خبرگزاری فارس _کرمان؛ محبوبه سعیدی: زهرا اسدی، نامی آشنا در دل کویر، بانویی که حاجقاسم بهدلیل فعالیتهایی که او در زمان جنگ در پشت جبههها داشت و به همراه مادران و همسران شهدای خانوک برای رزمندگان در جبهه خدمترسانی میکردند، به او لقب چریک پیر داده بود.
حاجیه زهرا اسدی در خانوک معروف به کربلایی زهرا بود. او مادر شهید محمدجواد، جانباز علی و آزاده سلمان زادخوش، مادربزرگ شهیدان جابر و مهدی مهدوی و همچنین مادرخانم شهید محمد اسدی است.
برای آشنایی بیشتر با این شیرزن کرمانی با فرزندش همکلام شدیم؛
ربابه زادخوش فرزند مرحوم اسدی در گفتوگو با خبرنگار فارس در کرمان اظهار داشت: در زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد مادرم بیش از ۵۰ سال سن داشت، ششماه بعد از شروع جنگ، برادرم حاجعلی به همراه تیپ ثارالله در جبهههای جنگ حضور داشتند و مادرم نان بربری برای برادرم به جبهه فرستاد.
وی تصریح کرد: سردار سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی پیش برادرم میرود و او داخل یک نایلون نان بربری میریزد و به حاجقاسم میدهد و میگوید؛ نان خانوکی بخورید از آب گذشته است.
شیرزنی که فرمانده خانوک شد/ بسیج اهالی برای پخت نان و ارسال به جبهه
زادخوش عنوان کرد: زمانی که حاجقاسم نانها را میبیند میگوید: حاجعلی این نانها را از کجا آوردی، جواب میدهد مادرم این نانها را پخته و برایم فرستاده است، حاجقاسم میگوید میتواند نان برای جبهه بپزد؟، حاجعلی میگوید شما فرمان بدهید آنها اطاعت میکنندب». رادرم به مادرم میگوید: حاج قاسم گفته شما میتوانید نان برای جبهه بپزید؟ مادرم در جواب میگوید هرکاری که شما به من بگویید انجام میدهم و در این زمینه کوتاهی نمیکنیم و از حالا من فرمانده خانوک هستم.
زادخوش با اشاره به اینکه بعد از صحبتهای مادر با برادرم، مادر کار پخت نان را شروع کرد، گفت: آن زمان به دلیل اینکه آرد و چوب فراوانی در خانوک وجود نداشت، مادرم یک چفیه به گردن خود انداخت و شروع کرد به رفتن درب خانههای مردم خانوک و گفت هرکسی گندم، آرد و چوب دارد را به تکیه امام حسین(ع) بیاورد و مردم هم آرد و گندمی که موجود در خانههای خود داشتند را به تکیه آوردند.
دختر چریک پیر ابراز داشت: حدود ۸۰ تا ۹۰ نفر از اهالی خانوک اعم از زن و مر و بچه در تکیه امام حسین (ع) حضور پیدا کردند و خانمها شروع به پاک کردن گندمها و آقایان هم چوب مورد نیاز که از باغهای پسته خانوک جمعآوری شده بود را برای پخت نان بربری آماده میکردند.
زادخوش بیان کرد: مادرم همه فرزندان خود را در روزهای جمعه برای جمعآوری هیزم برای تنورها به باغهای پسته میبرد و چوبهایی که از قبل بریده شده بود را جمع میکردیم و با کامیون برادرم آنها را برای پخت نانبه خانوک میآوردیم و چوبها را درب خانههایی که تنور داشتند تقسیم میکردیم.
وی افزود: مادرم زمانی که میخواست نان برای جبهه بپزد به خانمهای خانوک اعلام میکرد که صبح زود در یکی از خانه اهالی خانوک، جمع شوید تا آردها را خمیر کنیم و نان بپزیم. زادخوش ادامه داد: زمانی که خمیرها آماده میشدند به منازلی که تنور داشتند برده و در آنجا نانهای بربری پخته میشد.
وی عنوان کرد: معمولا چندهفته قبل از جبهه اعلام میکردند ما در فلان تاریخ نیاز به نان بربری داریم و هر بار چند تن نان پخته میشد. مردم خانوک تا شش ماه خودشان آرد نان بربریهای ارسالی به جبهه را تامین کردند و بعد از این مدت آردها و چوبهای پسته تمام شدند.
