نخستین فیلم سیونهمین جشنواره فیلم فجر که در پردیس سینمای ملت بهعنوان سالن اهالی رسانه چراغ اکران آثار حاضر در این دوره از رویداد فیلم فجر آغاز کرد به دومین ساخته کاوه صباغزاده رمانتیسم عماد طوبا اختصاص داشت. خوشبختانه برخلاف تاخیرهای معمول در اکران آثار سینمایی برای اهالی رسانه، مطابق وعده داده شده این اثر راس ساعت ۱۵ در روز نخست جشنواره (۱۲ بهمنماه) اکران شد.
ادای دین به گونه کمدی - رمانتیک؛ جذاب اما مهجور
آنگونه که پیشتر عنوان شده بود رمانتیسم عماد و طوبا در راستای علقه کاوه صباغزاده که پیش از این در نخستین اثر سینماییاش یعنی ایتالیا ایتالیا به مخاطبان نشان داده بود، محوریت آن به رابطه رومانتیک و عاشقانه یک زوج با تمام فراز و فرودهایش بازمیگشت.
نخستین داده اطلاعاتی از دومین ساخته صباغزاده نام فیلم است. جایی که مخاطب با خواندن و شنیدن رمانتیسم عماد طوبا میداند با اثری رومانتیک مواجه است. در مرور تاریخ سینمای ایران طی چهاردهه اخیر، غالبترین شیوه تولیدات به گونه سینمای ملودرام بازمیگردد. جایی که بار مهمی از این گونه سینمایی را روابط عاطفی و رمانتیک قهرمانهای فیلم یدک میکشند. اما در همان دو سکانس ابتدایی، کاوه صباغزاده شرط دیگری را نیز با مخاطب در میان میگذارد، که قرار است این بار با یکی از سبکهای انحصاری و جهانی تولید آثار سینمایی مواجه باشیم و با کمدی - رومانتیک سینمایی با همان حال و فضا و چاشنی شیرین فانتزیاش!
رمانتیسم عماد و طوبا روایت دو قهرمان اصلی این اثر عماد با بازی حسام محمودی و طوبا با بازی الناز حبیبی از ۶ سالگی عماد و چهارسالگی طوبا تا دوران کهنسالیشان را به رخ میکشد. هرچند که بار اصلی روایت داستان به دوران بزرگسالی و نحوه آشنایی و ازدواج این زوج بازمیگردد.
زوجی که در همان دوران نوجوانی، هدف خود را شناخته و در حوزه کار حرفهای، معیشت و اقتصاد روزانه زندگی نیز براساس همان رؤیاهای نوجوانی موفق به اجرا و جامه عمل پوشاندن به همان رویاهایشان شدند. عماد که میخواست کارگردان سینما باشد و طوبا که میخواست بازیگر تئاتر باشد.
ادای دین سارا بهرامی به صباغزاده، اینبار بدون دیده شدن
صباغزاده برخلاف سنت رنگباخته در سینمای ایران وجهان، یکی از اصلیترین ستونهای ساخت کمدی - رمانتیکهای بزرگ تاریخ سینما بهویژه در دوران کلاسیک آن، از یک راوی برای روایت اثرش استفاده میکند. جاییکه اینبار سارا بهرامی بهعنوان راوی این اثر، ادای دینی به حضورش در فیلم ایتالیا ایتالیا کاوه صباغزاده میکند.
البته که بازی سارا بهرامی چه از سوی مخاطبان و چه از سوی منتقدان با بازی در نخستین ساخته صباغزاده تحسین بسیاری را با خود بههمراه داشت. به همین دلیل ساده، شاید بسیاری از مخاطبان که دومین کار صباغزاده را اینبار با صدای سارا بهرامی در مقام راوی میشنوند، نخستین فکرشان به این سمت کشیده می شود که او به دلیل افزایش شهرتش طی چند سال اخیر به دلیل درخشش در نخستین اثر اثر صباغزاده، برای ادای دین به این کارگردان بدون دیده شدن در مقام راوی این اثر حضور دارد.
