به گزارش اقتصادنیوز، هر ساله، با آغاز سال نوی میلادی، گروه بینالمللی بحران (یک سازمان غیردولتی غیرانتفاعی فراملی که در زمینه مناقشات خشونت بار تحقیق میدانی میکند و برای پیشبرد سیاستهایی به منظور پیشگیری، کاهش یا حل مناقشات فعالیت میکند) با انتشار گزارشی پیشبینی خود را از ده درگیری محتمل در سطح بینالمللی ارائه میدهد.
این گزارش که توسط کامفورت ارو مدیر عامل گروه بین المللی بحران و ریچارد اتوود، معاون اجرایی این موسسه در فارینپالیسی منتشر شده توسط اقتصادنیوز در چهاربخش ترجمه شده است.
اعتراضات داخلی و اتهام همکاری با روسیه در جنگ اوکراین، در میانه نزاع بر سر برنامه هستهای تهران، جمهوری اسلامی را بیش از هر زمان دیگری در دهههای گذشته در موقعیت دشواری قرار داده است.
در این شرایط، مذاکرات برای احیای توافق هسته ای 2015 که از اوایل سپتامبر متوقف شده بود، اکنون در انجماد عمیقی قرار دارد. توانمندی هستهای تهران در چند سال گذشته جهشهای زیادی داشته است. ظرفیت غنیسازی اورانیوم آن افزایش یافته است و زمان شکست آن تقریباً به صفر رسیده است. نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شدت محدود شده است. به نظر می رسد لحظهای که ایالات متحده و متحدانش برای مدتها امیدوار بودند از آن اجتناب کنند - زمانی که باید ایران هستهای را بپذیرند یا برای جلوگیری از آن از زور استفاده کنند- در حال نزدیک شدن است.
حتی اگر آنها بتوانند مذاکرات را برای چند ماه پی بگیرند، اکتبر 2023، زمانی که محدودیتهای سازمان ملل در مورد موشکهای بالستیک ایران منقضی میشود، یک نقطه اشتعال است. با در نظر گرفتن این محدودیتها برای مهار تکثیر موشکها و پهپادهای ایران، تنها گزینهای که رهبران غربی برای جلوگیری از انقضای آن جلوی خود میبینند، گزینه اسنپبک است. اما این گزینه شاید ایران را وادار به خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای میکند که یک معضل بالقوه برای ایالات متحده و اسرائیل است. هرگونه حمله آنها به برنامه هستهای ایران خطر تشدید تنشها را در سراسر منطقه به دنبال خواهد داشت.
با خشم ایران از عربستان سعودی به دلیل حمایتش از شبکههای ماهوارهای که تهران آن را به تشدید اعتراضات به تقابل چندجانبه بین ایران و ایران متهم میکند و اسرائیلی که می تواند با کابینه جدید راست افراطی رویکرد افراطیتر در پیش گیرد گرم شود، خطرات فراوانی قابل پیشبینی است.
از این منظر، باز نگه داشتن درهای دیپلماسی منطقی است. پایتختهای غربی - که تحت فشار افکار عمومی که هر کسی را که پیشنهاد مذاکره میدهد مورد حمله قرا میدهد - بهطور قابلتوجهی نگران این هستند که درگیر شدن با تهران میتواند تبعات خطرناکی داشته باشد. تاکنون آنها تصمیم گرفتهاند که به طور کامل تماسها را قطع نکنند - تا حدی به این دلیل که برخی نیاز به مذاکره برای آزادی زندانیان دارند، اما عمدتا با در نظر گرفتن تهدید هستهای.
با توجه به روابط مسموم امروزی، چشمانداز مذاکرات برای خنثی کردن بحران هستهای مبهم به نظر میرسد. اما حداقل به دست آوردن تفاهم در مورد خطوط قرمز یکدیگر میتواند به حفظ تنشها کمک کند تا زمانی که فضای بیشتری برای تنشزدایی و تعامل دیپلماتیک اساسی وجود داشته باشد.
یمن در بلاتکلیفی است. آتشبس در آوریل بین شورشیان حوثی و دولت به رسمیت شناخته شده بین المللی این کشور که عمدتاً توسط عربستان سعودی و امارات متحده عربی حمایت می شد، در اکتبر لغو شد. جنگ عمده از سر گرفته نشده است، اما هر دو طرف آماده بازگشت به جنگ هستند.