ربابه زادخوش تصریح کرد: بعد از این مدت مادرم به حاج قاسم گفتند« دیگر چوب و آرد نداریم زیرا تمام شده و دیگر نمیتوانیم خودمان آرد و چوب تهیه کنیم» و از آن زمان به بعد آرد و جعبههای چوبی برای آتش تنور از کرمان به خانوک آورده شد.
دختر چریک پیر گفت: آردهایی که از کرمان برای پخت نان به خانوک ارسال میشد درب خانههایی که تنور داشتند توزیع و بعد از پخت، نانها از منازل جمعآوری، بستهبندی و به جبههها ارسال میشدند.
زادخوش تاکید کرد: علاوه بر پخت نان، نخودچی، کشمش و انواع مربا پخته و پستههایی که باغداران خانوک برای ارسال به جبههها هدیه میکردند برشته و بستهبندی میکردیم و همه این کارها با مدیریت مادرم انجام میشد.
وی بیان کرد: در کنار ارسال نانها به جبهه یک کامیون تنقلات آماده شده به جبهه فرستاده میشد، مادرم و سه بانوی دیگر خانوکی به همراه کامیون نانها و تنقلات به جبههها اعزام و آنها را تقسیم میکردند و به رزمندگان روحیه میدادند و میگفتند شما در جبهه و ما در پشت جبهه کار میکنیم.
سلیمه زادخوش دیگر دختر چریک پیر در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهار داشت: به خاطر دارم مادرم یک روز جمعه خیلی خمیر کرده بودند و تعدادی از خانمهای خانوکی گفته بودند کار دارند و امروز نمیتوانند در پخت نان کمک کنند.
وی گفت: همان روز حین پخت نان خبر آوردند که برادرم محمدجواد به شهادت رسیده و به مادرم گفتند اکنون که خبر شهادت فرزندت را آوردهاند از کنار تنور بیا کنار و استراحت کن زیرا فردا مراسم تشییع فرزندت است.
دختر چریک پیر بیان داشت: مادرم در جواب گفت «پسر من وظیفهاش را انجام داده انشاءالله درب بهشت به رویش باز است و من هم باید وظیفه خود را انجام دهم و تا این نانها پخته نشود جایی نمیروم»، تا ساعت ۱۲ شب نانها را پخت و جایی نرفت.
ربابه زادخوش ادامه داد: مادرم در حین پخت نان دستش در تنور به شدت سوخت و همه افرادی که آنجا حضور داشتند، گفتند کربلایی زهرا برو برای تاول دستت مرحمی بگذار، اما مادرم قبول نکرد و گفت باید تمام این نانها پخته شوند الان نمی توانم بروم زیرا وظیفه دارم که پخت این نانها را به اتمام برسانم.
وی افزود: مادرم ساعت ۱۲ شب که پخت نانهای بربری تمام میشود به خانه میرود و میبیند پدرم در حال دوخت لحاف است و به ایشان میگوید استراحت کنید، فردا تشییع جنازه پسرمان است، پدرم جواب میدهد« خوشحالم پسرم انتخاب درستی داشته و در راه اسلام به شهادت رسیده» و از خوشحالی خوابم نمیبرد باید امشب این لحاف را تمام کنم به صاحبش تحویل دهم تا بدقول نشوم.
زهره زادخوش دختر دیگر چریک پیر در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهار داشت: هر شهیدی که به خانوک آورده میشد سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی در مراسمهای او حضور داشتند و سخنرانی میکردند، در یکی از این سخنرانیها گفتند «هر کس که میخواهد وارد خانوک شود باید با وضو وارد شود».
وی گفت: بعد از شهادت برادرم، مادرم باز هم کارهای سابق خود را بدون تعطیلی ادامه داد. زهره زادخوش ادامه داد: یک رخشتشوی خانه کنار قنات خانوک بود پتوها و لباسهای رزمندگان را که از جبهه میآوردند در این محل مادرم با کمک خانمهای خانوکی میشستند.
وی تصریح کرد: بعد از گردان نانواها یک کارگاه خیاطی برای دوخت لباس رزمندگان توسط مادرم راهاندازی شد و مادرم از مردم خواست افرادی که چرخ خیاطی دارند و خیاطی بلد هستند برای دوختن لباس در تکیه حاضر شوند. دختر چریک پیر افزود: در همین راستا حدود ۴۰ دستگاه چرخ خیاطی را اهالی در تکایا جمعآوری کرده بودند و آنهایی که دستی بر خیاطی داشتند به صورت سه شیفت مشعول دوخت لباس برای رزمندگان بودند.