زیرکی نخست؛ ارجاع روایت به شیوه تئاتری
یکی از موفقترین نکاتی که به تیزهوشی و زیرکی صباغزاده در روایت این کمدی - رمانتیکش بازمیگردد، به روایت اثر سینماییاش در قالب پردههای تئاتری متکی است. جایی که روماتیسم عماد و طوبا طی ۹۰ دقیقه در قالب ۱۶ پرده به نامهای پیشدرآمد، رشد، باغ آلبالو، شیدایی، همدلی، ازدواج، مسایل احمقانه، لذتها و خوشیها، قهرها و دلخوریها، یک سال اول، خط باریک قرمز، ارغوان، زلافه، جانِ دل، دوسال بعدی و بلوغ؛ خط داستانیاش را با تمام فراز و فرودها و نقاط عطف و کشمکشهایش به مخاطب ارائه میکند.
اقتباسی که خیلی هم آزاد نیست
اتفاق دیگری که صباغزاده در همان تیتراژ این اثر با مخاطب خود در میان میگذارد، تاکید و بر، برداشت آزاد نگارش فیلمنامه رمانتیسم عماد و طوبا از کتاب سیر عشق آلن دوباتن (نویسنده سوئدی، انگلیسی) است. نویسندهای که کتابهایش موضوعات مختلفی را به شیوهای فلسفی با تأکید بر ارتباط آن با زندگی روزمره بررسی میکند.
اقتباسی که برای کسانی که این کتاب را خواندهاند آنچنان هم آزاد به نظر نمیرسد. اما می توان اثر انگشت، خط روایت و نگارش این اثر را به شکل مستقل و به نام صباغراده مورد ارزیابی قرار داد.
زیرکی دوم؛ انتخاب بازیگران غیر چهره در ارائه آزادانه حس و حالشان
صباغزاده در ساخت رمانتیسم عماد و طوبا برخلاف ایتالیا ایتالیا به عنوان نخستین اثر سینماییاش با حضور بازیگران سرشناسی چون حامد کمیلی، سارا بهرامی و همایون ارشادی جلوی دوربین برده بود، اینبار سراغ بازیگرانی در نقل قول امروزی ستاره یا سلبریتی نرفته است. او با سپردن نقشها به الناز حبیبی (طوبا) و حسام محمودی (عماد) وجه دیگری از زیرکیاش را نیز در مقام کارگردان نشان میدهد.
وجهی که به او کمک میکند تا این دو بازیگر فارغ از در غلطیدن به کالبد و نقاب سلبریتی بودن، در بازتاب و بیان نقاط اصلی این اثر سینمایی که به شدت متکی بر بار عاطفی است، بتوانند آزادانه خود را بدون هیچ حاشیهای ابراز کنند. همین مسأله ارتباطگیری مخاطب با این دو قهرمان را بسیار سادهتر و خودمانیتر می کند.
الناز حبیبی گوی سبقت را از حسام محمودی فرسنگها جلوتر ربوده و توانسته بازی قدرتمندتری از خود را به مخاطب نشان دهد. به بیان سادهتر مخاطبان، بعد از ترک سالن سینمایی در همراهی، همدلی و به یاد آوردن مهمترین نقاط عطف فیلم، همواره محور یادآوری و نقطه مرور بهیادماندنیترین لحظات این اثر سینمایی را به پای الناز حبیبی و بازی او مینویسند تا بخواهند بار حسام محمودی که سهم مهمی از گرهافکنیهای این اثر سینمایی بر دوش او نهاده شده است را بر حافظه خود تحمیل کنند.
