وضعیت نه جنگ و نه صلح از چه زمانی بر یمن حاکم شد؟
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صداوسیما؛ وضعیت نه جنگ و نه صلح بعد از آن از ۱۰ مهرماه بر یمن حاکم شد که در خلال ۶ ماه پیش از آن که آتش بس دو ماهه برای سومین بار تمدید شده بود ائتلاف متجاوز به تعهدات خود عمل نکرد و لذا این گمانه شکل گرفت که ائتلاف متجاوز از برقراری آتش بس برای خرید زمان و تقویت قوای تحت حمایت خود استفاده میکند.
مردم و مقامات دولت نجات ملی یمن به رهبری انصار الله انتظار داشتند که برقراری آتش بس موجب رفع تحریمهای ظالمانه علیه این کشور وهمچنین برچیده شدن محاصره همه جانبه زمینی، دریایی و هوایی علیه آن شود، اما این انتظار بر اورد نشد.
پرداخت حقوق معوقه کارمندان دولتی، افزایش پروازهای تجاری به فرودگاه صنعاء و صدور مجوز برای پهلوگرفتن کشتیها در بندر الحدیده از دیگر شروطی در توافق آتش بس در یمن بود که میبایست ائتلاف متجاوز در طول ۶ ماه برقراری آتش بس به آن عمل میکردند، اما در عمل کوتاهی کردند.
افزون براین، به گفته منابع موثق فرستاده سازمان ملل در جریان گفتگو با مقامات صنعاء از آنها خواسته بود که مفاد جدیدی به توافق قبلی آتش بس اضافه شود که ظاهرا محدودیتهای جدیدی برای آن ایجاد میکرد و مجموعه این مسائل که همگی به طرف سعودی مربوط میشد موجب شد که آتش بس از نیمه دوم سال جاری تمدید نشود و وضعیت نه جنگ و نه صلح بر آن حاکم شود.
چرا دولت و مردم یمن مخالف ادامه وضعیت نه جنگ و نه صلح هستند؟
وضعیت نه جنگ و نه صلح هرچند با منافع دولتهای متجاوز سعودی و اماراتی، رژیم صهیونیستی وغرب سازگار است و هر یک از آنها به طریقی از این فضا نفع میبرند، اما به هیچ وجه تامین کننده منافع دولت نجات ملی یمن و مردم این کشور نیست و به همین علت طی روزهای اخیر همزمان با اعلام سیاست دولت نجات ملی به رهبری انصار الله برای پایان دادن به وضعیت نه جنگ و نه صلح، مردم یمن در مناطق مختلف این کشور با برگزاری تظاهرات از این سیاست حمایت کرده اند و مهمترین شعار این تظاهرات" محاصره همان جنگ است" بوده است.
آمارهای منتشره از تلفات انسانی ناشی از تحمیل جنگ ۸ ساله بر یمن نشان میدهد که تعداد تلفات انسانی ناشی از محاصره به مراتب بیشتر از تلفات مستقیم ناشی از درگیری نظامی بوده است و در حالی که آمار تلفات مستقیم جنگ حدود ۴۷ هزار نفر اعلام شده، اما تلفات غیرمستقیم ناشی از محاصره بیش از ۳۰۰ هزار نفر بوده است که عمدتا کودکان را هدف قرار داده است.
طبق گزارش جامع سازمان ملل متحد، تخمین زده شده که ۳۷۷ هزار یمنی درجریان تجاوز نظامی به یمن جان باختهاند که از این میان تقریبا ۷۰ درصد از قربانیان کودکان زیر ۵ سال بودهاند. همچنین طبق برنامه توسعه ملل متحد، تقریباً ۶۰ ٪ معادل ۲۲۶ هزار نفر از این مرگ و میرهای تخمینی یمن به دلایل غیرمستقیم مانند بیماریهای قابل پیشگیری یا عدم دسترسی به غذا، آب و مراقبتهای بهداشتی بوده است. برنامه توسعه سازمان ملل متحد تخمین میزند که در صورت ادامه جنگ در یمن تا سال ۲۰۳۰، رقم تلفات انسانی در یمن افزایش یافته و ۱.۳ میلیون نفر جان خود را از دست خواهند داد.
