضا را آرام کنند، حجتیهایها، در مقابل آنها ایستادند و ضمن تهمتپراکنی در قبال ایشان، خود را به عنوان انقلابیون اصیل معرفی کردند.
از دیدگاه این نماینده ادوار، جریان حجتیه از اول انقلاب به شکلهای مختلف در عالم سیاستورزی ایران حضور داشته و افراد نزدیک به این تفکر حتی تلاش میکنند تا به نام اسلام مردم را طرد کنند. حتی او میگوید: «در جریان وقایع اخیر، این جریان با تفرقهافکنی تلاش دارند خونریزی گسترده صورت بگیرد. این افراد نمیخواهند ناآرامیها در کشور پایان بپذیرید. لذا اکنون نباید اجازه دهیم عدهای بنزین بر روی ناآرامیها و حوادث کشور بریزند.»
با تمام این تفاسیر همچنان این پرسش مهم مطرح است که آیا به راستی حرکت خزنده حجتیهایها در حوادث و ناآرامیهای اخیر کشور در جریان بوده است؟ آیا جتیه بازگشته است؟