به بیانی دیگر سرمایه اجتماعی به سیاستها اجازه میدهد که اثربخش باشند. بدون شبکه گسترده و کارآمد سرمایه اجتماعی اقتصاد و سیاستهای اقتصادی نمیتوانند درست کار کنند. درست مثل خودرویی که از اتوبان وارد یک جاده خاکی ناهموار میشود.
جدا از تعاریف مختلفی که از سرمایه اجتماعی میشود، سه عنصر کلیدی را میتوان در سرمایه اجتماعی برجسته کرد. یکی تعهد Commitment است. وقتی تعهد وجود دارد یعنی دولت و حکومت نسبت به مردم تعهد دارند. تعهد حکومت نه به منافع خودش است و نه به تمرکز و کسب قدرت بیشتر و نه به هویت سیاسی در سطح بینالملل، بلکه به مردم تعهد دارد. به معیشت و زندگی مردم تعهد دارد. دلواپس مردم است. هدفش مراقبت از مردم است. دوم تمامیت Integrity به صورت حرمت کلام است. وقتی حرفی زده میشود دولت روی حرفش میایستد، حتی اگر لازم باشد بابت ایستادنش هزینه بدهد. دولت حرفش با عملش یکی است و وقتی حرفش با عملش متفاوت باشد، بابت عدم تمامیت و قصور خود در حرمت کلامش از مردم عذرخواهی میکند. تمامیت رابطه مردم با دولت را شفاف میکند و از دل این شفافیت اعتماد قابلتوجهی بین مردم و دولت شکل میگیرد. تمامیت دولت را پاسخگو میکند. در هر مرحلهای دولت باید رابطه خودش را با مردم شفاف کند. در این شرایط دولت مورد اطمینان مردم است. دولت صدای مردم را میشنود و در زمان لازم به آنها پاسخ میدهد. اطمینان موجب رابطه ناگسستنی بین مردم و دولت میشود. وقتی کلام دولت حرمت دارد جایگاهش را مردم می پذیرند و از دل این رابطه معنیدار بین مردم و دولت سیاستهای اقتصادی اثربخش پدیدار میشود. سومین عنصر عاملیت Agency است. در عاملیت دولت اشتباهات خود را میپذیرد و مسوولیتپذیر میشود. اشتباهات خود را به بیرون مرز وابسته نمیکند. مشکلات را حتی اگر ناشی از عملکرد نامطلوب دولت قبل هم باشد، خود بر عهده میگیرد. هیچگاه مردم یا بخشی از مردم را مسوول بیاثر بودن سیاستها نمیکند. به بیانی روزمره، دولت توپش را در زمین بازی هیچ کسی نمیاندازد. عاملیت به دولت قدرت میدهد. رابطه خود را با مردم مستحکم میکند. دولت بابت انجام ندادن درست کارهایش در یک سیاست خاص از مردم عذرخواهی میکند. عذرخواهی دولت را ضعیف نمیکند، بلکه قویتر میکند. مردم میتوانند به دولت و سیاستهای دولت تکیه کنند.
وقتی این سه عنصر کار کنند سرمایه اجتماعی سرمایه اقتصادی را بهرهور میکند. اقتصاد را بالنده میکند. سیاستگذاریها با موانع کمتری به بار مینشیند. اصطکاک دولت و مردم حداقل میشود. همین مساله موجب میشود که ثبات در جامعه و اقتصاد بهصورتی پایدار نهادینه شود. این ثبات کمک شایستهای به سرمایهگذاری اقتصادی و حرکت به سوی توسعه میکند. مطالعات متعدد در جهان و چند مطالعه در ایران نشان میدهد که وقتی کشور ثبات ندارد سطح سرمایهگذاری و رشد اقتصادی کاهش مییابد. دادهها نشان میدهد هر زمان که ثبات سیاسی - اجتماعی پایین آمده باشد، نرخ انباشت سرمایه و تولید ناخالص داخلی کاهش مییابد.
نکته مهم این است که جدا از تهدیدات بینالمللی و نوسانات اقتصاد جهانی، میزان ثبات اجتماعی در یک کشور به تعهد، تمامیت (حرمت کلام) و عاملیت دولت یا حکومت بستگی دارد. طبیعی است که به میزانی که دولتها به این سه اصل وفادار باشند، سیاستگذاری اقتصادی اثربخشتر و رشد اقتصادی بیشتر میشود. به عبارت دیگر حضور این سه عنصر برای کارآمدی سیاستهای اقتصادی اجتنابناپذیر است و استمرار در عدم وفاداری و تعهد به این عناصر بسترهای تخریب بیشتری را در اقتصاد فراهم میکند. زمان برای این بازسازی بسیار کم است.
منبع: دنیای اقتصاد