به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه خراسان، سردسته یک باند مخوف ربودن و تعرض به زنان در حالی دستگیر شد که مشغول شلاق زدن به زنی عریان بود.
صبح یک شنبه گذشته، ماموران کلانتری سپاد مشهد از طریق منابع و مخبران محلی به اطلاعاتی از تبهکاریهای هولناک در آلونک پشت بام یک منزل مسکونی دست یافتند که ماجرایی مرموز را روایت میکرد. مخبران محلی از ضجهها و شیونهای دلخراش زنانی سخن میگفتند که از اوایل شب تا سپیده دم از «آلونک وحشت» به گوش میرسید!
در پی دریافت این خبر و با توجه به حساسیت موضوع، بلافاصله سرگرد «جعفر عامری» (رئیس کلانتری سپاد) به همراه گروهی از عوامل انتظامی و پس از کسب مجوزهای قانونی از قاضی فرهمندنیا (جانشین معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) عازم منطقه اسماعیل آباد شد تا این ماجرا را از نزدیک واکاوی کند، اما وقتی نیروهای کلانتری وارد خیابان میرزا دوستی شدند، صدای شیونهای ملتمسانه زنی را شنیدند که دیگر حتی نای ضجه زدن هم نداشت.
در این هنگام بود که رئیس کلانتری ماجرای «آلونک وحشت» را به سرهنگ احمد نگهبان (فرمانده انتظامی مشهد) اطلاع داد و بدین ترتیب عملیات ضربتی پلیس در حالی با ورود ماموران به منزل مسکونی آغاز شد که صحنه هولناکی در برابر دیدگان نیروهای انتظامی قرار گرفت. جوان ۲۷ ساله ای، شلاق کابلی را چنان بر پیکر زنی عریان فرود میآورد که دیگر در حال نیمه بیهوشی قرار گرفته بود!
در این لحظه نیروهای انتظامی آرایش نظامی گرفتند و با چند فن دفاع شخصی، جوان شلاق به دست را در حالی زمین گیر کردند که از زخمهای پیکر زن مذکور خون بیرون میزد!
در همین حال جوان شکنجه گر، چون «رتیلی خون ریز» به این صحنه وحشتناک خیره شده بود به طوری که حتی از چشمان او نیز گویی خون میچکید! طولی نکشید که با هدایت مستقیم رئیس پلیس مشهد، عوامل انتظامی پیکر عریان زن جوان را با یک رشته پارچه پوشاندند و برای انتقال وی به مرکز درمانی با امدادگران اورژانس تماس گرفتند.
دقایقی بعد امدادگران وارد محله اسماعیل آباد شدند و زن مذکور را که آثار شکنجههای دلخراش روی نقاط مختلف بدنش وجود داشت، در حالی به بیمارستان شهید هاشمی نژاد انتقال دادند که دیگر حتی کادر درمانی هم نگران جان وی بودند!
با بستری شدن این زن در مرکز درمانی، عملیات پلیس برای افشای راز «رتیلهای خون ریز» در آلونک وحشت وارد مرحله جدیدی شد چرا که بررسی فیلمهای شکنجه زنان در تلفن همراه «مصطفی – د» (متهم) حکایت از آن داشت که پلیس با یک باند مخوف و خطرناک روبه رو شده است که در بی رحمی و تبهکاری کم نظیر هستند.
وقتی ماموران از پلههای آجری به پشت بام رسیدند، در کنار آلونک وحشت، گالنهای بزرگ حاوی مشروبات الکلی دست ساز را از زیر شن و ماسههای پشت بام بیرون کشیدند که بررسیها نشان داد سرکرده باند «رتیلهای خون ریز» در تولید و توزیع گسترده مشروبات الکلی در مشهد نیز نقش مهمی دارد چرا که حدود ۴۷۰ لیتر مشروبات الکلی به همراه آلات و ادوات تهیه و تولید و تعدادی قمه و شمشیر از این مکان کشف و ضبط شد.
ادامه تحقیقات بیانگر آن بود که «رتیلهای خون ریز» از شمشیر و قمهها نیز برای ترساندن زنانی استفاده میکردند که در چنگ آنها گرفتار میشدند. کنکاش در فیلمهای سیاه درون گوشی تلفن سرکرده «رتیلهای خون ریز» حکایت از آن داشت که آنها زنانی را شبانه به آلونک وحشت میآورند و از صحنههای آزار و اذیت بی شرمانه و شکنجههای دلخراش آنان فیلم تهیه میکنند.
با انتقال «رتیل خون ریز» به مقر انتظامی، بازجوییهای تخصصی توسط گروه مشترکی از عوامل تجسس، اطلاعات و مبارزه با مواد مخدر کلانتری زیر نظر سرگرد جعفری ادامه یافت. کنکاشهای پلیس با انجام یک سری تحقیقات نامحسوس محلی به ماجراهای تکان دهندهای رسید که راز باند «رتیلهای خون ریز» را فاش کرد.
بررسیهای بیشتر پلیس، نشان داد که اعضای این باند مخوف در حالی زنان جوان را شبانه با یک دستگاه پراید به آلونک وحشت منتقل میکنند که آنها را با دهان بسته درون کیسههای بزرگ قرار داده اند.
سرکرده باند «رتیلهای خون ریز» در بازجوییها ضمن اعتراف به مشروب خوری، آزار و اذیتهای وحشیانه زنان جوان و شکنجههای دلخراش آنان گفت: من هیچ اعتقاد مذهبی ندارم و از شکنجه زنان لذت میبرم! به ویژه وقتی با گریه التماس میکردند که رهایشان کنم، ولی من به همراه دیگر همدستانم از آنها فیلم میگرفتیم و لذت میبردیم، سپس برای آن که کسی جیغ و فریاد آنان را نشنود صدای موسیقی را بلند میکردیم.
در همین حال زن ۴۰ ساله نیز عصر روز گذشته در مرکز درمانی شهید هاشمی نژاد به ماموران انتظامی گفت: شب هنگام در خیابان شهید درودی منتظر تاکسی بودم که دو نفر مرا به عنوان مسافر سوار پراید کردند، اما چند لحظه بعد با تهدید قمه مرا به آلونکی در پشت بام کشاندند و بعد از آزار و اذیتهای وحشیانه در حالی که دست و پایم را بسته بودند، ضربات شلاق را بر پیکرم فرود میآوردند و از ضجه هایم فیلم میگرفتند! هرچه به آنها التماس میکردم که پسر خردسال و مادر پیرم منتظر من هستند، نه تنها هیچ فایدهای نداشت بلکه بیشتر مرا آزار میدادند.
با صدور دستوری ویژه از سوی مقامات قضایی، ادامه رسیدگی به پرونده «رتیلهای خون ریز» به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی سپرده شد و بدین ترتیب تحقیقات درباره ابعاد دیگر این ماجرای هولناک ادامه یافت.