آتشبس با میانجیگری سازمان ملل نقطه روشن غیرمنتظرهای در یک درگیری بی رحمانه هشت ساله بود. در نوامبر 2021، حوثیها که بخش اعظم شمال غرب یمن را کنترل میکنند، به نظر میرسید که به پیروزی نزدیک میشدند. اگر آنها شهر مارب و تأسیسات نفت و گاز مجاور آن را گرفته بودند، جنگ شمال را برای آنها به ارمغان میآورد، در تامین بودجه شبه دولتی که به شدت مورد نیاز بود، موفق میشدند و پایانی برای دولت عبدربه منصور هادی، رئیسجمهور وقت، رقم می زد.
زمانی که نیروهای وابسته به امارات در ژانویه 2022 حوثیها را از قلمرو استراتژیک مارب و شبوه در همسایگیاش بیرون راندند، از حمله آنها جلوگیری شد. حوثیها با حملات موشکی و پهپادی فرامرزی به امارات و عربستان سعودی پاسخ این کار را دادند. سپس جنگ اوکراین باعث کمبود غذا و سوخت جهانی شد که فشارهای جدیدی را بر همه طرف ها وارد کرد.
بنبست در شاریط، فضایی را برای میانجیگری ایجاد کرد. در اوایل آوریل، سازمان ملل یک آتشبس دو ماهه بین دولت هادی و حوثیها را اعلام کرد. ریاض که به طور فزایندهای از جنگ سرخورده شده بود، از این توافق حمایت کرد. چند روز بعد هادی استعفا داد. او با یک شورای رهبری هشت نفره ریاست جمهوری که توسط سعودیها و اماراتیها انتخاب شده بود، جایگزین شد، که بیشتر نماینده ائتلاف جناحهای یمنی است که با حوثیها و تقریباً به همان اندازه با یکدیگر میجنگند.
امیدهای اولیه مبنی بر حل و فصل گستردهتر متعاقب آن کمرنگ شده است. پس از دو بار تمدید، مذاکرات به رهبری سازمان ملل بر سر آتش بس گسترده در اوایل اکتبر به شکست انجامید که با درخواست حوثیها مبنی بر پرداخت حقوق ارتش و نیروهای امنیتی شورشیان از سوی دولت خنثی شد. (طبق منابع از هر دو طرف و در سازمان ملل، دولت و سعودیها توافق کرده بودند حقوق غیرنظامیان را پرداخت کنند، اما روی پوشش هزینه نیروهایی که در میدان جنگ علیه آنها میجنگند، به توافق نرسیدند).
جنگ حتی بدون آتشبس عمدتاً متوقف شده است. حملات عمده زمینی و حملات فرامرزی از سر گرفته نشده و گفتگوها، عمدتاً اکنون از طریق کانالهای دوجانبه سعودی-حوثی ادامه دارد. اما تنشها در حال افزایش است. حوثیها شلیکهای هشداردهنده ای را علیه زیرساختهای نفت و گاز تحت کنترل دولت شلیک کردهاند که منجر به توقف صادرات نفت شده است. آنها میگویند زمانی که سهم آنها از درآمد به آنها و نیروهایشان پرداخت شود، فروش نفت می تواند از سر گرفته شود. در اقدامی تلافیجویانه، دولت به دنبال توقف واردات سوخت به بندر حدیده در دریای سرخ تحت کنترل حوثیها بود، اما ریاض آن را متوقف کرد. بر اساس گزارشها، هر دو طرف در حال ایجاد نیرو و تجهیزات نظامی در اطراف خطوط مقدم اصلی جبهه هستند.
خطر جنگ مجدد به طرز نگرانکنندهای زیاد است. برخی در اردوگاه حوثیها متمایل به آغاز حمله دیگری هستند، هرچند در حال حاضر، حوثیها از کمبود منابع مالی محروم و نیروهای آنها ضعیف شدهاند. از طرف دیگر، آنها ممکن است با سعودیها در مورد پرداخت حقوق و دستمزد به توافق برسند، آتشبس را تمدید کنند و از پول و زمان برای تجدید سازمان استفاده کنند. برخی از رهبران حوثی به توافق گستردهتری با ریاض امیدوارند که مستلزم خروج عربستان از درگیری و تثبیت موقعیت حوثیها به عنوان نیروی مسلط یمن باشد. اما چنین ترتیبی، با نادیده گرفتن منافع بسیاری از جناح های ضد حوثی که از کنار گذاشته شدن از مذاکرات دوجانبه نگران هستند، احتمالا یمن را وارد مرحله جدیدی از جنگ خواهد کرد. حتی با خروج سعودیها، بعید به نظر میرسد که حوثیها بتوانند به راحتی بر تمام یمن چیره شوند (کاری که طالبان در افغانستان انجام دادند).
