ارتش آمریکا سه سال پیش در چنین روزی (۱۳ دی ماه ۱۳۹۸) با حمله به فرودگاه بغداد، سردار سپهبد «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه و «ابو مهدی المهندس» معاون حشد الشعبی را به همراه چند تن از همراهان آنها به شهادت رساند.
ترامپ در حالی دست به ترور زد که تصور میکرد با این اقدام، جمهوری اسلامی ایران در عراق و منطقه تضعیف خواهد شد اما با گذشت زمان، خطا بودن راهبرد او آشکارا خود را نشان داد. از همان آغاز ماجرا، روند همگرایی تهران- بغداد سرعت گرفت و تنها دو روز بعد از شهادت سردار سلیمانی، پارلمان عراق با برگزاری نشستی درباره اخراج نیروهای آمریکایی از این کشور، به خروج همه نیروهای خارجی رأی داد.
شکست استراتژی منطقهای ترامپ حتی بارها از زبان مقامات آمریکایی بر زبان آورده شده است. چندی پیش روزنامه «نیویورکتایمز» در گزارشی به نقل از مقامهای اطلاعاتی آمریکا نوشت که مشاوران ترامپ امیدوار بودند ترور سردار سلیمانی باعث شود ایران و نیروهای متحد این کشور در منطقه در سیاستهایشان تجدید نظر کنند اما این اقدام بی تأثیر بود.
به نوشته این روزنامه آمریکایی، گروههای متحد ایران در عراق بعد از ترور سردار سلیمانی تلاش برای خروج نظامیان آمریکا از این کشور را شدت بخشیدهاند.
شیب تضعف آمریکا در منطقه به حدی تند شد تا اینکه کاخ سفید نه تنها متحدان دیرینه خود همچون سعودیها را از دست داد بلکه ناگزیر به خروج شتابزده از افغانستان نیز شد.
در همین ارتباط سرلشکر «رحیم صفوی» دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا دیروز (دوشنبه ۱۲ دی ماه) در همایش مکتب شهید سلیمانی و نظم جدید جهانی، با تشریح اشتباهات استراتژیک آمریکاییها، اظهار داشت: آمریکا در سال ۲۰۰۱ به افغانستان و در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد. در طی حدود دو دهه بیش از ۸ هزار میلیارد دلار هزینه کردند و ۳۵ هزار کشته و زخمی دادند، اما در نهایت با رفتن آبرویشان مجبور به فرار از افغانستان شدند و نیروهای خود را در عراق، شرق مدیترانه و خلیج فارس کاهش دادند. برخورد آنها با انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت یک شکست بزرگ برایشان محسوب شده است.
سردار سلیمانی مرد بحرانهای بزرگ و استراتژیک منطقه بود؛ پیروزی در جنگهای مختلف از جمله جنگ ۳۳ روزه حزب الله، جنگ ۲۲ روزه غزه، جنگ با داعش و آزادی جنوب لبنان تنها بخشی از دستاوردهای پرافتخار او به شمار میرفت.
آمریکاییها تصور میکردند با شهادت سردار، جبهه مقاومت از هم پاشیده خواهد شد، اما این جبهه تا کنون به پیروزیهای بزرگتری نائل شده است. همچنین تصور ترامپ و اطرافیان وی مبنی بر اینکه با اقداماتی نظیر ترور خواهند توانست جلوی موج بیداری، مقاومت و آزادگی را بگیرند، چیزی جز اشتباه و خطاهای محاسباتی نبود.
گرچه سردار سلیمانی نماد بی بدیل مقابله با آمریکا در منطقه بود اما پیوند ایران و نیروهای مقاومت در منطقه به گونهای است که به فرد یا افراد خاصی وابسته نیست و این پیوند در اعماق تفکر مردم منطقه ریشه دوانده است.
آمریکا با اقدام خود در شهادت سردار سلیمانی و جمعی از فرماندهان حشد الشعبی جبهه جدیدی را در نبرد با مردم منطقه گشود. این اقدام آمریکا رسماً مجوزی را به نیروهای مقاومت داد تا با منافع آمریکا در هر نقطهای از کشورهای منطقه و جهان مقابله کنند. آمریکا از نیروها و تجهیزات گستردهای در منطقه برخوردار است که بسیاری از آنها در تیر رس نیروهای مقاومت قرار دارند همانند چندین حمله موشکی ایران به پایگاه عین الاسد محل استقرار نظامیان آمریکا در عراق.
