به گزارش همشهری آنلاین، فرهیختگان نوشت: تولید یک برنامه گفتوگومحور به لحاظ تامین سختافزاری جزء کمهزینهترین مدلهای برنامهسازی تلویزیون است. در حقیقت سختی تولید برنامههای گفتوگومحور نه به چیدمان و طراحی دکور آن بستگی دارد و نه به جلوههای ویژه و لوکیشنهای متنوع آن. سختی کار این است که برنامهساز تلویزیون، این امکان و توانایی را داشته باشد که فضای مباحثه و طرح بحث را گرم نگه دارد. اگر چنین امری محقق شد، گستره تماشای آن برنامه بیش از قاب تلویزیون خواهد بود. این گرم نگه داشتن میز مباحثه، نیازمند رعایت قواعد فنی و محتوایی است. این را هم باید در نظر داشت که هرگونه ضعف و کوتاهی در طراحی اجزای حاضر بر میز مباحثه، در قاب دوربین درشتنمایی شده و به اعتماد مخاطب خدشه وارد میکند. اگرچه تسلط و توانمدی مجری در طراحی فضای گفتوگو یکی از ضرورتهای میز مباحثه است اما چشم مخاطب به چینش و انتخاب کارشناسان حاضر در گفتوگو است. اگر این چینش، تکراری و براساس کلیشهها باشد مخاطب دیگر علاقهای به همراهی مباحث ندارد.
کارشناسان تکراری که صحبتهایشان هم بعد از مدتی از گرما خواهد افتاد و از جانب مخاطب پس زده خواهد شد. ضمن اینکه تریبون بزرگ تلویزیون قرار نیست در حد صفحات وبلاگ چند کارشناس سیاسی تقلیل پیدا کند. انتخاب متنوع در چینش کارشناسان این برنامهها، علاوهبر اینکه طیفها و نظرات مختلف را با خود همراه خواهد کرد، باعث میشود که تریبون تلویزیون، به عنصری موثر در فضای رسانهای بدل شود. اما آیا برنامههای صداوسیما به این مهم توجه داشتهاند؟ کافی است به لیست میهمانها و کارشناسانی که طی سه ماه اخیر به تلویزیون دعوت شدند، نگاهی گذرا بیندازید. به غیر از چند قسمت از برنامه شیوه، در مابقی برنامهها چینش میهمانها و کارشناسان تنوع چندانی نداشته است.
برنامههای اینچنینی تلویزیون، آیا قرار است محلی برای تبیین یکسری مباحث ازپیش تعیینشده باشند و آیا تریبون مقالهخوانی یک کارشناس سیاسی است که اگر چنین باشد دیگر چه نیازی به دعوت از کارشناس و میز گفتوگو است. تریبون گفتوگو در تلویزیون با بهرهمندی از آداب سخندانی میتواند محلی برای کشف ایدههای نو برای مخاطبان باشد و این ممکن نیست مگر با دعوت از کارشناسان متنوع در تلویزیون.
یکی از مهمترین برنامههای امسال تلویزیون، برنامه شیوه است که توجه ویژهای به تعدد کارشناسان حاضر در برنامه داشت. جسارت در انتخاب موضوع و همچنین پرداخت این موضوعات، یکی از نقاط مثبت برنامه شیوه است. جای خالی پرداختن به این موضوعات، سالها در تلویزیون حس میشد و اصرارهای دلسوزان حوزه رسانه و فرهنگ برای پرداختن به آنها، نتیجه مثبتی نداشت. البته ناگفته نماند که روند محبوبیت و اقبال مخاطب به برنامه شیوه، فراز و نشیبهای زیادی داشته است. اگرچه تهیهکنندگان این برنامه تلاش کردند که کارشناسان سیاسی و اجتماعی به تعداد در این برنامه حضور داشته باشند اما آنچیزی که باعث میشد این برنامه در برخی از مقاطع زمانی، رنگ و لعاب بهتری بگیرد و مخاطب مباحث آن را پیگیری کند، تعدد کارشناسان نبود بلکه تنوع و رواداری در انتخاب کارشناسان بود.
برنامهساز قرار نیست در طراحی میز گفتوگو به دامچاله پیچیدگی فرم و اجرا بیفتد. قرار هم نیست که با افزایش تعداد میهمانهای دعوتشده دل مدیران بالادستی را راضی نگه دارد و آنتن تلویزیون را پر کند. کافی است با ابزار کلاسیک دیالوگ، دو دیدگاه مختلف و حتی متضاد را پیشروی هم قرار دهد تا تماشاچی از دل جدل و تقابل فکری شکل گرفته، به دیدگاه سومی برسد. دیدگاهی که لزوما آنچیزی نیست که هرکدام از دو طرف منازعه داشته و دارند بلکه ماحصلی است از یک تقابل گفتمانی که در ذهن مخاطب شکل میگیرد. اگر برنامهساز دائما این دغدغه را داشته باشد که چگونه میتوان با طراحی یک تعارض گفتمانی، برنامه موفقی ساخت و بین لایههای اجتماعی موثر و ماندگار شد، قطعا در ساخت برنامه فقط به دنبال بیلان کاری و پرکردن آنتن تلویزیون نخواهد بود. برای اینکه مباحث طراحیشده در یک برنامه به متن جامعه رسوخ کند، شرط اولش این است که برنامه دیده شود. وقتی مخاطب تلویزیون نسبت به سوگیری برنامه حسن ظن نداشته باشد، نسبت به مباحث آن گارد بسته خواهد داشت و احتمالا نتایج ساخت این برنامه به چیزی متضاد با هدف یک برنامه گفتوگومحور بدل خواهد شد. وقتی عمده میهمانهای برنامههای تلویزیونی از یک طیف و جریان فکریسیاسی انتخاب شوند بهطور طبیعی به مخاطب القا میشود که تلویزیون قرار نیست محلی برای حضور و ظهور دیدگاههای مختلف و متنوع در طرح مباحث باشد.