روزنامه اطلاعات نوشت: این عادت بدی است که هر مقامی میآید آمارهایی میدهد از کارهای شگرفی که صورت داده و توفیقاتی که داشته. هر دولتی هم میآید به این عادت مبتلاست. وزرا هم همینطورند. قبلیها کارشان را بلد نبودند و ما اصلاحش کردهایم. به سخنان مقامات توجه کنید که چه آمارهایی ارائه میدهند. اینکه تورم را پایین آوردهایم… این میزان مسکن ساختهایم. استقراض از بانک مرکزی را کاهش دادیم. این میزان شغل ایجاد کردهایم فساد همه جای وزارتخانه و یا شرکت را گرفته بود و حالا همه یک نفر هم پیدا نمیشود که بتواند اختلاس کند… اما مسئله این است که آنچه حضرات میگویند در باور مردم که باید ببینند و اثر آنرا در زندگی خویش حس کنند نمینشیند.
وزیر صمت از افزایش ۳۰ درصدی تولید خودرو و جمعکردن بساط دپوهای خودروهای تولیدی و تحویل خودروهای ناقص و نیز حذف دلالی خودرو، آمارهای قابل توجهی ارائه میدهد، حرفی نیست اما مردم در بازار شاهد پرواز قیمتها هستند. به هر حال نتیجه افزایش چشمگیر تولید و رشد عرضه باید کنترل تقاضا و قاعدتاً کاهش یا لااقل تثبیت قیمت باشد اما چرا چنین نیست؟
رئیس کل بانک مرکزی از رشد درآمد ارزی و افزایش ۶۰ درصدی عرضه ارز در بازار نیما خبر میدهد که قاعدتاً نتیجه آن باید آرام گرفتن این بازار باشد اما در عمل شاهد رسیدن نرخ آن به ۴۰ هزار تومان هستیم. صحبت از انضباط مالی و کنترل نقدینگی و جلوگیری از رشد چاپ پول به میان میآید که باید اثرش را در کنترل تورم نشان دهد اما همچنان شاهد افسارگسیختگی تورم و کوچکشدن سفرههای مردم هستیم. نرخ بیکاری هم که اسباب شوخی جماعت است با اینهمه جوان در آرزوی کار و تحصیلکرده بیکار… اشکال کار در کجاست و این حکایت تا کجا باید ادامه پیدا کند؟
روسای قوا و بزرگان هم که همواره از بایدها صحبت میکنند. باید چنین کنیم و باید چنین شود و مردم هم حیرت میکنند که چه کسی پس باید به این بایدها بپردازد جز خودتان؟ ما که کارهای نیستیم. اشکال کار در این است که جایی نیست تا پیگیر این بایدها و نبایدها بشود که اگر وزیر یا مدیری و یا مقام و مسئولی کارش را انجام نداد و یا با اشتباهش خسارتیآفرید گریبانش را بگیرد و مواخذهاش کند و تاوان بخواهد و یا حداقل برکنارش کند. نکته دیگر که آن هم بسی مهم است اینکه آمار و آماردهی باید از زیر سیطره دولت درآید تا نتوان در آن دخل و تصرفی کرد یا آنچه را که به نفعمان نیست نگفت و نداد و یا جوری آنرا ارائه کرد که غباری بر دامن و ننشیند و خدشهای به اعتبار وارد نکند.
نکته دیگر اینکه چه خوب بود مقامات گرامی به جای سخن گفتن و انجام مصاحبههای مطبوعاتی و میزگردهای نه چندان گرد و روبراه کمتر گلایه و نصیحت میکردند و آمارهای شگرف از خدمات شایان خویش ارائه میدادند و به جای آن به عمل و اقدام روی میآوردند. باور کنید مردم میفهمند و لازم به گفتن و آمار دادن و بدگویی کردن از این و آن و تراشیدن بهانههای مختلف و قسم خوردن و آیه آوردن نیست. شک نکنید وقتی مردم در میدان عمل ببینند که مشکل مسکن آنان حتی اندکی کمتر شود و یا قیمت اقلام کاهش که هیچ، حداقل دو سه ماهی ثابت ماند و یا قدرت خریدشان هر روز بیش از روز قبل آب نرفته میفهمند که کارتان را درست انجام میدهید و به فکرشان هستید و بیآنکه نیاز به گفتن شما باشد بر سر هر نماز دعایتان خواهند کرد و باز بیآنکه نیاز به نفرین شما باشد در مقابله با گذشته و گذشتگان از آنان قهر و با شما آشتی خواهند کرد.
این رسم و عادت بدی است که کاری کنیم یا حرفی بزنیم بیقبول و اقناع مردم و بدبگوئیم وقتی کارنامه خیر بهتری ارائه ندادهایم و از ریشه و رفاه و گشایش و فلاح سخن به میان آوریم و کاری نداشته باشیم که مردم باور میکنند یا به شوخی و یا خدای ناکرده به تمسخر میگیرند.
باور جماعت مهم است.