در اوج تحرکات تروریستی داعش، کمتر کسی پیشبینی میکرد، پرونده این گروه تروریستی در مدت چند سال بسته شود. آمریکاییها در اظهارنظرهای خود تاکید داشتند شکست و نابودی کامل داعش ۳۰ سال زمان میبرد و در واقع این نگاه را داشتند که سه دهه جنگ و درگیری و در پی آن اختلاف در منطقه ادامه داشته باشد.
این موضوع که سردار سلیمانی چگونه توانست در نابودی داعش نقشآفرینی کند را میتوان در جریان تقابل با این گروه در شمال عراق به ویژه اربیل وموصل به خوبی دید. از این جهت، نگاهها به سردار سلیمانی گرم و دوستانه بود و مردم ایران، عراق و منطقه، ترور این شخصیت را از سوی آمریکایی که بانی وضع موجود بود، برنمی تافتند.
پایگاه تحلیلی «ریسپانسیبل استیت کرفت» وابسته به «اندیشکده کوئینسی» در گزارشی تحلیلی به قلم «استیون سایمون» تحلیلگر ارشد این اندیشکده و استاد روابط بینالملل کالج «کولبی» آمریکا به تسلیح داعش از سوی آمریکا و متحدان آن مهر تائید زده و نوشته است: داعش در سوریه به دلیل شرایط هرجومرج شکل گرفت و به طور ناخواسته توسط بازیگران خارجی از جمله ایالات متحده مسلح شد. داعش در دورهای ۱۴ هزار و ۴۹۷ نیرو از کشورهای عربستان سعودی، اردن، تونس و فرانسه به همراه گروههای کوچکتر از دهها کشور دیگر را جذب کرده بود.
تحلیلگر ارشد اندیشکده کوئینسی، میانه شهریورماه در اوج بحران سیاسی در عراق تلاش کرد به این پرسش پاسخ دهد که «چگونه شهادت سردار سلیمانی، اهرمهای نفوذ آمریکا را در عراق از کار انداخت؟» و نوشت: بحران کنونی عراق ناشی از اختلافهای المالکی و مقتدی صدر است. این روند ما را به موضوع ترور سردار سلیمانی به دست آمریکا در عراق بازمیگرداند. این رخداد فقط نقض حاکمیت عراق نبود بلکه عراقیها، سلیمانی و المهندس - و کمیتههای بسیج مردمی - را نجاتدهندگان خود از ظلم داعش میدانستند. ترور سردار سلیمانی مانند سایر اقدامات بیملاحظه ترامپ بهویژه خروج او از برجام، پیشبرد منافع آمریکا را دشوار میکند.
پس از شهادت سردار سلیمانی، آمریکا با موجی از انتقامها از سوی جبهه مقاومت و دوستداران این شهید مواجه شد که بزرگترین ضربه به نیروهای آمریکایی از سوی ایران وارد آمد.
رهبر معظم انقلاب پس از شهادت سردار، آمریکا را با «انتقام سخت» تهدید کرد و گفت: «انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه دیشب آلودند.»
شلیک ۱۳ موشک از سوی ایران به نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه عین الاسد در عراق تنها یک مورد از حملات تلافیجویانه کشورمان بود؛ حملاتی که خسارات چشمگیری به این پایگاه وارد کرد و هیبت ساختگی آمریکاییها را از بین برد. پیشتر کسی تصور حمله موشکی ایران به پایگاههای عراق را نمیکرد.
«داگ باندو» محقق ارشد مؤسسه «کاتو» یک اندیشکده سیاسی آمریکایی در یادداشتی، عملکرد دولت ترامپ را در مواجهه با ایران به ویژه در برابر شهادت سردار سپهبد سلیمانی به باد انتقاد گرفت و هر اقدام تلافیجویانه تهران را منطقی و برآیند رفتار کاخ سفید ارزیابی کرد.
در ادامه مطلب اندیشکده کاتو آمده: تا کنون واشنگتن فقط از طریق ترکیب دو عامل «خویشتنداری» و «شانس» توانسته از اقدام تلافیجویانه ایران فرار کند. البته دولت ترامپ در تلاش خود برای جلوگیری از اقدامات تلافیجویانه ایران شکست خورد. تهران یک حمله موشکی به یک پایگاه ایالات متحده انجام داد که تلفات و هزینههای قابل توجهی به بار آورد اما ترامپ آن را کماهمیت جلوه داد.