زهره زادخوش گفت: مادرم و دیگر زنان خانوکی تا آخرین لحظهای که امام راحل قطعنامه را امضاء کردند، دست از کار و فعالیت برای کمک به رزمندگان بر نداشت، مادر خیلی دوست داشت گردان نانواها را به کربلا ببرد اما متاسفانه اجل مهلتش نداد و به رحمت خدا رفت.
وی ابراز داشت: مادرم در سال ۷۶ به رحمت خدا رفت و زمانی که حاج قاسم خبر فوت مادرم را شنید بلافاصله برای عرض تسلیت به منزل برادرم حاج علی آمد و برادرم که خیلی بیتاب مادرم بود را دلداری میداد. دختر وریک پیر ادامه داد: حاج قاسم به حاج علی گفت من یک ماموریت دارم میروم انجام میدهم تا شما برسید خانوک من خودم را برای مراسم تشییع میرسانم و به اتفاق خانواده محترمشان در مراسم تشییع پیکر مادرم شرکت کردند.
وی گفت: حاج قاسم به حاج علی گفته بود زمانی که خواستی سنگ قبر را سفارش بدهی، بر روی سنگ قبر بنویسید «چریک پیر» و طبق گفته شهید حاج قاسم بر روی قبر مادرم «حاج زهرا چریک» حک شد.
زهره زاد خوش بیان کرد: قرار است منزل مادریمان به ثبت ملی برسد و همچنین خانوک هم به عنوان پایلوت گردشگری انقلابی منطقه انتخاب شده است.
حجتالاسلام محسن درویشنژاد مسؤول موکب گردان نانواهای خانوک اظهار داشت: یکی دو سال مادر همسرم(مرحوم فاطمه زادش دختر چریک پیر ) به اتفاق گردان نانواها به همراه موکب زنگیآباد برای پخت نان در مراسم پیادهروی اربعین به کربلا رفتند.
وی گفت: سال ۹۶ مرحوم فاطمه زادخوش مادر همسرم به من گفت محسن ما خودمان میخواهیم بهطور مستقل در مراسم پیاده روی کربلا شرکت کنیم و برای زائران نان صلواتی بپزیم.
درویشنژاد ادامه داد: در سال ۹۶ ما به همراه موکب معراج شهدا که در همین سال به ثبت رسید در مراسم پیادهروی اربعین من بهعنوان روحانی موکب و گردان نانواهای خانم خانوک شرکت کردیم و در خیابان تویریج کنار پل جثرالحسین شهر کربلا به زائران امام حسین علیهالسلام خدمترسانی انجام می دادیم. و این تجربه خوبی بود.
وی گفت: در این سال مادر همسرم جنبوجوش زیادی داشت و یک تعداد تنور و سینی جمعآوری کرد و از همه مردم خانوک میخواست کمک کنند.
درویشنژاد افزود: درسال ۹۶ در کربلا گردان نانواهای خانوک روزی نزدیک به۱۲۰۰قرص نان با هفت تنور گازی میپختند و پخت این نانها هر روز به نیابت از تعدادی از شهدا خانوک انجام میشد.
پخت روزانه ۱۷۰۰ قرص نان در کربلا
مسؤول موکب گردان نانواهای خانوک ابراز داشت: سال ۹۷هم دوباره با موکب معراج شهدا برای پخت نان برای زائرانی که در مراسم پیادهروی اربعین شرکت کرده بودند، به کربلا رفتیم و در این سال بهدلیل اینکه آرد بیشتری در طول سال جمعآوری شده بود توانستیم روزی ۱۷۰۰قرص نان پخت کنیم.
درویشنژاد افزود: سال ۹۸مرحوم مادر خانمم (مرحوم فاطمه زادخوش مادر دو شهید مهدی و جابر مهدوی ) از من خواست که برای خودمان یک موکب بزنیم. با حاجعلی زادخوش از فرماندهان قدیم سپاه ثارالله کرمان صحبت کردیم و یک نامه توسط زهره زادخوش(دختر چریک پیر ) برای سردار سلیمانی نوشتند و در روز همایش اسوههای صبر و ایثار که زینب خانم به نیابت از حاجقاسم شرکت کرده بود نامه را به او دادند و گفتند که این نامه را به شهید سلیمانی بدهید، نامه به دست شهید سلیمانی رسید و از طرف دیگر از حاجمصطفی عربنژاد که خلبان هستند و حاجقاسم را به مناطق مقاومت میبرد خواستم که هماهنگی لازم را در زمینه ثبت موکب گردان نانواهای خانوک انجام دهد.