بهتر است آتشبس طولانی مدتی در کار باشد که راه را برای مذاکرات درون یمن هموار کند. یک راهحل واقعی باید تمام الزامات جناحهای اصلی یمن را برآورده کند و احتمالاً به میانجیگری سازمان ملل نیاز دارد. اما چنین توافقی هنوز دور از دسترس باشد.
یکی از مرگبارترین جنگهای سال 2022، در منطقه تیگری اتیوپی و اطراف آن، در حال حاضر متوقف شده است. دو تن از نیروهای متخاصم اصلی -دولت ابی احمد، نخست وزیر اتیوپی و جبهه آزادیبخش خلق تیگری (TPLF) که دههها قبل از به دست گرفتن قدرت ابی در سال 2018 بر سیاست اتیوپی تسلط داشتند و سپس با او درگیر شدند- در 2 نوامبر در پرتوریا قراردادی امضا کردند و 10 روز بعد، یک توافق نامه بعدی در نایروبی. اما آرامش کنونی کاملا شکننده است. سؤالات کلیدی حل نشده باقی مانده است، به ویژه اینکه آیا نیروهای تیگری خلع سلاح خواهند شد و آیا رئیس جمهور اریتره، ایزایاس افورکی، که ارتشش در کنار سربازان اتیوپی میجنگد، نیروهای خود را تا مرزهای بین المللی به رسمیت سناخته شده عقب می کشد.
خصومتها در اواخر سال 2020 آغاز شد، زمانی که نیروهای تیگری یک سری از پایگاههای نظامی دولتی را در منطقه تصرف و مدعی شدند که از مداخله دولت فدرال جلوگیری میکنند. در طول دو سال مبارزه، بارها منطق دست به دست شد تا در نهایت آتشبس در مارس 2022 ایجاد شد. اما در اواخر اگوست، آتش بس نقض شد و جنگ تمام عیار از سر گرفته شد.
تلفات ناشی از درگیری سرسامآور بوده است. محققان دانشگاه گنت بلژیک تخمین میزنند که تا اگوست 2022، 385000 تا 600000 غیرنظامی به دلایل مربوط به جنگ جان خود را از دست دادهاند. منابع از هر دو طرف مدعیند که صدها هزار جنگجو از آغاز حمله ماه اوت در درگیری ها کشته شدهاند. همه طرفها متهم به جنایات هستند، و نیروهای اریتره ویرانیهای بیرحمانه را به جا گذاشتهاند. خشونت جنسی بیداد می کند و ظاهراً به صورت استراتژیک برای تحقیر و وحشت غیرنظامیان استفاده میشود. در بیشتر زمان جنگ، آدیسآبابا تیگری را محاصره کرد، برق، مخابرات و بانکداری را قطع کرد و مواد غذایی، دارو و سایر منابع را محدود کرد.
قرارداد پرتوریا یک پیروزی برای آبی بود. رهبران تیگری پذیرش حکومت فدرال و خلع سلاح ظرف یک ماه را پذیرفتند. آدیسآبابا گفت که هم محاصره و هم تروریستی بودن TPLF را لغو خواهد کرد. در نایروبی، به نظر میرسد که فرماندهان ابی، جدول زمانی انعطافپذیرتری برای خلع سلاح ارائه میدهند و موافقت میکنند که نیروهای تیگرای با عقبنشینی جنگندههای منطقهای اریتره و آمهارا، سلاحهای سنگین را کنار بگذارند. از آن زمان، آتش بس برقرار است. کمکها افزایش یافته است و مقامات فدرال برق مکله، پایتخت تیگرایان را دوباره وصل کردهاند.
اما بسیاری از موارد ممکن است اشتباه پیش بروند. مناقشه بر سر مناطق حاصلخیز تیگری غربی هم چنان ادامه دارد. اریتره به نوبه خود هنوز عقب نشینی نکرده، هرچند گزارش ها حاکی از آن است که برخی از نیروهایشان عقب نشینی را آغاز کردهاند. تیگرای نیز اسلحه را تحویل نداده. طرفین باید یک توالی ظریف را هماهنگ کنند تا مبادا هر یک طرف دیگری را به خاطر تاخیرها سرزنش کند.
M23، یک گروه شورشی سابقاً منزوی، که گزارش های سازمان ملل نشان میدهد که توسط رواندا حمایت میشود، در شرق جمهوری دموکراتیک کنگو در حال مبارزه ویرانگر است. جنگ دهها هزار نفر را از خانههای خود بیرون رانده و میتواند به یک جنگ نیابتی منطقهای گستردهتر تبدیل شود.