به گفته محقق ارشد مؤسسه کاتو، ترور سردار سلیمانی درس مهمی به واشنگتن داد و آن اینکه ایران رقیبی سرسخت با اقدامات غیرمنتظره است. سیاستگذاران آمریکایی باید بدانند که ارتکاب هیچ قتلی بدون هزینه نخواهد بود و احتمال تلافی در برابر هرگونه مداخله ایالات متحده در آینده وجود دارد. بنابراین رویکرد دولت ترامپ در برابر ایران یک شکست فاجعهبار بود و دولت بایدن باید مسیر دیگری در پیش بگیرد.
از آن زمان مقامهای دولت جمهوریخواه ترامپ همواره در هراس دائمی به سر میبرند. چندی پیش «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا درجلسه کمیته روابط خارجی سنا تائید کرد: برای مدت قابل توجهی حملهای به نیرویهای ما نشده بود، برای (سردار) سلیمانی اشک نمیریزیم اما از زمانی که از توافق خارج شدیم، او را کشتیم و برچسب تروریستی به سپاه زدیم حملات به ما تا ۴۰۰ درصد افزایش داشته است.
همچنین «تد کروز» سناتور آمریکایی مدعی شد: «سپاه در تلاش است مقامهای پیشین دولت ترامپ را ترور کند. وزارت خارجه آمریکا ماهیانه ۲ میلیون دلار برای حفاظت از مقامهای پیشین خرج میکند. وقتی به ایرانیها گفته میشود در ازای رفع تحریم سپاه دست از پیگیری برای ترور مقامهای پیشین بکشید پاسخ میدهند، نه…»
فرجام سخن
یکی از بزرگترین اشتباهات ترامپ در ترور سردار سلیمانی، افزودن بر بی اعتمادی ایرانیها به آمریکا بود تا جایی که رؤیای ترمیم روابط تهران- واشنگتن برای همیشه دفن شد.
در همین ارتباط، «رابرت فانتینا» تحلیلگر آمریکایی و نویسنده کتاب «تبلیغات دروغین، دروغ و نمادهای دروغین؛ چگونه آمریکا جنگهایش را توجیه میکند» در سومین سالگرد ترور سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و همراهانش با بیان اینکه این ترور، نقض قوانین بین المللی بود و باعث افزایش خصومت میان ایران و آمریکا شد، گفت: آمریکا خشونت را راه دستیابی به اهداف ژئوپلیتیک خود میداند اما با ترور سردار سلیمانی به هدف خود نرسید.
انزوای ایالات متحده در منطقه از رای پارلمان عراق به اخراج نظامیان آمریکا از این کشور گرفته تا خروج شتابزده و غیرمسئولانه از افغانستان از جمله تبعات سیاستهای ترامپ بود. کاهش نفوذ منطقهای آمریکا تا جایی پیش رفته که اینک کاخ سفید متحدان عرب خود همچون سعودیها را در جبهه چین و روسیه می بیند.
البته بسیاری از ناظران معتقدند که ترامپ در این میان فریب رژیم صهیونیستی و عربستان را خورده بود. در ماجرای هدف قرار گرفتن پهپاد آمریکایی توسط ایران و حملات یمن به آرامکو نیز تل آویو و ریاض تلاش کردند تا آمریکا را با ایران به رویارویی نظامی بکشانند که هزینه مقابله با تهران را واشنگتن متقبل شود اما روحیه تاجرمآبی ترامپ مانع از پذیرش این ریسک شد.
افزون بر آن، ایران پس از شهادت سردار سلیمانی بیشتر عزم خود را در تقویت بنیه دفاعی جزم کرد و به پیشرفتهای چشمگیری در حوزههای موشکی و پهپادی دست یافت؛ موضوعی که تاثیر قابل ملاحظهای بر نفوذ و بازی تهران در صفحه شطرنج منطقه داشت اما در مقابل، نتیجه سیاستهای ترامپ از او رئیس جمهوری ساخت که تنها یک دوره بر کرسی ریاست جمهوری آمریکا تکیه بزند و از ورود مجدد به کاخ سفید بازماند.