«یلدا» را میتوان متفاوتترین جشن باستانی ایرانیان دانست؛ جشنی که بسیاریمان حتی زمان گرامی داشتش را نمیدانیم!
به گزارش «تابناک»، در واپسین ساعات باقی مانده پاییز، در گستره ایرانِ بزرگ و تاریخی، تکاپویی نه چندان چشمگیر برای شب زندهداری آغاز میشود که به «شب یلدا» مشهور است. طولانیترین شب سال که اگرچه برخلاف بسیاری از آیینهای باستانی، رد و اثر پررنگی از آن در اسناد و کتیبهها وجود ندارد، اما در همه دورانها گرامی داشته شده و به فراخور زمان، مشمول تغییراتی شده و حتی آیینهایی دیگر از دل آن سر بر آورده اند.
رویدادی که تا ساعاتی بعد از راه میرسد و نخستین نکته قابل تامل درباره آن این است که برخلاف نامی که به آن شهره است، اساسا درباره شب نیست و به فردای پس از آن اشاره دارد. به عبارت بهتر، شب یلدا عبارتی است که نمیتواند توصیف درست و دقیقی برای این آیین باستانی باشد چراکه اساسا آنچه اهمیت دارد، فردای این شب و تولد دوباره روز است که با نخستین طلیعههای خورشید رقم میخورد و موجب شده که نام این جشن «یلدا» باشد که «زادن» معنا دارد.
بر این اساس است که در برخی اساطیر به جا مانده از پیشینیان از نخسی شبِ «یلدا» سخن به میان آمده و روز بعد از آن، نخستین روز دی ماه «خور» روز نام گرفته که روز خورشید هم خوانده شده و به معنای روز خوش و خرم است. روزی که در آن جنگیدن و خونریزی نهی شده و در ابتدای ماهی قرار دارد که معنایش «روز» است. ماه دی که در ابتدای چله بزرگ قرار دارد و بر این اساس شب منتهی به آن شب چله هم خوانده میشود.
درباره گذشتههای بسیار دور سخن میگوییم که تقویم ایران باستان متشکل از دو فصل تابستان و زمستان بود؛ تابستانی هفت ماهه که از ابتدای فروردین شروع میشد و تا انتهای مهر به طول میانجامید و بعد به زمستان میرسید که ۵ ماه داشت. فصل سردی که در آبان و آذر تحول طبیعت را شاهد بود و بعد اوج سرما با دو چله از راه میرسید که یکی بزرگتر بود (۴۰ روز به طول میانجامید) و دیگری کوچکتر (۲۰ روزه) و در انتهای آن ماه اسفند واقع شده که بار دیگر طبیعت متحول میشود تا همه چیز مهیای رسیدن نوروز و شروع سال نو باشد.
این یکی از روایتهای درباره شکل گیری و اهمیت یلداست. طولانیترین شب سال که به تعبیری دیگر، نگرانی از طلوع دوباره خورشید در آن بیش از هر زمانی فزونی میگرفت و موجب میشد که مردم با شب زنده داری، چشم انتظار این طلوع دوباره بمانند و در نهایت وقتی روز زاده میشد، جشن بگیرند و این پیروزی نور بر تاریکی و ظلمت را جشن بگیرند. دستمایه شب زنده داری هم حرف و کلام بوده و دورهمیهایی که برایش خوردنیهای مختلف هم فراهم میآورده اند.
دلیل تنوع خوردنیهای شب یلدا را هم باید در همین نگاه کلی به ماجرا یافت که موجب شده در یلدا با سفرهای ساختارمند و منسجم مانند آنچه در نوروز با آن مواجهیم، روبرو نباشیم و بسته به آداب و سنن هر منطقه و حتی روییدنیهای آن خطه و قوت و ذائقه مردم، در یلدا رسم و رسوم متفاوتی جریان داشته باشد و حتی به مرور زمان تغییرات وسیعی در آن رقم بخورد. تغییراتی مانند اضافه شدن دیوان شعر یا نسخه تازهتر آن، انجام برخی بازیهایی که در دورهمی میتوان انجامشان داد.
یلدا را باید این گونه شناخت؛ جشنی با انواع تنوع که تنها نکته اشتراک در اجرایش در نقاط مختلف، زمان برگزاری آن است (البته این زمان هم در نتیجه تغییر گاهشماریها دستخوش تغییراتی شده است) و حتی قرار نیست نمود بیرونی بیابد و مثلا به دید و بازدید یا تبریک آن به یگدیگر گره بخورد و در نتیجه ممکن است در منزل دو همسایه هم متفاوت با هم برگزار شود. جشنی که حتی کیفیت برگزاری آن اهمیتی ندارد چه برسد به اینکه چه در شب قبل از آن خواهیم خورد.
نکات بی اهمیتی که ممکن است برای برخی مان مهم جلوه کرده و در نتیجه، موانعی را پدید آورده باشد که نمیگذارند این شب را به دورهمی و گفتن و شنفتن اختصاص دهیم و در کنار عزیزانمان آن را سپری کنیم. یکی از کارکردهای مهم یلدا که نقش چشمگیری در باقیماندن این جشن باستانی به رغم همه مسائل در گستره تاریخ داشته و موجب شده که به رغم تغییرات فراوان و حتی دگرگونی در کلیت جشن، یلدا باقی بماند و به عنوان میراثی گرانسنگ بدرخشد.