به گزارش همشهری آنلاین، امیر صادقی ـ مسؤول ثبت میراث ناملموس استان کردستان ـ درباره جزئیات این آیین گفت: کوسه وهوی (Kosewewi)، کوسه گردی، کوسه گلین، کوسه گلدی همگی عناوینی است برای یکی از مراسمهای کهن ایران زمین، این رسم در برخی از مناطق در زمستان و در برخی دیگر جزء جشنهای بهاره محسوب میشود. همچنین در مناطق مختلف ایران با توجه به اقلیم و فرهنگ بومی آن ناحیه به شکلهای مختلف برگزار می شود.
به گفته او، «کوسه وهوی» نوعی آیین نمایشی شبانی (چوپانی) است که طبق تحقیقات انجام شده قدمت آن تا دوران میترایی مشخص شده است، اما برخی از صاحبنظران ریشههای آن را به قبل از دوران میترایی نیز مربوط میدانند. «کوسه وهوی» در کردستان نزدیک به چله زمستان برگزار میشود، هر چند امروزه در ایام عید نوروز و عروسیها هم به صورت نمادین و بیشتر برای ایجاد فضای شاد و مفرح آن را اجرا میکنند.
مسؤول ثبت میراث ناملموس استان کردستان ادامه داد: در گذشته اهالی یک روستا که دامدار بودند نسبت به تعداد دامهایشان، چوبانهای متعددی میگرفتند. در برخی از روستاها پیش میآمد که چهار چوپان همزمان مشغول گلهداری بودند. قراردادی که اهالی روستا با این چوپانها داشتند مربوط به فصل گرما بود، یعنی تقریبا شش ماه اول سال را شامل میشد. چوپان یک نفر را به انتخاب خود به عنوان «دووا شووان» انتخاب میکرد که در انجام کارها به او کمک کند و یک نفر هم به نام «نورهچی» همراه او میشد که از جوانهای روستا، هر روز یکی این نقش را برعهده داشت.
صادقی اضافه کرد: در زمستان، چوپانهای روستا در مراسم «کوسەوەوی» مقدار قابل توجهی خوار و بار از اهالی میگیرند که خود به نوعی دستمزد زمستانه چوپان است و کمکی برای امرار معاش در فصل بیکاریشان محسوب میشود. مراسم «کوسه وهوی» در کردستان به این شکل انجام میشود که مثلاً در روستایی که چهار چوپان داشت هر روز کار به یکی اختصاص داده میشد. در ادامه «دووا شووان» یکی از چوپانها اعلام میکرد که امروز عصر، فلان چوپان برای کوسه وهوی میآید، اهالی هم اقلامی از قبیل بوریش (ریزه بلغور)، شلم (شلغم)، دوینه (ترخینه)، قاورمه (قرمه)، رون (روغن)، نفت و ... را آماده میکردند که به کوسه بدهند.
او ادامه داد: همچنان که گفته شد در روستاهایی که دام زیاد داشتند و به طبع آن بایستی چند چوپان میگرفتند، در مراسم کوسه، همه چوپانها و «دووا شوان» ها حاضر میشدند. چوپانی که نوبتش بود به عنوان کوسه و «دووا شوان» نیز به عنوان وەوی، نقش اجرا میکردند و سه چوپان دیگر و دووا شوانهایشان به کمک کوسه میآمدند و هر کدام مسئول جمعآوری چیزی میشدند: یکی ترخینه را جمع میکرد، یکی در کیسهاش فقط گندم میریخت. چوپانها در این مراسم به در خانههای میرفتند که مسئول دامهایشان بودند، این روال برای تمام چوپانها برقرار بود. در بسیاری از روستاهایی که تعداد دامها زیاد نبود یک چوپان استخدام میکردند و هر روز یک نفر از اهالی به نوبت، به کمکش میرفت.