وی عنوان کرد: شهید سلیمانی به ستاد عتبات عالیات تهران دستور دادند تا هرچه سریعتر موکب گردان نانواهای خانوک به ثبت برسد و هنوز دست خط ایشان در ستاد عتبات تهران موجود است باید موکب از کرمان به ثبت برسد اما از تهران ثبت داده شد.
درویشنژاد ادامه داد: سال ۹۸موکب گردان نانواهای خانوک در نجف روبهروی ستاد عتبات عالیات بر پا شد و شروع به پخت نان کردند و هرروز صبح از زائران امام حسین علیهالسلام با نان تازه و پنیر و کره و مربا پذیرایی میکردیم.
درویشنژاد گفت: سال ۹۹ بهدلیل شیوع کرونا گردان نانواهای خانوک نتوانست در مراسم پیادهروی اربعین شرکت کنند،اما موکب خود را در روز اربعین در پارکینگ روبهروی گلزار شهدا بر پا کردیم و گفتیم حاجقاسم امسال نتوانستیم پیش ارباب آقا امام حسین علیهالسلام بریم اما پیش سرباز آقا آمدهایم.
مسؤول گردان نانواهای خانوک بیان داشت: در ابتدای سال جاری مادر همسرم از من خواست که بیاییم به نام مادرم (حاجیه زهرا اسدی معروف به چریک پیر )کاری انجام دهیم، من به اتفاق همسرم مهدیه مهدوی خواهر دو شهید و دختران چریک پیر یک گروه جهادی به نام «گروه جهادی چریک پیر خانوک» زیر نظر سپاه ثارالله استان کرمان به ثبت رساندیم.
وی تصریح کرد: از جمله کارهای انجام شده در این گروه جهادی برگزاری ازدواجهای آسان، تهیه جهیزیه برای نوعروسان بیبضاعت، ساخت خانه و سرویس بهداشتی برای خانوادههای مستضعف، در میدان شورا با کمک دانشگاه علوم پزشکی و دانشکده دندانپزشکی به ۴۵۰ نفر از خانوادههای بیبضاعت که از قبل شناسایی کردیم خدمات دندانپزشکی ارائه دادهایم.
درویشنژاد افزود: در سیل سال گذشته در منطقه جنوب استان توسط گروه جهادی چریک پیر خانوک ۱۵دستگاه بخاری، هزار و ۵۰۰ حلب چهار کیلویی روغن، هزار و ۵۰۰ کیسه برنج، دو هزار و دویست دست لباس نو در بین سیلزدگان این مناطق توزیع کردیم.
وی تصریح کرد: زلزله و سیل که در استان هرمزگان در سال گذشته رخ داد توسط گروه جهادی چرک پیر خانوک تعدادی دستگاه کولرگازی، مواد غذایی و دیگر در بین افراد آسیبدیده این مناطق توزیع شد.
درویشنژاد خاطرنشان کرد: تصمیم گرفتیم به در خواست دختر چریک پیر(مادر همسرم و مادر شهیدان مهدوی) یک موکب به نام چریک پیر به ثبت برسانیم اما بهدلیل اینکه شهر خانوک شهر کوچکی است و قبلا دو موکب در آن به ثبت رسیده، امکان اینکه یک موکب دیگر به ثبت برسد وجود نداشت زیرا بر اساس جمعیت میتوان موکب به ثبت رساند و با همکاری تهران و کرمان توانستیم یک ماه قبل از اربعین سال جاری موکب«چریک پیر» را در کرمان ثبت دهیم.
وی ادامه داد: موکب نانواهای خانم خانوک و موکب چریک پیر در جوار گلزار شهدا از ۸ تا ۱۸ دیماه برپا شده است و روزانه هزار و ۲۰۰ قرص نان پخت کرده و در بین زائران مزار شهید سلیمانی و دیگر موکبهایی که در محل گلزار شهدا قرار دارند، پخش میکنیم.
پایان پیام/۸۰۰۱۸/ب