M23 چندین شهر را در اختیار دارد و مرکز استان گوما را احاطه کرده است. در سال 2013، این گروه توسط نیروهای سازمان ملل متحد شکست خورد، اما اکنون به خوبی مسلح و سازماندهی شده به نظر میرسد. این شامل سربازان سابق کنگو است که بسیاری از آنها توتسی هستند، یک گروه قومی پراکنده در منطقه دریاچههای بزرگ آفریقا، و ادعا می کنند که از منافع جمعی دفاع میکنند.
ظهور مجدد ناگهانی M23 به همان اندازه که مدیون تنشهای بین دولتهای دریاچههای بزرگ است، به پویاییهای محلی نیز مربوط میشود. دولت کنگو در تلاش بود تا اقتدار خود را در شرق آشفته، محل زندگی دهها گروه شورشی، از جمله برخی از کشورهای همسایه، احیا کند. در اواخر سال 2021، رئیس جمهور کنگو، فلیکس شیسکدی، از نیروهای اوگاندا دعوت کرد تا با نیروهای دموکراتیک متفقین، گروهی عمدتا اوگاندایی که خود را بخشی از دولت اسلامی میدانند، بجنگند. به نظر میرسد رئیس جمهور کنگو نیز بی سر و صدا عملیات بوروندی را در خاک کنگو تایید کرده است. این باعث عصبانیت رئیس جمهور رواندا، پل کاگامه شد. او حضور همسایگان خود را بهعنوان سلب نفوذ رواندا در شرق کنگو میدید، جایی که این کشور دارای منافع اقتصادی است، مانند بوروندی و اوگاندا، و مدتها با شورشیان نیروهای دموکراتیک برای آزادی رواندا (معروف به مخفف فرانسوی FDLR) -از بقایای شبه نظامیان هوتو مسئول نسل کشی 1994- جنگیده است.
شیسکدی کاگامه را به حمایت از M23 به عنوان راهی برای استخراج منابع کنگو متهم میکند. کارشناسان سازمان ملل همچنین به حمایت رواندا از شورشیان اشاره میکنند و یکی از گزارشهای فاش شده سازمان ملل در دسامبر 2022 میگوید «شواهد قابلتوجهی» وجود دارد که نشان میدهد ارتش رواندا مستقیماً در نبرد کنگو با M23 مداخله کرده و با سلاح، مهمات و یونیفرم از این گروه حمایت کرده است. کیگالی این اتهامات را رد میکند. به نوبه خود، ارتش کنگو را به همکاری با FDLR متهم می کند (که شیسکدی آن را رد می کند، اگرچه گزارشهای سازمان ملل نیز تا حد زیادی تایید می کند).
یک مأموریت نظامی شرق آفریقا - منهای رواندا، که کینشاسا نیروهایش را رد کرد - مأموریتی برای بازگرداندن آرامش به شرق کنگو دارد. سازمان ملل متحد دارای 14000 نیروی حافظ صلح است که بسیاری از آنها در گوما مستقر هستند، اما به نظر می رسد تمایلی به مقابله با شورشیان ندارد و در میان بسیاری از کنگوییها به شدت منفور است. در عوض، کنیا، به عنوان بخشی از نیروی منطقهای، وظیفه دارد که نبردی علیه M23 داشته باشد.
مردم محلی رنج کشیده امید زیادی دارند که نیروهای کنیایی بتوانند شورشیان را شکست دهند، اما کنیا هدف را بیشتر امنیت گوما و جاده های اصلی اطراف آن و سوق دادن M23 به آتش بس می داند. این گروه ممکن است پس از آن به مذاکرات صلح بین دولت کنگو و ده ها گروه مسلح شرقی که به دلیل درگیری از آنها اخراج شده بود، بپیوندد.
حضور رواندا با توجه به نفوذ آن بر رهبران M23 بسیار مهم خواهد بود. بهترین راه برای دستیابی به این هدف، دیپلماسی هماهنگ رهبران آفریقای شرقی با هدف ترمیم روابط بین کاگامه و تشیسکدی است که در کنار تلاشها برای محدود کردن همکاری بین ارتش کنگو و FDLR، نشانههای اولیه پیشرفت را نشان داده است. نیروی آفریقای شرقی فرصتی است، به عبارت دیگر، برای ایجاد فضا برای دیپلماسی به همان اندازه که برای مبارزه با M23 است. اگر این دیپلماسی شکست بخورد، نیروهای کنیایی ممکن است در زمینهای شرق کنگو گرفتار شوند. در حال حاضر، استقرار تعداد زیادی از نیروهای همسایه در شرق کنگو خطر بازگشت به جنگهای نیابتی را به همراه دارد که منطقه را در دهه های 1990 و 2000 از هم پاشید.
ادامه دارد....