تحریریه پارسینه| جام جهانی ۲۰۲۲ با تمام فراز و نشیبهایش خاتمه یافت. امروز نه تنها مردم آرژانتین که غرور ملی آنها دو چندان شده، بلکه بسیاری از ملل جهان که نمایندهای در این دوره از مسابقات پر مخاطب و جهانی فوتبال داشتند، به واسطه این گردهمایی و حضور افتخار آفرین نماینده آنها احساس غرور و شعف دارند.
با چشم پوشی از برخی استثناها، اگر ایمان داشته باشیم میدان جام جهانی فوتبال عرصه حضور کشورهای ثروتمند و پیشرفته، مهم و تأثیر در صحنه بین الملل است، آنگاه میتوانیم ارزیابی سطحی، اما تقریباً درست از «معنی داری» عملکرد فوتبالیستهای آنها با شرایط، حال و روز مردمانشان تا عملکرد سیاستمدارانشان در زمینههای گوناگون داشته باشیم.
با این تفسیر کشورهایی هم هستند که ملت آنها، بابت نمایش ضعیف ملی پوشانشان در این دوره از مسابقات قطعا ناراضی اند، اما شکستها و ناکامیهای آنها درس بزرگی است برای پرواز در سالهای بعدی. چیزی که به آن امید دارند و در مسیر تحقق این پیشرفت، تلاش و سرمایه گذاری میکنند.
یکی از آن کشورها، ایران ماست. اما از زاویه نگران کننده به آن نگاه میکنیم. جایی که نه درس عبرتی میگیریم از شکستها و نه تلاشی می بینیم برای تحقق آرزوهایی که شایسته تحقق و انجام آن را داریم.
برای راستی آزمایی از این ماجرا کافیست به آرشیو صدا و سیما سر بزنید، ویژه برنامههای جام جهانی و جام ملتهای آسیا در دو دهه گذشته را مرور کنید، بدون استثنا در پایان نا کامی های اعصاب خُرد کن تیم ملی فوتبال کشورمان در عین شایستگی، همچنین ویژه برنامه های مربوط به فینالهای همین مسابقات، امکان ندارد حسرتهای آنچه استحقاق داشتیم از زبان مجری بیرون نیاید و هی نگوییم انشاالله سالهای آینده نواقص و مشکلات بر طرف و نمایش زیباتری ارائه خواهیم داد. هی سالها گذشت و دریغ از وعدههایی که عملی نشده هرگز! و البته با این شرایط تا صد سال دیگر محقق نخواهد شد.
امروز اندک دلخوشی نمی توان دید؛
حال و روز فوتبال و مدیریت آن نمایش کوچکی است از آنچه بر سیستم حکمرانی حاصل از عمل متولیان و دست اندرکاران دارای مسئولیت می گذرد.
حال و روز مردم را تماشا کنید. آنچه بر مردم تحمیل شده قابل چشم پوشی نیست. نمی شود لال ماند و هشدار نداد.
نمی شود زبان به کام کشید و داد نزد بر سر مسئولانی که حاصل عملکردشان همچون ابری سیاه بر سر خانه، خانواده،کوچه، خیابان، بازار، ورزش و هنر و جامعه و.... سایه افکنده!
گویی ماجرا جدی است. انگار به سخره گرفته شدیم. از جنگ دو قطبی کف جامعه تا وعده های محال سیاستمداران. نمایش استیصال در تصمیم گیریهای حیاتی!
یکسال پیش که مذاکرات برجام در حال پیگیری بود، رئیس جمهور فریاد می زد کرامت و عزت مردم خط قرمز دولت ماست! نباید مورد آسیب قرار گیرد و لازم است کالاها با آسانترین روش و مناسبترین قیمت به دست مردم برسد.
آقای رئیس جمهور تو را بخدا فقط به آنچه در این یکسال گذشته از سر مردم گذشته نگاهی بیاندازید. تصور می کنید مردم با عزت و کرامت زندگی می کنند؟
آنچه معترضین نه «اغتشاشگران» در هر سطحی امروز به عنوان نارضایتی فریاد می زنند، واقعاً غربگرایی و بی حجابی است؟
چرا در هر سویی نگاه می کنیم عملکرد نه تنها دولت جنابعالی، بلکه تمام دولتهای قبل از شما نقاط ضعفی غیر قابل گذشت دارد؟
چرا بخش مهمی از مردم آرزوی زندگی در دوران دهه شصت و حتی هفتاد را در ذهن می پرورانند؟
ویرانی محیط زیست، وضعیت آلودگی هوا، وضعیت تأسیسات فرسوده تأمین انرژی، وضعیت نابسامان صنایع و تولید کنندگان، وضعیت ارتباطات بر برستر وب، وضعیت نابسامان خودرو، مسکن، ازدواج جوانان، پیری جمعیت، فرسودگی ناوگان حمل و نقل، وضعیت نابسامان ارز و طلا و تورم و سقوط ارزش پول ملی، فروپاشی خانواده، امنیت نامساعد اجتماعی، تعامل ضعیف با جهان و دیپلماسی غیر هوشمند، شرایط ورزش و ورزشکاران ، فرهنگ و آموزش و پرورش، برای هر یک چه پاسخی دارید؟
این قطار پیشرفتی که فریادش می زنید و مدعی هستید دشمنان قصد ایستادن آن را دارند، چرا دیده نمی شود یا اگر هست به ما بگویید شاید کوریم؟
گذشته از وعده های انتخاباتی شما و برخی معاونینتان، مگر شما نبودید فرمودید شرایط رهاشدگی و قیمتهای دلخواه در بازار به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست!