به گفته صادقی، نکته جالب در مراسم «کوسه وهوی» شیوه لباس پوشیدن کوسه است، شکل و شمایل کوسه در این مراسم باید ترسناک باشد. در گذشته در روستاها با وسایلی که دم دست بود به کوسه قیافهای ترسناک میدادند. کوسه ابتدا تا آنجایی که میتوانست لباس به تن میکرد تا گنده و نامتناسب شود. اگر شاخ بز در دسترس بود برایش شاخ میگذاشتند و اگر نبود با بستن جارو در دو طرف سرش شاخ درست میکردند. در برخی مناطق شاخههای جارو را دور سر میبستند، همچنین با پشم گوسفند و بز برایش ریش و سبیل درست میکردند. صورتش را با زغال و و آرد سیاه و سفید میکردند و چند شلوار کردی میپوشید و کوسه پووزوانه (ساق پیچ) به پا میکرد و گونی پاره یا جوراب پشمی محلی روی کفشهایش میپوشید تا پاهایش بزرگتر و درازتر جلوه کند. همچنین میکوتی (چماق) هم در دست میگرفت. «دووا شوان» یا یکی دیگر از مردها نقش زن کوسه را بازی میکرد. به این ترتیب که لباس زنانه کردی میپوشید و روسری و بزک میکرد. زن کوسه یا عروس کوسه یک سوزن هم در دست داشت که برای شوخی و خنده گهگاهی به مردم میزد. کوسه و گروهش که تعداد قابل توجهی از مردم و مخصوصاً بچهها دنبالش راه افتاده بودند به در خانههای مردم میرفتند و چون شمایلشان کوسه ترسناک بود و ممکن بود بچههای کوچک داخل خانه بترسند، قبل از ورود کوسه یکی از «دووا شوان» میرفت و و آمدن کوسه را اعلام میکرد. وقتی کوسه میآمد مردم روستا این شعر را میخواندند:
«کوسههاتگه له دوورەوە
به ریشی زەرد و سوورەوە
کوسه قه زات له گیانم
ئیمسال فرە بی نانم کوسه»
مسؤول ثبت میراث ناملموس استان کردستان ادامه مراسم را اینگونه شرح داد: کوسه وقتی داخل حیاط خانه میشد، ابتدا به سراغ آغل و طویله میرفت و شعری میخواند. بعد یک شاخه از جارو را در دیوار یا درز درب طویله برای برکتبخشی فرو میکرد. در برخی از روستاها مقداری از ریشش را هم به در آویزان میکرد. کوسه وقتی از حیاط وارد خانه میشد، فضای خانه بسیار شاد و هیجانی میشد، همه آواز میخواندند و شادی میکردند. کوسه درخواست سهمش را میکرد و صاحبخانه آذوقهای برای او فراهم میکرد و همراهانش سهمش را جمع میکردند. زن کوسه (مردی که لباس زنانه پوشیده بود) نیز از خانمهای خانه درخواست سهم کوسه را میکرد و همچنین برای شوخی و خنده سوزنی به دیگران میزد.
این کارشناس ثبت ادامه داد: در برخی از خانهها با پووت (حلبی روغن) مینواختند و آواز میخواندند. در کل با ورود کوسه هیاهویی در خانه به راه میافتاد و صدای خنده و شادی از آن خانه به گوش میرسید. معمولاً مراسم «کوسه وهوی» در یک روز تمام نمیشد و در برخی از روستاهای بزرگ تا ۱۰ روز هم طول میکشید.
به گفته صادقی، آیین «کوسه وهوی» در کردستان با شماره ١۶١۴ در تاریخ ۲۳ تیرماه سال ٩٧ در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسید.
همچنین این آیین در شهرهای دیگر ایران به شکلهای مختلف برگزار میشود و گفته میشود یکی آیینهای «بهار جشن» بوده است که «کوسه برنشین» نام داشته است.
ابوریحان بیرونی در شرح این رسم چنین آورده است: «در نخستین روز از آذرماه یا نخستین روز بهار مردی کوسه (بیریش) با شمایلی عجیب و غریب را بر خری مینشاندند که به یک دست کلاغ داشت و به دست دیگر بادبزن که خود را مرتب باد میزد. او برای جلوگیری از نفوذ سرما با روغنهای گرمکننده ویژهای، خود را چرب کرده و خوراک و آشامیدنیهای گرمکننده میخورد. مردم به این کوسۀ ژندهپوش که اشعاری در وصف بدرود با سال میخواند، میخندیدند و آب و برفآبه به سوی او پرتاب میکردند.
شمار فراوانی از مردم کوچه و بازار و نیز برخی ماموران حکومتی به دنبال او بودند و او مجاز بود که از هر خانه و دکانی یک درم سیم یا یک دینار بگیرد. اگر کسی از پرداختن این وجه سر باز میزد مرد کوسه میتوانست از ظرف مرکبِ سیاه یا گِل سرخرنگی که همراه داشت او یا خانه او را نشان کند و گاه به لودگی، فرمان تاراج او را میداد. بخشی از این پول که از آغاز مراسم تا میانه روز به دست میآمد سهم حاکم و درآمد میانه روز تا پایان مراسم به هنگام غروب سهم کوسه و همراهان او بود.
مردم از ترس حکومت و مسخرگی و لودگی کوسه و نیز از بیم آلوده شدن لباس و جامه معمولا این پول را پرداخت میکردند. پس از غروب آفتاب، کوسه باید میگریخت و پنهان میشد، وگرنه مردم مجاز به ضرب و شتم او بودند و کسی نیز مانع آنها نمیشد.»