مردم و دولت نجات ملی یمن چه میخواهند و چه ابزاری در اختیار دارند؟
مردم و دولت نجات ملی یمن به رهبری انصار الله چهار خواست مشروع دارد که شامل: ۱- رفع محاصره، ۲- عدم مداخله در امور داخلی یمن، ۳- پرداخت غرامت و ۴- خروج از یمن است. امتناع ائتلاف متجاوز از پذیرش این درخواستها موجب شده است که از یک سو جنگ به درازا بکشد و ۸ سال ادامه یابد و از دیگر سو تلاشهای مربوط به آتش بس سرانجام موفقی نداشته باشد.
انصارالله برای اثبات جدیت خود چهارگام عملی را نیز برداشته است که شامل: ۱- تکمیل آمادگی نظامی لازم، ۲- موضع سیاسی قاطع رهبری انصارالله، ۳- بازدید مهدی المشاط، فرمانده کل قوا و رئیس شورای عالی سیاسی یمن از جبهههای نظامی، ۴- تظاهرات ملت یمن در استان صنعا و سایر استانها با شعار "محاصره، جنگ است" که به معنای اعطای مشروعیت مردمی به درگیری درآینده است.
بر این اساس، انصار الله متعهد شده که هر چه سریعتر یا صلحی که در آن شروط دولت صنعا پذیرفته شده است، برقرار شود و یا جنگی که در آن میتواند شروط خود را تحمیل کند، شروع شود.
چرا بن سلمان تصمیم به خروج از یمن گرفته و چه مانعی پیش رو دارد؟
به نظر میرسد دو عامل در تصمیم بن سلمان موثر بوده است:
نخست جدی بودن تهدید انصار الله برای پایان دادن به وضعیت نه جنگ و نه صلح است که به گفته منابع موثق در صورتی که این بار پاسخ راضی کنندهای به «خواستههای انسانی» دولت نجات ملی داده نشود و در نتیجه آن، مسائل به سمت تنش پیش برود، در این صورت، نبرد، منحصربه فردی شکل خواهد گرفت و همه میادین و عرصهها را شامل خواهد شد؛ از جمله دریای سرخ، باب المندب و شرکت ملی نفت عربستان سعودی (آرامکو) و عمق خاک امارات متحده.
اما عامل دوم پرهزینه بودن جنگ یمن و آثار منفی آن بر پیشبرد پروژههای اقتصادی بن سلمان است که موجب میشود از رقبای قطری و اماراتی خود عقب بماند. به نوشته الاخبارامروزعربستان پس از موفقیت همسایه کوچکتر خود قطر در سازماندهی جام جهانی فوتبال که به الگوی "موفق" و رقابتی که امارات؛ دیگر همسایه و شریک ریاض در جنگ یمن در سطح اقتصادی و تجارت جهانی ارائه میکند، اضافه میشود، بر این تصور است که "جنگش" در واقع "جنگ منابع و اقتصاد" است.
بر این اساس به نظر میرسد عربستان و شخص بن سلمان اکنون به این نتیجه رسیده است که ادامه جنگ یمن به ضرر این کشور است و به قول یک ضرب المثل ایرانی جلوی ضرر را از جا که بگیری منفعت است، اما سوال در این است که آیا امریکا و بخصوص رژیم صهیونیستی که از همان ابتدا در تحریک بن سلمان و بن زاید برای تجاوز نظامی به یمن دست و نقش داشته است اجازه این بازنگری و گرفتن جلوی ضرر را به عربستان و بن سلمان خواهد داد یا نه؟ احمد کاظم زاده