کجاست خروجی سامانههای هوشمند توزیع کالاهای معیشتی و روزمره مردم؟ عملکرد اقتصاددانان شما و معاونینتان در امور اقتصادی چگونه بوده که امروز وضعیت سقوط پول ملی و فقیر تر شدن مردم از بحران در حال گذر و به فروپاشی نزدیک شده؟
مگر دستور صادر نکردید بانک مرکزی و دیگر دستگاههای مربوطه مکلف هستند برای حفظ ثبات در بازار ارز تلاش مضاعف کنند؟ نتیجه آن چه شد؟
مگر وعده ندادید سالانه یک میلیون مسکن برای مردم آماده می کنید؟ چرا حالا مسئولان می گویند زمین هست و مصالح هم هست، بروید مسکن بسازید؟ با چه سرمایه ای؟
سرنوشت دستور ۸ مادهای شما برای رفع بحران خودروسازان و تأمین قطعات تا توسعه و پیشرفت صنایع خودروسازی به کجا رسید و چرا امروز نه تنها خودروهای خارجی قدیمی موجود در بازار، با قیمت چند ده برابر قیمت روز دنیا در کشور به متقاضیان عرضه می شود، بلکه سرنوشت خودروهای داخلی هم چیزی جز افزایش ماجرای دلال بازی، قیمتهای نجومی و حیرت انگیز، گسترش رانت و پارتی بازی تا ادامه وضعیت لاتاری برای صاحب خودرو شدن نیست!
وعده شما برای حذف ماجرای ارتباط سفره مردم با نتیجه برجام چه شد؟ مگر شما متعهد نشدید که معیشت مردم را بدون گره زدن به برجام، یعنی توافق هستهای سال ۲۰۱۵ بین ایران و ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهانی بهبود بخشید. آیا امروز وضعیت سفره مردم بیش از پیش حاصل از وضعیت گسترده تر شدن تحریمها و عملکرد ضعیف دستگاه دیپلماسی کشورمان نیست؟
چرا وضعیت دیپلماسی و روابط خارجی با کشورهای مختلف جهان به جایی رسیده که جز اندک دوستانی که بر اساس تجربه و البته هوشمندی آنها در تأمین منافع ملی، حتی نمی شود عمیقاً با آنها اعتماد کرد، عملاً از دایره ارتباط با پیشرفته ترین کشورهای جهان خارج شدیم! چرا برخی کشورهایی که حتی سابقه رابطه خاصی هم با آنها نداریم باید برای سفر شهروندانشان به ایران هشدار صادر کنند؟
از سوی دیگر برخی نمایندگان مجلس یا از روی جهل و نادانی و یا از روی کم سوادی و تعصب کور، بر طبل دشمنی با کشورها و خط و نشان کشیدن برای آنها و مقابله به مثل سخن می گویند؟
از سوی دیگر چرا برخی نمایندگان مجلس در اظهارنظرهای شتابزده و غیر علمی خود در مصاحبه ها و تریبونهای مختلف در راستای منافع ضد ملی حرکت و امنیت ملی را بیش از پیش با خطر مواجه می سازند؟ چرا بر طبل دو قطبی کردن جامعه کوبیده و بر آن دشمن تراشی اصرار دارند؟
این هزینه ها را دقیقا چه کسی پرداخت خواهد کرد؟
وضعیت صنعت توریسم و توسعه گردشگری که می توانست از درآمد نفت و چند برابر امارات و ترکیه برای کشور و مردم ثروت آفرینی کند، چرا به این وضعیت تأسف بار و بی سابقه رسیده که نه تنها مردم پول گردشگری در داخل کشور نداشته، بلکه گردشگر خارجی هم میل و رغبتی برای انتقال ارز به کشور و سیاحت در سرزمین بکر و ثروتمندی چون ایران ندارد؟
چند روز پیش عصر ایران در گزارشی نوشت:
مثلاً این روزها، رئیس جمهور مدام از حرکت سریع قطار پیشرفت کشور سخن میگوید و علت ناآرامی های اخیر را نگرانی دشمنان از همین پیشرفت های نجومی ایران می داند یا سعید جلیلی، ادعا کرده که به "نقطه اوج گیری" رسیده ایم و دشمنان می خواهند ما را از این نقطه برگردانند.
از این قبیل ادعاهای بدون سند و مدرک و عدد و رقم، الی ماشاءالله زیاد است و تقریباً روزی خالی از ادعاْ بر ملت ایران نگذشته است.
این روزها تنها چیزی که میتوان حس کرد، چیزی جز رها شدگی نیست. انگار همه چیز به حال خود رها شده، انگار دنیا بر سرمان خراب شده و حرکتی ملموس در راستای آرامش بخشیدن به زندگی و تنفس مردم وجود دارد.
فراموش نمی کنیم، مردم در روزهای جنگ، دهه شصت و روزهای سازندگی در دهه هفتاد با تمام مشکلات جنگ و پسا جنگ که داشتند، باز هم بهانه ها و امیدی برای شاد بودن داشتند، اما امروز بر خلاف ادعاهای دهان پر کن، حال دل مردم یا دست کم بخش زیادی از جامعه ملتهب هست و کسی از مسئولین هم گویی گوشش بدهکار نیست.
با احساسی که امروز در کف جامعه و در دل مردم است، عزتی که رئیس جمهور از آن سخن به میان می آورد و یا برخی مسئولین مدعی هستند که احترام و شأن ملت برایشان از هر چیزی واجبتر و رعایت آن به همراه تأمین آسایش و رفاه از هر وظیفه ای بالاتر است، شعار و ادعایی خیالی بیش نیست چرا که در عمل تصویری دیگر و فرسنگها دورتر از آنچه رویابافی شده برای همه قابل ملاحظه است.