در خبرها آمده بود یکی از اصلیترین دلایل طولانی شدن روند تولید این اثر طراحی و استفاده از جلوههای ویژه نوین در این اثر است. درحالیکه مخاطبانی که این روزها دسترسی سهلالوصولتری به آثار سینمایی در تمام جهان و نه الزاماً آثار سینمای هالیوود دارند، صرفاً از یک سکانس کوتاه فانتزی پرواز کردن این دو قهرمان - عماد و طوبا - با بالهایی که بر پشتشان درمیآید روی پل طبیعت پارک آب و آتش و یا دو پلان کوتاهی که آنها در مقابل یا پشت به دوربین بالهای خود را این بار بدون پرواز کردن گشودند و صرفاً ایستادهاند؛ این سوال را از خود می پرسند که آیا این شکل از جلوههای ویژه در قیاس با آنچه که در حوزه سینمای جهان وجود دارد باعث روند طولانی شدن تولید این اثر شده است یا به دلیل ضعف بسیاری که سینمای ایران در حوزه جلوههای ویژه دارد، ساخت آن سکانس و چند پلان کوتاه نامبرده شده اینچنین زمان تولید این اثر سینمایی را طولانی و بیش از حد انتظار کرده است؟
آسیب اول؛ زبان الکن صباغزاده در روایت سینمایی اثرش
کاوه صباغزاده در رمانتیسم عماد و طوبا اینبار در مقام نویسنده توانسته است تا حفرههایی که پیشتر در فیلمنامه ایتالیا ایتالیا مخاطب را بیشتر سردرگم میکرد تا همراه را کمتر کند و فیلمنامهای راحتتر و با کمترین علامت سوال را به مخاطب ارائه دهد.
اما در نقطه مقابل، او در مقام کارگردان که قرار است ترجمانی تصویری از متن مکتوب - فیلمنامه - خود را به مخاطب در قالب اثری سینمایی ارائه دهد، زبانش الکن میماند.
آسیب دوم؛ وقتی کارگردان مقهور سبک فیلمش میشود
در کنار فیلمبرداری موفق این اثر سینمایی که شهرام نجاریان کار آن را انجام داده و تدوین قابلتحسین پگاه احمدی در ریتم بخشیدن به سکانسهای کوتاه و بلند این اثر؛ پرشهای (جامپهای) غیرقابل ربط چه در بازتاب حس و حال اثر و چه در مضمون منطقی روایت خط داستانی در حوزه کارگردانی صباغزاده عمیقاً به چشم میآید.
به زبان سادهتر، به نظر میرسد صباغزاده در پارهای از فصلهای روایت این اثر سینمایی آنچنان مقهور فضای دلچسب، خاص و ویژه کمدیرمانتیکهای سینمایی شده که جایگاه و مقام خود را به نام کارگردان فراموش و در اصطلاح در مواردی فیلم را رها کرده است.
شاید بخش مهمی از این رها کردن فیلم توسط پگاه احمدی در مقام تدوینگر اصلاح شده است، اما وقتی درباره خط روایت داستانی در حوزه اثر سینمایی صحبت میکنیم، فصل مهمی از آن به انتخاب و نحوه چینش درست سکانسها و پلانها بازمیگردد. در این مورد تدوینگر نیز نمیتواند در صورت قصور کارگردان، تلاشی را برای پوشاندن نقصهای کارگردانی در حوزه حرفه تخصصی خود، یعنی تدوین نشان دهد.
مخاطب کرونازده تشنه دیدن چنین فضای آرام و عاشفانه است
با وجود تمام این فراز و فرود و نقاط قوت و ضعفی که در این نوشتار بر دومین ساخته کاوه صباغزاده یعنی رمانتیسم عماد و طوبا رفت، به نظر میرسد که این فیلم در اکران عمومی در ارتباطگیری با مخاطبانی که دوران سخت، تلخ و مصیبتزده کورونا را پشت سر گذاشتند میتواند موفق باشد!
دورانی که تمام محیط اجتماعی و حتی فردی خانوادههای ایرانی مملو از همراهی با سختیهای این ویروس، قرنطینه خانگی و اخبار تلخ درگذشت هموطنانمان و دیگر مردمان در جهان همراه بود. در سایه آرامش این فیلم کمدی - رمانتیک میتواند مخاطب را لحظاتی از زندگی حقیقی دور کند و در فضای توام با فانتزی این فیلم رها سازد.
هرچند از نگاه حرفهای کاوه صباغزاده در رمانتیسم عماد و طوبا به عنوان دومین ساخته خود گرفتار همان «سندروم عقبگرد کارگردانان موفق فیلم اولی» شده؛ جاییکه موفقیت فیلم ایتالیا ایتالیا انتظار مخاطبان حرفهای سینما از دومین ساخته او را بالا برد اما صباغزاده در اجابت کردن این خواسته و مطالبه نه تنها گامی رو به جلو بر نداشته که اگر بخواهیم صادقانه بگوییم او چند گام رو به عقب برداشته است.